تاریخچه ی:
اضمحلال جامعه ایرانی در عهد مغول و ایلخانان
تفاوت با نگارش: 4
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
- | !اضمحلال و فو پاشی تم ایرانی در عهد مغول و ایلخانان |
+ | !اضمحلال ام ی ایرانی در عهد مغول و ایلخانان |
- | تهاجم مغولان و پس حاکم شدن ((الخانان))، در هم ریختن مبانی حیات جامعه مغلوب، راه یافتن انحطاط و زبونی در قوم مغلوب و پدیداری بسیاری از مفاسد اجتماعی بود. |
+ | __تهاجم مغولان__ ، |
- | یکی بارترین عل ((انحطاط ))جبری یرانین ر ای وره، غلبه قوم بیبانگرد وحش و که به هیچ یک از آداب نن و اصل تمای و یاسی خو نگرفته بودند. از این رو، بنیان قدرت حکومت ابرانه خود را تها در سایه هام قل و ارت و ریشه کنی منی و ماسات اجتماعی مییافتند. |
+ | __ هم ریتن بانی یا اه مغلوب__، __ه یان اا و بونی در وم ملوب__ و />__دیا یاری ماس اجتماعی__ |
- | نتیجه چنین حملههای بنیاد براندازی که در روزگاران قدیم به وسیله دستههای بزرگ از وحشیان بر ممالک آباد، ثروتمند و متمدن صورت میگرفت، نابودی تمدن و کشته شدن بیشتر اقویا و باقی ماندن افراد ضعیف و فراریانی بود که به بیقولهها و بیابانها پناه میبردند. |
+ | را به دنبال داشت. |
- | به عبا دیگر از می ر قا گید اجتماع و قشا ریخته و احب نر و کردان، ر ینی ه ه بیشت مردمن ی یافزود و جمتای منحط و چاکر من و فق اخاق را که نه حاجتی به عمارت و آبادانی و نه وان انیای هبود اواع و نه هم و حال و وقی ر این کر داشتن مر کارها حاک ر رنوت دمان میات. |
+ | غلبه قوم بیانگر مل ک ا و نن و ل اجتماعی و یای خ نگرته بون و نیان قرت کوم نه ه تنه د ی تاجم، قت و غار و ی کنی مبانی و منسبات ااعی لصه ده بود، ا اترین لل ((ان ))ری ایرانیا ر ین دوه ب مار می و. |
- | این کاکشها مدن ملو، با از دت دان بقه اکه ا سبه و افد کاان خو میدان را برای اده وی نو رسیده و تز کر الی میگت و ن یز راه سازش ا مهم غارتگران به نن ا و جلا میریند. |
+ | نیه چنین ملهها نی براندازی که د وزاان قیم به ویه سهای ی ا یاباندان بر ممالک باد روند و متم ور میگف نابودی ن که شن ممی د ک اگر جان سالم به ی ردند حظ جا یکی از بزرگرین مکلاتشان بود. |
- | سط این قه، د بایی زرگر بود چه این ه ا مرد ومیه، از زدات فا وی میکن و اکانی چون خود را بر میکیند و ه و قا میان و گران غاتگر را برادان اندانها و ق و کار و پاول اهبر و ادی میدند. |
+ | !!ی ک دن وکیگن />د این ککها تمد لو، با ز دست دان ه حاکه قه و اراد کردان خود، میدان را برای ادثه جوین نو یده و تاز کار خای میذا و نیز ا راه زش با هامن و اتران و ان و اه و جال میسیدند. |
- | ین ی ا که میتون ز این وال در سه هفتم هجری ماده کرد، ((عطا مل جینی)) با انشاء مزین زیبای خود ح داده ات: «.... ر مزدری دستری و هر مَُورّی یر و ه مُدْبِری دیی و ه ُنْدی مُستوفی و هر مُفی مُشرفی و یطانی ایب دیوانی .... و هر اگرد ایهی خداوند حرمت و جاهی و رّاشی احب دباشی و ه جای کفی و هر خسی سی و هر یسی رئیسی هر غادِری قادِری و هر دار ندی گار دانشنی و جَمّالی از کرت مال ا جالی و هر حَمّای ساعدت ابال ا ِْ حالی |
