تاریخچه ی:
اسماعیلیه پس از سقوط قلعه الموت تا کنون
تفاوت با نگارش: 3
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
| !اسماعیلیه پس از سقوط قلعه الموت تا کنون | | !اسماعیلیه پس از سقوط قلعه الموت تا کنون |
| «655 ق / 1257 م» | | «655 ق / 1257 م» |
| با آن که بازماندگان این قوم پس از سقوط ((قلعه الموت)) در 655 ق / 1275 م، پسر کوچک رکن الدین را بعد از وی به امامت شناخته و در مدت بیست سال بعد هم، یک بار الموت را برای مدتی کوتاه به چنگ آوردند «674 ق / 1275 م» ولی با این وجود قدرت وحشت انگیز آنها با سقوط الموت خاتمه پیدا کرد. | | با آن که بازماندگان این قوم پس از سقوط ((قلعه الموت)) در 655 ق / 1275 م، پسر کوچک رکن الدین را بعد از وی به امامت شناخته و در مدت بیست سال بعد هم، یک بار الموت را برای مدتی کوتاه به چنگ آوردند «674 ق / 1275 م» ولی با این وجود قدرت وحشت انگیز آنها با سقوط الموت خاتمه پیدا کرد. |
| __فرزندان خورشاه __ | | __فرزندان خورشاه __ |
- | *فاتح مدد له : این تسخیر مجدد قلعه بنا بر روایات به دست پسر رکن الدین خورشاه انجام شد که وی را نو دولت خواندند - در نسب واقعی او با خورشاه تردید است. * شمس الدین محمد :پسر دیگری را به این نام به رکن الدین خورشاه نسبت دادهاند که بر طبق روایات در ((تبریز)) و به سال 710 ق / 1310 م، درگذشت، گفته میشود که وی برای مدتی امام قوم بود، حتی برخی او را به اشتباه با شمس تبریزی محبوب و مرشد ((مولوی |مولانا)) جلال الدین رومی، خلط کردهاند. |
+ | *__فاتح قلعه المو(نو دل ) :__ این تسخیر مجدد قلعه بنا بر روایات به دست پسر رکن الدین خورشاه انجام شد که وی را نو دولت خواندند - در نسب واقعی او با خورشاه تردید است. * __شمس الدین محمد :__ پسر دیگری را به این نام به رکن الدین خورشاه نسبت دادهاند که بر طبق روایات در ((تبریز)) و به سال 710 ق / 1310 م، درگذشت، گفته میشود که وی برای مدتی امام قوم بود، حتی برخی او را به اشتباه با شمس تبریزی محبوب و مرشد ((مولوی |مولانا)) جلال الدین رومی، خلط کردهاند. |
| پس از شمس الدین محمد، دو تن از نوادگانش مدعی امامت قوم شدند، که اختلاف آنها، ((نزاریه ایران)) را به دو گروه جداگانه تقسیم نمود : | | پس از شمس الدین محمد، دو تن از نوادگانش مدعی امامت قوم شدند، که اختلاف آنها، ((نزاریه ایران)) را به دو گروه جداگانه تقسیم نمود : |
| *((مؤمن شاهی)) | | *((مؤمن شاهی)) |
| *((قاسم شاهی)) | | *((قاسم شاهی)) |
| ظاهراً این شاخه نیز تکرار ماجرای وارد شدن نص دوم بر نص اول به وسیله شمس الدین محمد بود. | | ظاهراً این شاخه نیز تکرار ماجرای وارد شدن نص دوم بر نص اول به وسیله شمس الدین محمد بود. |
| به هر حال بعد از این تفرقه، تعداد امامان این قوم و ترتیب آنها در روایات ((اسماعیلیه)) به طوری متفاوت، و ظاهراً دستخوش تصرف و تحریف شد. | | به هر حال بعد از این تفرقه، تعداد امامان این قوم و ترتیب آنها در روایات ((اسماعیلیه)) به طوری متفاوت، و ظاهراً دستخوش تصرف و تحریف شد. |
| __سرنوشت شاخه های اسماعیلیه __ | | __سرنوشت شاخه های اسماعیلیه __ |
| اکثر این امامان نیز به تدریج به مانند ((تصوف|صوفیان گشتند و رابطه پیروانشان با آنها، رابطه مرید و مرادی شد. | | اکثر این امامان نیز به تدریج به مانند ((تصوف|صوفیان گشتند و رابطه پیروانشان با آنها، رابطه مرید و مرادی شد. |
| ظاهراً گروه مؤمن شاهی که بعدها محمد شاهی نیز خوانده شدند در همان نواحی(( البرز)) باقی ماندند که اسماعیلیه بدخشان هم به آنها پیوستند. | | ظاهراً گروه مؤمن شاهی که بعدها محمد شاهی نیز خوانده شدند در همان نواحی(( البرز)) باقی ماندند که اسماعیلیه بدخشان هم به آنها پیوستند. |
