تاریخچه ی:
امام رضا علیه السلام و خبر از غیب
محمد بن داود میگوید: من و برادرم نزد ((حضرت امام رضا علیه السلام|حضرت رضا علیه السلام)) بودیم که شخصی وارد شد و گفت: عموی شما محمد بن جعفر وفات کرد و چانه اش را بستند. به همراه حضرت برخاستیم و ایشان را به آنجا بردیم. دیدیم که چانه های ((محمد فرزند امام صادق علیه السلام|محمد بن جعفر)) را بسته اند و ((اسحاق فرزند امام صادق علیه السلام|اسحاق بن جعفر)) و جماعتی از آل ((ابوطالب|ابیطالب)) گریه میکنند.
حضرت رضا علیه السلام کنار سر محمد بن جعفر نشستند و نگاهی در صورت او انداختند و سپس تبسم کردند. کسانیکه در مجلس بودند از خنده آن حضرت بدشان آمد و بعضی گفتند: آن حضرت از روی شماتت و سرزنش به عمویش چنین کرد.
حضرت بلند شدند و بیرون آمدند ما گفتیم: فدایت شوم وقتی شما تبسم کردید بعضی از حاضرین کلمات ناپسندی درباره شما گفتند علت خنده شما چه بود؟
حضرت فرمود: من تعجب کردم از گریه کردن اسحاق، به خدا قسم اسحاق قبل از محمد خواهد مرد و محمد برای او خواهد گریست.
محمد بن داود میگوید محمد بن جعفر از مرضی که داشت و او را پنداشته بودند خوب شد و اسحاق بن جعفر پس از چندی وفات کرد.
!مراجعه شود به
*((علم ائمّه اطهار علیهم السلام))
*((اخبار از غیب))
*((تحقیقی پیرامون معجزه))
*((معجزات حضرت رضا علیه السلام))
!منابع:
*بحارالانوار، ج 49، ص 31، ح 6. از عیون الاخبار رضا، ج 2، ص 206.