+ | س ین ه، و لایی رتر د، این ده ا رد رومی، ز بزرگد ان دری میکر و کانی ون خود را ر ییدند و جاه و قم یاد و ه ر غارر را د رند خاندان و ل و کتا چاول را ای ی. |
- | زاده لن گو مالش دادند و حسر غم سینه اش داند پت هنر ن و شکستست درس کی بی ها بباش دادد5» «جهانی ونی، ج 1، ص 4 - 5» |
+ | هین ویی ر ک میا ا ین ول در س ه ی شاده ، |
| + | ((__عطا ملک جوینی__)) با انشاء مزین زیبای خود شرح داده است: |
- | !زمامداران فرومایه و سیر قهقرایی اجتماع |
+ | __~~blue:.... هر مزدوری دستوری و هر مُزَورّی وزیری و هر مُدْبِری دبیری و هر مُستَنْدفی مُستوفی و هر مُسْرفی مُشرفی و هر شیطانی نایب دیوانی .... و هر شاگرد پایگاهی خداوند حرمت و جاهی و هر فرّاشی صاحب دورباشی و هر جافی کافی و هر خسی کسی و هر خیسی رئیسی و هر غادِری قادِری و هر دستار بندی بزرگوار دانشمندی و هر جَمّالی از کثرت مال با جَمالی و هر حَمّالی از مساعدت اقبال با فُسْحَتِ حالی ~~__
__~~blue:آزاده دلان گوش بمالش دادند~~__ __~~blue:وز حسرت و غم سینه بنالش دادند~~__ __~~blue:پشت هنر آن روز شکستست درست~~__ __~~blue:کین بی هنران پشت ببالش دادند5~~__ «جهانگشای جوینی، ج 1، ص 4 - 5»
!!زمامداران فرومایه و سیر قهقرایی اجتماع |
| واژگون شدن مبانی اجتماعی و رفتن به سوی قهقرا و انحطاط، همراه با انواع معایب و مفاسد اجتماعی، فرجام طبیعی چنین شرایطی است. | | واژگون شدن مبانی اجتماعی و رفتن به سوی قهقرا و انحطاط، همراه با انواع معایب و مفاسد اجتماعی، فرجام طبیعی چنین شرایطی است. |
| وقتی مردمی فرومایه، بدون هیچ گونه تربیت و آموزش و صفات اخلاقی پسندیده، زمام امور را به دست گیرند، طبعاً به همه مکارم پشت پا میزنند و همه رذایل را مباح میشمرند. | | وقتی مردمی فرومایه، بدون هیچ گونه تربیت و آموزش و صفات اخلاقی پسندیده، زمام امور را به دست گیرند، طبعاً به همه مکارم پشت پا میزنند و همه رذایل را مباح میشمرند. |
| رواج انواع مفاسد از دروغ و تزویر و دزدی و ارتشاء و بی اعتنایی به فضایل اخلاقی و انسانی و ملی و نظایر آن، نتیجه جبری چنین وضعی است. | | رواج انواع مفاسد از دروغ و تزویر و دزدی و ارتشاء و بی اعتنایی به فضایل اخلاقی و انسانی و ملی و نظایر آن، نتیجه جبری چنین وضعی است. |
| دستگاه حاکمهای که بر اثر چیرگی مغولان، در عهد آنان پدید آمد، و نسل اجرایی و کارگزاری که زیر دست این فرو مایگان تربیت شد، سقوط دولتشان و به همراه آن سقوط اجتماعی و تمدنی ایران را رقم زد. | | دستگاه حاکمهای که بر اثر چیرگی مغولان، در عهد آنان پدید آمد، و نسل اجرایی و کارگزاری که زیر دست این فرو مایگان تربیت شد، سقوط دولتشان و به همراه آن سقوط اجتماعی و تمدنی ایران را رقم زد. |
| + | |
| + | !!شیوع بدگویی و سعایت رجال از یکدیگر در عهد مغولان |