| از طرفی گروه قاسم شاهی بیشتر در حوالی ((یزد))، ((کاشان))، ((محلات))، و ((خراسان)) باقی ماندند که شهر(( انجدان)) نزدیک محلات، دست کم از عهد ((تیمور لنگ |تیمور)) پایگاه امام آنها بود. | | از طرفی گروه قاسم شاهی بیشتر در حوالی ((یزد))، ((کاشان))، ((محلات))، و ((خراسان)) باقی ماندند که شهر(( انجدان)) نزدیک محلات، دست کم از عهد ((تیمور لنگ |تیمور)) پایگاه امام آنها بود. |
| برخی از امامان این فرقه نیز در عهد ((صفویه)) با خاندان سلطنتی خویشاوندی پیدا کردند، اما همچنان به عنوان شیخ صوفی بودند که با پیروان خود رابطه داشتند. | | برخی از امامان این فرقه نیز در عهد ((صفویه)) با خاندان سلطنتی خویشاوندی پیدا کردند، اما همچنان به عنوان شیخ صوفی بودند که با پیروان خود رابطه داشتند. |
| عنوان میرزا در دنبال نام بعضی از آنها حاکی از انتسابشان به صوفیه به نظر میرسد. مقابر این ائمه در انجدان همچنان باقی است که لوح قبر آنها نیز به طرح تاریخ آنها کمک میکند. | | عنوان میرزا در دنبال نام بعضی از آنها حاکی از انتسابشان به صوفیه به نظر میرسد. مقابر این ائمه در انجدان همچنان باقی است که لوح قبر آنها نیز به طرح تاریخ آنها کمک میکند. |
| __سرنوشت امامان قاسم شاهی بعد از صفویه__ | | __سرنوشت امامان قاسم شاهی بعد از صفویه__ |
| از اواخر عهد صفوی، مقّر امامان این قوم از انجدان به ((کهک کرمان)) منتقل شد - گاه ((شهر بابک)) و گاه ((گواشیر)). | | از اواخر عهد صفوی، مقّر امامان این قوم از انجدان به ((کهک کرمان)) منتقل شد - گاه ((شهر بابک)) و گاه ((گواشیر)). |
| از آخرین ائمه این سلسله در ایران ، ابولحسن خان کهکی معروف به ابوالحسن شاه، در عهد ((کریمخان زند)) است که حکومت ((کرمان)) را داشت و از جانب پیروانش، ((آقا خان)) خطاب میشد. ژ | | از آخرین ائمه این سلسله در ایران ، ابولحسن خان کهکی معروف به ابوالحسن شاه، در عهد ((کریمخان زند)) است که حکومت ((کرمان)) را داشت و از جانب پیروانش، ((آقا خان)) خطاب میشد. ژ |
| بعد از وی، پسرش، شاه خلیل الله مدتی در کهک و سپس در یزد اقامت کرد، اما در یک شورش محلی جان خود را از دست داد. | | بعد از وی، پسرش، شاه خلیل الله مدتی در کهک و سپس در یزد اقامت کرد، اما در یک شورش محلی جان خود را از دست داد. |
| در مقابل محمد حسن خان پسر او، مورد دلجویی ((فتحعلی شاه)) قرار گرفت. و دختر فتحعلی شاه به همراه لقب آقا خان و حکومت ((قم)) و محلات به او سپرده شد. | | در مقابل محمد حسن خان پسر او، مورد دلجویی ((فتحعلی شاه)) قرار گرفت. و دختر فتحعلی شاه به همراه لقب آقا خان و حکومت ((قم)) و محلات به او سپرده شد. |
| محمد حسن خان، بعدها به حکومت کرمان رسید که چندی بعد از آن در 1252 ق / 1836 م، نیز معزول شد. در 1256 ق / 1840 م، او داعیه شورش یافت تا این که سرانجام به ((هند)) رفت . | | محمد حسن خان، بعدها به حکومت کرمان رسید که چندی بعد از آن در 1252 ق / 1836 م، نیز معزول شد. در 1256 ق / 1840 م، او داعیه شورش یافت تا این که سرانجام به ((هند)) رفت . |
| از آن پس، ائمه قاسم شاهی از حالت مخفیانه بیرون آمدند، و امام آنها تحت حمایت ((استعمار انگلیس در هند |انگلیسیها در هند)) قرار گرفت. | | از آن پس، ائمه قاسم شاهی از حالت مخفیانه بیرون آمدند، و امام آنها تحت حمایت ((استعمار انگلیس در هند |انگلیسیها در هند)) قرار گرفت. |
| !اسماعیلیه دوستدار فرهنگ و هنر | | !اسماعیلیه دوستدار فرهنگ و هنر |
