تاریخچه ی:
اضمحلال جامعه ایرانی در عهد مغول و ایلخانان
تفاوت با نگارش: 5
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
| !اضمحلال جامعه ی ایرانی در عهد مغول و ایلخانان | | !اضمحلال جامعه ی ایرانی در عهد مغول و ایلخانان |
- | تهاجم مغولان ، در هم ریختن مبانی حیات جامعه مغلوب، راه یافتن انحطاط و زبونی در قوم مغلوب و پدیداری بسیاری از مفاسد اجتماعی |
+ | __تهاجم مغولان__ ،
__در هم ریختن مبانی حیات جامعه مغلوب__، __راه یافتن انحطاط و زبونی در قوم مغلوب__ و __پدیداری بسیاری از مفاسد اجتماعی__ |
| را به دنبال داشت. | | را به دنبال داشت. |
| غلبه قوم بیابانگرد مغول که به آداب و سنن و اصول اجتماعی و سیاسی خو نگرفته بودند و بنیان قدرت و حکومت آنها که تنها در سایه تهاجم، قتل و غارت و ریشه کنی مبانی و مناسبات اجتماعی خلاصه شده بود، از بارزترین علل ((انحطاط ))جبری ایرانیان در این دوره به شمار می رود. | | غلبه قوم بیابانگرد مغول که به آداب و سنن و اصول اجتماعی و سیاسی خو نگرفته بودند و بنیان قدرت و حکومت آنها که تنها در سایه تهاجم، قتل و غارت و ریشه کنی مبانی و مناسبات اجتماعی خلاصه شده بود، از بارزترین علل ((انحطاط ))جبری ایرانیان در این دوره به شمار می رود. |
| نتیجه چنین حملههای بنیاد براندازی که در روزگاران قدیم به وسیله دستههای بزرگی از بیابانگردان بر ممالک آباد، ثروتمند و متمدن صورت میگرفت، نابودی تمدن و کشته شدن مردمی بود که اگر جان سالم به در می بردند حفظ آن جان یکی از بزرگترین مشکلاتشان بود. | | نتیجه چنین حملههای بنیاد براندازی که در روزگاران قدیم به وسیله دستههای بزرگی از بیابانگردان بر ممالک آباد، ثروتمند و متمدن صورت میگرفت، نابودی تمدن و کشته شدن مردمی بود که اگر جان سالم به در می بردند حفظ آن جان یکی از بزرگترین مشکلاتشان بود. |
- | !روی کار آمدن نوکیسگان |
+ | !!روی کار آمدن نوکیسگان |
| در این کشاکشها، تمدن مغلوب، با از دست دادن طبقه حاکمه با سابقه و افراد کاردان خود، میدان را برای حادثه جویان نو رسیده و تازه کار خالی میگذاشت و آنان نیز از راه سازش با مهاجمان و غارتگران به آب و نان و جاه و جلال میرسیدند. | | در این کشاکشها، تمدن مغلوب، با از دست دادن طبقه حاکمه با سابقه و افراد کاردان خود، میدان را برای حادثه جویان نو رسیده و تازه کار خالی میگذاشت و آنان نیز از راه سازش با مهاجمان و غارتگران به آب و نان و جاه و جلال میرسیدند. |
| تسلط این طبقه، خود بلایی بزرگتر بود، چه این دسته از مردم فرومایه، از بزرگداشت فاضلان دوری میکردند و ناکسانی چون خود را بر میکشیدند و جاه و مقام میدادند و غلبه گران غارتگر را در برانداختن خاندانها و قتل و کشتار و چپاول راهبر و هادی میشدند. | | تسلط این طبقه، خود بلایی بزرگتر بود، چه این دسته از مردم فرومایه، از بزرگداشت فاضلان دوری میکردند و ناکسانی چون خود را بر میکشیدند و جاه و مقام میدادند و غلبه گران غارتگر را در برانداختن خاندانها و قتل و کشتار و چپاول راهبر و هادی میشدند. |
| بهترین تصویری را که میتوان از این احوال در سده هفتم هجری مشاهده کرد، | | بهترین تصویری را که میتوان از این احوال در سده هفتم هجری مشاهده کرد، |
- | ((عطا ملک جوینی)) با انشاء مزین زیبای خود شرح داده است: |
+ | ((__عطا ملک جوینی__)) با انشاء مزین زیبای خود شرح داده است: |