| + | در سراسر کتابهای تاریخی، اخبار رجال و بزرگان این دوره، موضوع سعایت و بدگویی رجال علیه یکدیگر که امری عادی شده بود، ملاحظه میشود. |
| + | کمتر وزیری از وزیران این دوره را میتوان یافت که به مرگ طبیعی درگذشته باشد. شیوع این سعایتها در دستگاه حکومتی نشانه آن است که دستگاه حاکمه غیر ملی و چپاولگر به کارگزاران و عمال خود اعتماد نداشت و هر اتهامی را درباره آنان میپذیرفت؛ |
| + | و هم فِقدان اصول و ضوابط برای احراز مقامات عالی، به هر کسی اجازه میداد که برای وصول به آن مقام و پست، از راه بدگویی و وارد شدن در زد و بندهای جناحی و سیاسی منحط و توطئه چینی و دروغ پراکنی و تزویر و بد نهادی، بکوشد تا به وصال مطلوب برسد. |
| + | از سوی دیگر، ملت ایران با حمله خانمانسوز ((مغول)) به نحوی فاسد شده و ارزشهای اجتماعی و دینی خود را از دست داده بود که مردم به جای اتحاد و اتفاق در برابر این همه بیداد، غالباً به جان یکدیگر میافتادند و حتی رجال با فضیلت را پذیرا نمیشدند و با دنباله روی از روش دولتمردان دست در جیب و سرکیسه کردن هم نوعان میکردند تا دیگری هم، همین کار را با آن کند. |
| + | !!انحطاط فکری در عصر مغول |
| + | اما بدترین اثرات مخرب چنین اوضاعی، ((انحطاط)) عقلی، فکری و علمی بود که در تعاقب تهاجم مغولان، پدید آمد. |
| + | از بین رفتن بسیاری از رجال علمی و مذهبی و مهاجرت دسته جمعی بازماندگان این رجال به سایر دیار، از یک سو جامعه را از بازسازی فکری تهی ساخت |
| + | ولی از سوی دیگر، بقایای همین عالمان، اجازه دادند تا مرده ریگ تمدن ایرانی در دیگر نقاط به تدریج شکوفا شده و جامعه به یک باره از دستاوردهای تمدنی و پیشینه تاریخی خود تهی نگردد. |
| + | نقش این عالمان در بازسازی تمدن ایرانی غیر قابل انکار است، اما نمیتوان حضور تاریخی حمله ی مغول را که مدتها بعد و حتی تا کنون، روحیه ایرانی را آزرده است، نادیده گرفت. |
| + | |
| + | !~~blue:نگاهی دیگر به جامعه ی ایران در عهد مغول و ایلخانان~~ |
| + | البته درست است که حمله ی مغول پی آمد هایی بسیار سختی در بر داشت اما |
| + | اینکه تمام تقصیرات را بر گردن حمله مغول بیندازیم ، و دوران پیش از مغول را بدون هیچ مشکلی ارزیابی کنیم، به بیراهه رفته ایم. |
- | ! شیو بدگویی و سعای جال ز یکیگر ر عه وان />در راس کاای ایی ابار ج و زرگا این وره، مووع سیت و بدگویی یه یکیگر که امری ادی شه بود لاحظه میود. کمتر وزیری ویران این وره ر میان یافت که ه یی دگذته باشد. ی این ایتا در دستگاه کومتی نانه ن ست که اه اکمه یر ملی الگر به کارگزاران و مال و اعتماد نشت و ر اهامی را درباره آنان میپذیرفت؛ و هم ِقا ص و ابط برای حراز مقات عال سی اجازه مید که برای وصول به ن مقم و پست، از راه بدگویی و واد شدن در د و بنهای جی و یای ن ه چینی وغ پکنی تزوی نهدی کشد به وال موب رسد. ا سوی دیگ مل ایان ا حمله خاماو ((غول)) به ی س ده و ارشهای تماعی و دیی خود ا ت داه ود که مردم ب جای اد و اتا در رابر ی مه یدا، اا به ان یکدیگر میاتادند و تی جا ا ضیت ا پیرا میند و دنباله روی و ولردان دست ر ی و رکیس کردن هم نوعان میکردند ا دیگری هم، همین ا ا با آ کند. |