| حکومت و تعالیم اسماعیلیه از آغاز تا امروز انشعابها و تحولهای قابل ملاحظهای پیدا کرده است. به طوری که بقایای آن قوم، امروز، در ایران، اقلیتی آرام، سر به راه و دوستدار فرهنگ و هنر هستند. | | حکومت و تعالیم اسماعیلیه از آغاز تا امروز انشعابها و تحولهای قابل ملاحظهای پیدا کرده است. به طوری که بقایای آن قوم، امروز، در ایران، اقلیتی آرام، سر به راه و دوستدار فرهنگ و هنر هستند. |
| در صورتی که در طی تاریخ گذشته، از آغاز دعوت، این قوم همیشه توسط دشمنانشان مایه وحشت یا نفرت مردم شمرده شده اند. | | در صورتی که در طی تاریخ گذشته، از آغاز دعوت، این قوم همیشه توسط دشمنانشان مایه وحشت یا نفرت مردم شمرده شده اند. |
| __انتساب آنها به بی دینی __ | | __انتساب آنها به بی دینی __ |
| به علاوه انتساب قرمطیان به آنها نیز عامل عمده دیگری در افزونی شهرت آنها به الحاد شد. خصوصا که قرمطیان به شدت مورد دشمنی حاکمان ایران و صاحبان قدرت در این نواحی بوده است . | | به علاوه انتساب قرمطیان به آنها نیز عامل عمده دیگری در افزونی شهرت آنها به الحاد شد. خصوصا که قرمطیان به شدت مورد دشمنی حاکمان ایران و صاحبان قدرت در این نواحی بوده است . |
| این امر که گه گاه ایشان را با ((زنادقه))، ((خرمدینان))، ((سرخ جامگان)) و ((پیروان مقنع)) همانند خواندهاند، تا حدی به دلیل توهم افراد و خصوصا تبلیغات دشمنانشان است . | | این امر که گه گاه ایشان را با ((زنادقه))، ((خرمدینان))، ((سرخ جامگان)) و ((پیروان مقنع)) همانند خواندهاند، تا حدی به دلیل توهم افراد و خصوصا تبلیغات دشمنانشان است . |
| در طول فعالیتهای این فرقه، بارها در رد اقوال آنها، کتابها تألیف شد که فضایح الباطنیه ((امام محمد غزّالی)) از مهمترین آنها به شمار میرفت. | | در طول فعالیتهای این فرقه، بارها در رد اقوال آنها، کتابها تألیف شد که فضایح الباطنیه ((امام محمد غزّالی)) از مهمترین آنها به شمار میرفت. |
| بسیاری از مسلمانان، در تمام آن مدت و بعد از آن، فرقه اسماعیلیه را به الحاد و گرایشهای اباحی منسوب میکردند. | | بسیاری از مسلمانان، در تمام آن مدت و بعد از آن، فرقه اسماعیلیه را به الحاد و گرایشهای اباحی منسوب میکردند. |
| __حشاشین!__ | | __حشاشین!__ |
| به علت آنکه غربیان و همه دشمنانشان نمی توانستند شیوه عمل فدائیان باطنی را درک کنند ، گمان می کردند که آنها توسط مواد مخدر تحت کنترل فرماندهانشان قرار می گیرند و به همین جهت آنها را ((حشاشین)) نامیدند . این کلمه از ((حشیش)) که ماده ایست مخدر ، ساخته شده است . | | به علت آنکه غربیان و همه دشمنانشان نمی توانستند شیوه عمل فدائیان باطنی را درک کنند ، گمان می کردند که آنها توسط مواد مخدر تحت کنترل فرماندهانشان قرار می گیرند و به همین جهت آنها را ((حشاشین)) نامیدند . این کلمه از ((حشیش)) که ماده ایست مخدر ، ساخته شده است . |
| این مسئله بطور عمده در در ((جنگ های صلیبی |اروپای عهد صلیبی)) بود که غربی ها با رخدادهای منطقه ((خاورمیانه)) و خصوصا ((شام))( ((سوریه)) و(( لبنان)) کنونی ) و ((آسیای صغیر ))( ((ترکیه کنونی) )آشنا شدند و به همین جهت به مرور و بعدها این کلمه به معنای تروریست در انگلیسی بکار می رود . | | این مسئله بطور عمده در در ((جنگ های صلیبی |اروپای عهد صلیبی)) بود که غربی ها با رخدادهای منطقه ((خاورمیانه)) و خصوصا ((شام))( ((سوریه)) و(( لبنان)) کنونی ) و ((آسیای صغیر ))( ((ترکیه کنونی) )آشنا شدند و به همین جهت به مرور و بعدها این کلمه به معنای تروریست در انگلیسی بکار می رود . |