- | __.... هر مزدوری دستوری و هر مُزَورّی وزیری و هر مُدْبِری دبیری و هر مُستَنْدفی مُستوفی و هر مُسْرفی مُشرفی و هر شیطانی نایب دیوانی .... و هر شاگرد پایگاهی خداوند حرمت و جاهی و هر فرّاشی صاحب دورباشی و هر جافی کافی و هر خسی کسی و هر خیسی رئیسی و هر غادِری قادِری و هر دستار بندی بزرگوار دانشمندی و هر جَمّالی از کثرت مال با جَمالی و هر حَمّالی از مساعدت اقبال با فُسْحَتِ حالی__ |
+ | __~~blue:.... هر مزدوری دستوری و هر مُزَورّی وزیری و هر مُدْبِری دبیری و هر مُستَنْدفی مُستوفی و هر مُسْرفی مُشرفی و هر شیطانی نایب دیوانی .... و هر شاگرد پایگاهی خداوند حرمت و جاهی و هر فرّاشی صاحب دورباشی و هر جافی کافی و هر خسی کسی و هر خیسی رئیسی و هر غادِری قادِری و هر دستار بندی بزرگوار دانشمندی و هر جَمّالی از کثرت مال با جَمالی و هر حَمّالی از مساعدت اقبال با فُسْحَتِ حالی ~~__ |
- | __آزاده دلان گوش بمالش دادند__ __وز حسرت و غم سینه بنالش دادند__ __پشت هنر آن روز شکستست درست__ __کین بی هنران پشت ببالش دادند5__ |
+ | __~~blue:آزاده دلان گوش بمالش دادند~~__ __~~blue:وز حسرت و غم سینه بنالش دادند~~__ __~~blue:پشت هنر آن روز شکستست درست~~__ __~~blue:کین بی هنران پشت ببالش دادند5~~__ |
| | | |
| «جهانگشای جوینی، ج 1، ص 4 - 5» | | «جهانگشای جوینی، ج 1، ص 4 - 5» |
- | !زمامداران فرومایه و سیر قهقرایی اجتماع |
+ | !!زمامداران فرومایه و سیر قهقرایی اجتماع |
| واژگون شدن مبانی اجتماعی و رفتن به سوی قهقرا و انحطاط، همراه با انواع معایب و مفاسد اجتماعی، فرجام طبیعی چنین شرایطی است. | | واژگون شدن مبانی اجتماعی و رفتن به سوی قهقرا و انحطاط، همراه با انواع معایب و مفاسد اجتماعی، فرجام طبیعی چنین شرایطی است. |
| وقتی مردمی فرومایه، بدون هیچ گونه تربیت و آموزش و صفات اخلاقی پسندیده، زمام امور را به دست گیرند، طبعاً به همه مکارم پشت پا میزنند و همه رذایل را مباح میشمرند. | | وقتی مردمی فرومایه، بدون هیچ گونه تربیت و آموزش و صفات اخلاقی پسندیده، زمام امور را به دست گیرند، طبعاً به همه مکارم پشت پا میزنند و همه رذایل را مباح میشمرند. |
| رواج انواع مفاسد از دروغ و تزویر و دزدی و ارتشاء و بی اعتنایی به فضایل اخلاقی و انسانی و ملی و نظایر آن، نتیجه جبری چنین وضعی است. | | رواج انواع مفاسد از دروغ و تزویر و دزدی و ارتشاء و بی اعتنایی به فضایل اخلاقی و انسانی و ملی و نظایر آن، نتیجه جبری چنین وضعی است. |
| دستگاه حاکمهای که بر اثر چیرگی مغولان، در عهد آنان پدید آمد، و نسل اجرایی و کارگزاری که زیر دست این فرو مایگان تربیت شد، سقوط دولتشان و به همراه آن سقوط اجتماعی و تمدنی ایران را رقم زد. | | دستگاه حاکمهای که بر اثر چیرگی مغولان، در عهد آنان پدید آمد، و نسل اجرایی و کارگزاری که زیر دست این فرو مایگان تربیت شد، سقوط دولتشان و به همراه آن سقوط اجتماعی و تمدنی ایران را رقم زد. |
| | | |
- | ! شیوع بدگویی و سعایت رجال از یکدیگر در عهد مغولان |
+ | !!شیوع بدگویی و سعایت رجال از یکدیگر در عهد مغولان |
| در سراسر کتابهای تاریخی، اخبار رجال و بزرگان این دوره، موضوع سعایت و بدگویی رجال علیه یکدیگر که امری عادی شده بود، ملاحظه میشود. | | در سراسر کتابهای تاریخی، اخبار رجال و بزرگان این دوره، موضوع سعایت و بدگویی رجال علیه یکدیگر که امری عادی شده بود، ملاحظه میشود. |