+ | پی ا مله مول نی ار ه وایگان به قدر رسیند فضایل خاقی ا ی پ گذاتند و با غ و زویر را را ر خو و بس قرت خود گشون. د کانی که با د وی و رویی ران را بر زمین و ود بر کری ها تکیه دد. /> یک و باید پذییم که با مله ی ول این لتهای ا درست نانی جسته شد. چا که مله ی خانا برانازی وت فت و خیی ا نهادهایی که ا ی ام ی ر ه د هرها و چه ر وستا ها بود ا ین رف و یا بای ی چا ت شد. ه هایی ک ی ی تون د ن دن به ام ایر گ بان. /> حمله ای ی ی به شا وسها دیگر ایی ای عد و نصاف قی نا که مردم ای ن ن باشند و البت ر ک د ان ا ق ب دیگری می ندشت. />نا ی ای مالیی و باز گیری وه ی یلاان دیر منیی رای ردم عادی بر ای نذاه بد. |
| + | اما از سوی دیگر باید این را هم در نظر گرفت که خلق و خوی یک ملت ، آنی شکل نگرفته است و اگر در دوره ی حمله ی مغول و بعد از آن در دوره ی ایلخانان حاد تر شده است ، نه تنها نتیجه ی آن دوران است که نیز در دوران پیش از حمله ی مغول هم ریشه دارد. |
| + | و البته عکس العملی است از سوی مردم درگیر در شرایط آن روز جامعه ی ایران. |
- | ! انحطاط عقلی و فری و علمی مخرب ترین آثار تهاجم مغولان اما بترین اثرات مخرب چنین اوضاعی، ((انحطاط)) عقلی، فکری و علمی بود که در تعاقب تهاجم مغولان، پدید آمد. از میان رفتن بسیاری از رجال علمی و مذهبی و مهاجرت دسته جمعی بازماندگان این رجال به سایر دیار، از یک سو جامعه را از بازسازی فکری تهی ساخت، ولی از سوی دیگر، بقایای همین عالمان، اجازه داد تا مرده ریگ تمدن ایرانی در دیگر نقاط به تدریج شکوفا شده و جامعه به یک باره از دستاوردهای تمدنی و پیشینه تاریخی خود تهی نگردد. نقش این عالمان در بازسازی تمدن ایرانی با وجودی که غیر قابل انکار ست، ام نمیتوان حضور تاریخی این بلیه بزر را که مدتها بعد و حتی تا کنون، روحیه ایرانی را آزرده است، ندیده گرفت. شاید پژوهشهای تاریخی و جامعه شناختی تاریخی و روانشناسی اجتماعی محققان بتواند به شناسایی بسیاری از رفتارهای ناهنجار اجتماعی جامعه ایرانی پی برده، در رفع این ناهنجاریها و در ترسیم خاطره ایرانی مؤثر افتد. از این رو، پژوهشهای تاریخی به صرف بیان وقایع پیش آمده در گذشته و باز نمایی صوری آن خلاصه نمیشود، این تاریخی است حیات دار و زنده که بسیاری از ایرانیان هنوز عاملان و حاملان اثرات سوء پیشامدهای ناگوار و عظیم تاریخیاند. حضور پر قدرت ادبیات و فرهنگ و تعلیم و تربیت میتواند در طی نسلهایی که پیاپی در آینده خواهند آمد، این برقه امید را باقی بگذارد که ایرانی و ایرانیان توانند بر اثرات ناوار روانی این واقعه و وقایع شبیه آن که از قضا در این سرزمین کم روی نداده است، فائق آیند و با خود شناسی آیندهای بهتر و ایرانی آبادتر را برای نسلهای بعدی به یادگار و میراث باقی گذارد. |
+ | اگر در دوران ایلخانان فرومایگانی روی کار مدند ، ناید باعث شود که ما روی کار آمدن برگان این دوره را نادیده بگیری. |