تاریخچه ی:
امام باقر علیه السلام و پیشگویی خلافت منصور دوانیقی
تفاوت با نگارش: 1
- | ((ابوبصیر)) می گوید: « در زمان حیات ((حضرت امام سجاد علیه السلام|امام سجاد علیه السلام ))من با امام باقرعلیه السلام در مسجد نشسته بودم که داود بن علی و ((سلیمان بن خالد)) و ابوالدوانیق ((«منصور دوانیقی ))) وارد شدند و گوشه ای از مسجد نشستند. بعضی از حاضرین به آنها گفتند: « ن آقا که آنجا نشسته، محمد بن علی الباقرعلیه السلام است.» پس داود و سلیمان برخاستند و ب دم حضرت رسیدند. اب ادوانیق از جای خود تکان نخورد و هما جا شست. حضرت به آن دونفر فرمود: « چه شد که جبّار شما نزد ما نیامد؟!» آنها عذرتراشی کردند.
رت فرمود: «چندروزی نمیگذرد که ای مرد منصور داونیقی والی این مردم می شود و شرق و غرب را به تصرّف درمی آورد و برگردن مردم مسلّط می گد وعمرش طولانی می ود تا گنج هایی فراوان گرد آورد.» > >داود گفت: « آیا پدشای ما قبل از پادشاهی شما و به قدرت رسیدن شماست؟» حضرت فرمود: « بله. ملک و سلطنت شما قبل از ملک و سلطنت ماست. ولله مد ت شما دو برابر ((بنی امیه ))ا و فرزندان شما سلطنت را مانند توپ، دست به دست ی کند.»
داود و سلیمان از خدمت رت بلند شدند ک برند صدا کرد و فرمود ای سیلمان آنها همیشه در گشایشاند، مادامی که دستشان به خون ما آلوده نگردد. ام وقتی خونی از ما ریتند، پس زیرِ زمین بهتر است برای آنها از روی زمین که در آن روز نه در زمین ککی دارند، نه د من عذر پذیری. > >سلیمان رفت و سخنان حضرت باقر علیه السلام رابه منصور دوانیقی رساند.
منصور آمد خدمت امام باقر علیه السلام و عرض کرد: « جلالت شما مانع شد که من خدمت برسم.» حضرت اضاه کد که اگر دستان به خون ما آلوده گردد، خداوند بر شما غضب می کند و قدرت شما را می د و آن ن اَر را به شما مسلّط می گرداند و او از آل ((ابوسفیان ))نیست، بلکه ترک است. (شاره است به ((هلاکو خان))) او ریشه شما را از بُن بَر ی کند. |
+ | ((ابوبصیر)) میگوید: />در زمان حیات ((حضرت امام سجاد علیه السلام|امام سجاد علیه السلام ))، با امام باقر علیه السلام در مسجد نشسته بودم که داود بن علی و ((سلیمان بن خالد)) و ((منصور دوانیقی )) وارد شدند و گوشه ای از مسجد نشستند. بعضی از حاضرین به امام باقر اشاره کردند و به آنها گفتند:« کی که آنجا نشسته، محمد بن علی الباقر علیه السلام است.» داود و سلیمان برخاستند و د امم رفتند، اا نصور دوانیقی از جای خود تکان نخورد. اا به آن دو نفر فرمود:« چه شد که آن جبّار نزد ما نیامد؟!» آنها عذرتراشی کردند. مم فرمود: «چندروزی نمگذرد که ا (منصور داونیقی) والی و حاکم این مردم میشود، شرق و غرب را به تصرّف درمیآورد و بر مردم مسلّط میود و عمرش آنقدر طولانی میگدد تا گنجهای فراوانی گرد آورد.» داود گفت:«آیا کت ما قبل از به قدرت رسیدن شماست؟» حضرت فرمود:«بله. ملک و سلطنت شما قبل از ملک و سلطنت ماست. ه خد گن شما دو برابر ((بنی امیه )) حکومت خواهی کد و فرزندان شما سلطنت را مانند توپ، دست به دست خاند کرد.» داود و سلیمان از خدمت مم بلند شدند رتند م مم صدایشان کرد و فرمود:«ای سلیمان، آنها مادامی که دستشان به خون ما آلوده نگردد، در آرام و راحتی هستند. اما هرگاه خونی از ما بریند، از آن پس زیرِ زمین برای آنها بهتر است از روی زمین، چرا که در آن روز نه کمکی در زمین خاهند د و نه عذر پذیری در آسمان . سلیمان رفت و سخنان حضرت باقر علیه السلام رابه منصور دوانیقی رساند. منصور خدمت امام باقر علیه السلام آمد و عرض کرد:« جلال و هیبت شما مانع شد که من خدمت شما برسم.» />اما به و فمد:«اگر دستان به خون ما آلوده گردد، خداوند بر شما غضب میکند، قدرت شما را نابود میزد و آن ام چپ ( ((هلاک ا)) ) را بر شما مسلّط میگرداند. او که از آل ((ابوسفیان )) نیست، بلکه ترک است ریشه شما را از بُن بَر خاهد کند.» |
| منابع: | | منابع: |
- | بحار الانوار، ج 46، ص 341، حدیث 33. > >بحار الانوار، ج 46، ص 249، حدیث 41. |
+ | بحار الانوار، ج 46، ص 341، حدیث 33. بحار الانوار، ج 46، ص 249، حدیث 41. |
| مراجعه شود به: | | مراجعه شود به: |
- | ((معجزات امام باقر علیه السلام)) |
+ | ((معجزات امام باقر علیه السلام)) |