| کمتر وزیری از وزیران این دوره را میتوان یافت که به مرگ طبیعی درگذشته باشد. شیوع این سعایتها در دستگاه حکومتی نشانه آن است که دستگاه حاکمه غیر ملی و چپاولگر به کارگزاران و عمال خود اعتماد نداشت و هر اتهامی را درباره آنان میپذیرفت؛ | | کمتر وزیری از وزیران این دوره را میتوان یافت که به مرگ طبیعی درگذشته باشد. شیوع این سعایتها در دستگاه حکومتی نشانه آن است که دستگاه حاکمه غیر ملی و چپاولگر به کارگزاران و عمال خود اعتماد نداشت و هر اتهامی را درباره آنان میپذیرفت؛ |
| و هم فِقدان اصول و ضوابط برای احراز مقامات عالی، به هر کسی اجازه میداد که برای وصول به آن مقام و پست، از راه بدگویی و وارد شدن در زد و بندهای جناحی و سیاسی منحط و توطئه چینی و دروغ پراکنی و تزویر و بد نهادی، بکوشد تا به وصال مطلوب برسد. | | و هم فِقدان اصول و ضوابط برای احراز مقامات عالی، به هر کسی اجازه میداد که برای وصول به آن مقام و پست، از راه بدگویی و وارد شدن در زد و بندهای جناحی و سیاسی منحط و توطئه چینی و دروغ پراکنی و تزویر و بد نهادی، بکوشد تا به وصال مطلوب برسد. |
| از سوی دیگر، ملت ایران با حمله خانمانسوز ((مغول)) به نحوی فاسد شده و ارزشهای اجتماعی و دینی خود را از دست داده بود که مردم به جای اتحاد و اتفاق در برابر این همه بیداد، غالباً به جان یکدیگر میافتادند و حتی رجال با فضیلت را پذیرا نمیشدند و با دنباله روی از روش دولتمردان دست در جیب و سرکیسه کردن هم نوعان میکردند تا دیگری هم، همین کار را با آن کند. | | از سوی دیگر، ملت ایران با حمله خانمانسوز ((مغول)) به نحوی فاسد شده و ارزشهای اجتماعی و دینی خود را از دست داده بود که مردم به جای اتحاد و اتفاق در برابر این همه بیداد، غالباً به جان یکدیگر میافتادند و حتی رجال با فضیلت را پذیرا نمیشدند و با دنباله روی از روش دولتمردان دست در جیب و سرکیسه کردن هم نوعان میکردند تا دیگری هم، همین کار را با آن کند. |
- | ! انحطاط فکری در عصر مغول |
+ | !!انحطاط فکری در عصر مغول |
| اما بدترین اثرات مخرب چنین اوضاعی، ((انحطاط)) عقلی، فکری و علمی بود که در تعاقب تهاجم مغولان، پدید آمد. | | اما بدترین اثرات مخرب چنین اوضاعی، ((انحطاط)) عقلی، فکری و علمی بود که در تعاقب تهاجم مغولان، پدید آمد. |
| از بین رفتن بسیاری از رجال علمی و مذهبی و مهاجرت دسته جمعی بازماندگان این رجال به سایر دیار، از یک سو جامعه را از بازسازی فکری تهی ساخت | | از بین رفتن بسیاری از رجال علمی و مذهبی و مهاجرت دسته جمعی بازماندگان این رجال به سایر دیار، از یک سو جامعه را از بازسازی فکری تهی ساخت |
| ولی از سوی دیگر، بقایای همین عالمان، اجازه دادند تا مرده ریگ تمدن ایرانی در دیگر نقاط به تدریج شکوفا شده و جامعه به یک باره از دستاوردهای تمدنی و پیشینه تاریخی خود تهی نگردد. | | ولی از سوی دیگر، بقایای همین عالمان، اجازه دادند تا مرده ریگ تمدن ایرانی در دیگر نقاط به تدریج شکوفا شده و جامعه به یک باره از دستاوردهای تمدنی و پیشینه تاریخی خود تهی نگردد. |
| نقش این عالمان در بازسازی تمدن ایرانی غیر قابل انکار است، اما نمیتوان حضور تاریخی حمله ی مغول را که مدتها بعد و حتی تا کنون، روحیه ایرانی را آزرده است، نادیده گرفت. | | نقش این عالمان در بازسازی تمدن ایرانی غیر قابل انکار است، اما نمیتوان حضور تاریخی حمله ی مغول را که مدتها بعد و حتی تا کنون، روحیه ایرانی را آزرده است، نادیده گرفت. |
| | | |
| !~~blue:نگاهی دیگر به جامعه ی ایران در عهد مغول و ایلخانان~~ | | !~~blue:نگاهی دیگر به جامعه ی ایران در عهد مغول و ایلخانان~~ |
