منو
 کاربر Online
957 کاربر online
تاریخچه ی: امام سجاد علیه السلام و بیان مصیبت کربلا

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:6
امام سجاد روزی در بازار شام با منهال بن عمرو الطائی که از شیعیان او بود برخورد کرد. (بعضی هم گفته اند این ملاقات بعد از خطبه حضرت سجاد علیه السلام در مسجد دمشق بوده است.)
منهال به امام عرض کرد:« ای پسر رسول خدا حال شما چطور است؟ و چگونه شب را به صبح می آورید؟»
امام سجاد علیه السلام فرمود:« وای بر تو، آیا وقت آن نرسیده که بدانی حال ما چگونه است؟ ما در این امت، همانند بنی اسرائیل گرفتار فرعونیانیم!! مردان ما را کشته و زنان ما را زنده نگه داشته اند!
ای منهال، عرب بر عجم می بالد که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم عرب است و قبیله قریش بر دیگر قبایل مباهات می کند که رسول خدا قریشی است؛ و اینک ما فرزندان اوییم که حقمان غصب شده و خون‌مان به ناحق روی زمین ریخته شده است. ما را از شهر و دیارمان خود آواره کرده اند!! پس انالله و انا الیه راجعون از این مصیبت که بر ما گذشته است.»

منابع:

  • بحارالانوار، ج 45،‌ ص 84، 143،162،175
  • تاریخ طبری، جلد 5، صفحه 232

مراجعه شود به:


امام سجاد روزی در بازار شام با منهال بن عمرو الطائی که از شیعیان او بود برخورد کرد. (بعضی هم گفته اند این ملاقات بعد از خطبه حضرت سجاد علیه السلام در مسجد دمشق بوده است.)
منهال به امام عرض کرد:« ای پسر رسول خدا حال شما چطور است؟ و چگونه شب را به صبح می آورید؟»
امام سجاد علیه السلام فرمود:« وای بر تو، آیا وقت آن نرسیده که بدانی حال ما چگونه است؟ ما در این امت، همانند بنی اسرائیل گرفتار فرعونیانیم!! مردان ما را کشته و زنان ما را نگه داشته اند!
ای منهال، عرب بر عجم می بالد که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم عرب است و قبیله قریش بر دیگر قبایل مباهات می کند که رسول خدا قریشی است؛ و اینک ما فرزندان اوییم که حقمان غصب شده و خون‌مان به ناحق روی زمین ریخته شده است. ما را از شهر و دیارمان خود آواره کرده اند!! پس انالله و انا الیه راجعون از این مصیبت که بر ما گذشته است.»

همچنین در روایتی آمده که یزید به علی بن الحسین علیه السلام گفت:«و اعجبا از پدر تو، چقدر فرزندانش را علی نام نهاده است. »
حضرت امام سجاد پاسخ داد:« پدرم حسین، پدرش را بسیار دوست می‌داشت، از این رو فرزندانش را به اسم علی نامگذاری می‌فرمود. »

در تاریخ چنین آمده است که یزید بر سر سفره خود نمی نشست مگر اینکه علی بن الحسین علیه السلام را نیز فرا می‌خواند!

و روزی دیگر یزید به امام گفت:« آیا حاضری با فرزندم خالد کشتی بگیری؟»
امام فرمود:« تو با کشتی من با او چه می خواهی بکنی؟ سلاحی به او و سلاحی به من بده تا با هم بجنگیم.»
در این هنگام یزید ضرب المثلی از عرب گفت:« آیا مار جز مار می زاید؟»
در بعضی از روایت ها هم آمده است که یزید امام را در آغوش کشید و گفت:« شهادت می‌دهم تو فرزند علی بن ابی طالب هستی.»

منابع:

  • بحارالانوار، ج 45،‌ ص 84، 143،162،175
  • تاریخ طبری، جلد 5، صفحه 232

مراجعه شود به:



تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 دوشنبه 25 مهر 1384 [09:16 ]   7   شکوفه رنجبری      جاری 
 یکشنبه 01 خرداد 1384 [08:42 ]   6   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 01 خرداد 1384 [08:42 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 30 آذر 1383 [15:51 ]   4   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 شنبه 28 آذر 1383 [08:30 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 28 آذر 1383 [08:24 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 11 مهر 1383 [07:31 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..