تاریخچه ی:
امام عسگری علیه السلام و تبیین مقام ائمه علیهم السلام
((ادریس بن زیاد ))می گوید: من درباره ائمه معصومین علیهم السلام اعتقاد نادرستی داشتم و حرفهای بزرگی می زدم غلّو می کردم تا این که برای دیدار و زیارت امام حسن عسگری علیه السلام به ((سامراء|سامرا ))رفتم پس از ورود به خاطر شدت خستگی مسافرت روی دگّه یک حمام افتادم و خوابم برد تا این که با تکان حضرت بلند شدم و شروع کردم پای آن حضرت را بوسیدن و امام سواره بودند و غلامانش در اطراف ایستاده بودند اولین سخنی که حضرت به من فرمودند: این بود که ای ادریس: « بل عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون »« سوره انبیاء آیه / 26» (فرشتگان پروردگار بندگان با کرامتی هستند که هیچگاه قبل از سخن خداوند حرفی نمی زنند و تنها به فرمان او عمل می کنند »
ادریس می گوید: با شنیدن این آیه فهمیدم که در حق ائمه علیهم السلام اندیشه درستی نداشتم و قضاوت صحیحی نمی کردم بر این اساس به امام حسن عسگری علیه السلام عرض کردم: ای مولای من همین مقدار برای من کافی است و من تنها بخاطر این آمده بودم که درباره مقامات شما سئوال کنم حال فهمیدم که شما بندگان بزرگوار و شایسته حق هستید امام حسن عسگری علیه السلام نیز پس از خواندن این آیه شریفه از من جدا شدند و رفتند.
منابع: بحار الانوار، ج 50، ص 283، ح 60
مراجعه شود به:
((طرح امام برای جلوگیری از انحراف عقیدتی))