| البته درست است که حمله ی مغول پی آمد هایی بسیار سختی در بر داشت اما | | البته درست است که حمله ی مغول پی آمد هایی بسیار سختی در بر داشت اما |
| اینکه تمام تقصیرات را بر گردن حمله مغول بیندازیم ، و دوران پیش از مغول را بدون هیچ مشکلی ارزیابی کنیم، به بیراهه رفته ایم. | | اینکه تمام تقصیرات را بر گردن حمله مغول بیندازیم ، و دوران پیش از مغول را بدون هیچ مشکلی ارزیابی کنیم، به بیراهه رفته ایم. |
| پیش از حمله مغول نیز بار ها فرومایگان به قدرت رسیدند ، فضایل اخلاقی را زیر پا گذاشتند و با دروغ و تزویر راه را برای خود و بسط قدرت خود گشودند. بودند کسانی که با بد گویی و دو رویی برتران را بر زمین و خود بر کرسی آنها تکیه زدند. | | پیش از حمله مغول نیز بار ها فرومایگان به قدرت رسیدند ، فضایل اخلاقی را زیر پا گذاشتند و با دروغ و تزویر راه را برای خود و بسط قدرت خود گشودند. بودند کسانی که با بد گویی و دو رویی برتران را بر زمین و خود بر کرسی آنها تکیه زدند. |
| | | |
| از یک سو باید بپذیریم که با حمله ی مغول این خصلتهای نا درست انسانی برجسته تر شد. چرا که حمله ی خانمان براندازی صورت گرفت و خیلی از نهادهایی که نظام دهنده ی جامعه ی آن روز چه در شهرها و چه در روستا ها بود از ین رفت و یا برای مدتی دچار فترت شدند. نهاد هایی که تا حدی می توانستند در نظم دادن به جامعه تاثیر گذار باشند. | | از یک سو باید بپذیریم که با حمله ی مغول این خصلتهای نا درست انسانی برجسته تر شد. چرا که حمله ی خانمان براندازی صورت گرفت و خیلی از نهادهایی که نظام دهنده ی جامعه ی آن روز چه در شهرها و چه در روستا ها بود از ین رفت و یا برای مدتی دچار فترت شدند. نهاد هایی که تا حدی می توانستند در نظم دادن به جامعه تاثیر گذار باشند. |
| | | |
| حمله های پی در پی به شهرها و روستاها دیگر جایی برای عدل و انصاف باقی نگذاشت که مردم پای بند آن باشند و البته هر کس خود و جانش را مقدم بر دیگری می پنداشت. | | حمله های پی در پی به شهرها و روستاها دیگر جایی برای عدل و انصاف باقی نگذاشت که مردم پای بند آن باشند و البته هر کس خود و جانش را مقدم بر دیگری می پنداشت. |
| نظام زمین داری و مالیاتی و سرباز گیری در دوره ی ایلخانان دیگر امنیتی برای مردم عادی بر جای نگذاشته بود. | | نظام زمین داری و مالیاتی و سرباز گیری در دوره ی ایلخانان دیگر امنیتی برای مردم عادی بر جای نگذاشته بود. |
| اما از سوی دیگر باید این را هم در نظر گرفت که خلق و خوی یک ملت ، آنی شکل نگرفته است و اگر در دوره ی حمله ی مغول و بعد از آن در دوره ی ایلخانان حاد تر شده است ، نه تنها نتیجه ی آن دوران است که نیز در دوران پیش از حمله ی مغول هم ریشه دارد. | | اما از سوی دیگر باید این را هم در نظر گرفت که خلق و خوی یک ملت ، آنی شکل نگرفته است و اگر در دوره ی حمله ی مغول و بعد از آن در دوره ی ایلخانان حاد تر شده است ، نه تنها نتیجه ی آن دوران است که نیز در دوران پیش از حمله ی مغول هم ریشه دارد. |
| و البته عکس العملی است از سوی مردم درگیر در شرایط آن روز جامعه ی ایران. | | و البته عکس العملی است از سوی مردم درگیر در شرایط آن روز جامعه ی ایران. |
| اگر در دوران ایلخانان فرومایگانی روی کار آمدند ، نباید باعث شود که ما روی کار آمدن بزرگان این دوره را نادیده بگیریم. | | اگر در دوران ایلخانان فرومایگانی روی کار آمدند ، نباید باعث شود که ما روی کار آمدن بزرگان این دوره را نادیده بگیریم. |