معاویه بن عمار می گوید:
خواهر
مفضل بن غیاث از دنیا رفت. او وصیّت کرده بود بخشی از اموالش را سه قسمت کنند. یک سومش را در راه خدا، یک سوم دیگر را به مساکین بدهند و یک سوم باقیمانده اش را برایش حج واجب به جا آورند ولی مقدار پولی که معین کرده بود، به اندازه وصیتش نبود.
نزد
ابن ابی لیلی و
ابن بشرمه و
ابوحنیفه رفتیم. همگی گفتند که این پول باید سه قسمت شود. به
مکه رفتیم، ازحضرت صادق علیه السلام سؤال کردیم و گفتیم این زن حج واجبش را به جا نیاورده و اکنون مالی را که برای این کار کنار گذاشته به این سه کار نمی رسد.
امام فرمود:« برای عمل به وصیت آن زن باید از حج شروع کنید زیرا یکی از واجبات خداوند است. پس از حج هر چه از پولش باقی ماند، دو قسمت کنید و در راه خدا و مساکین بدهید.»
من نزد ابو حنیفه رفتم و پاسخ امام را به او گفتم. او چیزی نگفت و رفت. وقتی نزد یاران و شاگردان ابوحنیفه رفتم، به من گفتند:« ابوحنیفه درباره وصیت آن زن گفته است که اول باید از طرف آن زن حج انجام داد، زیرا حج واجب بوده است.»
به آنها گفتم:« به خدا سوگند، این پاسخ ابوحنیفه نیست. او چیز دیگری گفته است.»
ولی آنها همگی گفتند:« او به تازگی به ما چنین گفته.»