منو
 صفحه های تصادفی
امام علی علیه السلام و نامرغوب ترین خرما
عزاداری زنان بنی هاشم پس از عاشورا
هشام بن حکم
دعا
شیر «ماده غذایی»
کشاورزی
آزمایش عینک سوراخ سوزنی
وجین و سله شکنی قبل از گسترش محصول
اصول خدشه ناپذیر پیامبر
شوره سر
 کاربر Online
947 کاربر online
تاریخچه ی: ابوالحسن علی بن بویه

تفاوت با نگارش: 1

Lines: 1-41Lines: 1-67
 V{maketoc} V{maketoc}
 !ابوالحسن علی بن بویه  !ابوالحسن علی بن بویه
 «320-338ق / 932-949 م»  «320-338ق / 932-949 م»
 ((ابوالحسن علی بن بویه)) پسر بزرگ ابو شجاع بویه که با پیوستنش به سپاه نصر بن احمد سامانی، شهرتی به هم زد و در طی مدت اندکی، شالوده حکومتی را در نواحی غرب و مرکزی ایران بنا نهاد که به ((دیلمیان)) یا ((آل بویه)) شهرت یافتند و حدود یک صد و بیست سال، کمابیش بر این نواحی حکمروایی کردند.  ((ابوالحسن علی بن بویه)) پسر بزرگ ابو شجاع بویه که با پیوستنش به سپاه نصر بن احمد سامانی، شهرتی به هم زد و در طی مدت اندکی، شالوده حکومتی را در نواحی غرب و مرکزی ایران بنا نهاد که به ((دیلمیان)) یا ((آل بویه)) شهرت یافتند و حدود یک صد و بیست سال، کمابیش بر این نواحی حکمروایی کردند.
-علی بن بویه از همان آغاز کار و به همراه برادرانش حسن و احمد از سپاه ((آل سامان)) به ملازمان ماکان کاکی که خود نیز در آن ایام در خدمت سپاه ((سامانیان)) بود پیوست و در اختلاف بین ماکان کاکی و مرداویج، از نزد ماکان و خدمت مرداویج که خود از وایف ((گیل)) بود و با ((دیلمان)) اهل ((استان گیلان|گیلان)) تجانس بیشتر نشان می‏داد، درآمد و در ((ری)) به عنوان فرمانده یک دسته از سپاه دیلم به خدمت پرداخت. +!آغاز کار ابوالحسن علی بویه
!!ولایت کرج به علی واگذار شد
علی بن بویه از همان آغاز کار و به همراه برادرانش حسن و احمد از سپاه ((آل سامان)) به ملازمان ماکان کاکی که خود نیز در آن ایام در خدمت سپاه ((سامانیان)) بود پیوست و در اختلاف بین ماکان کاکی و مرداویج، از نزد ماکان و خدمت مرداویج که خود از طوایف ((گیل)) بود و با ((دیلمان)) اهل ((گیلان)) تجانس بیشتر نشان می‏داد، درآمد و در ((ری)) به عنوان فرمانده یک دسته از سپاه دیلم به خدمت پرداخت.
-چندی بعد، از جانب مرداویج و ظاهراً به پایمردی کاتب قمی او؛ ابو عبدالله حسین بن محمد، معروف به کله «= کوتاه» که خود او بعدها در دستگاه آل سامان عهده دار ((دیوان رسایل)) شد و به ((شیخ عمید)) معروف گشت، ولایت کرج - کرج ابی دلف - به ابوالحسن علی بن بویه واگذار شد. واگذاری کرج به پسر بویه ظاهراً بدان سبب بود که عامل آن ناحیه، مقارن آن اوقات موجبات ناخرسندی و بی اعتمادی مرداویج را فراهم آورده بود و هر چند سردار گیل، بلافاصله از این اقدام خویش پشیمان هم شد، اما پسر بویه، که ((ابو عبدالله قمی)) او را به موقع از عزیمت فوری آگاه کرده بود، پیش از آن که حاکم لغو مأموریت از جانب مرداویج را دریافت کند، از ری حرکت کرد و با برادرانش احمد و حسن به همراه عده‏ای که تعدادشان به زحمت به یک صد تن بالغ می‏شد به کرج وارد گشت. در آن جا با محتشمان ناحیه با لطف و رفق بی سابقه رفتار کرد و به آسانی موفق شد مالی را که اهل ولایت از بابت خراج به عامل مرداویج مدیون بودند، وصول نماید. به علاوه چون پاره‏ای قلعه‏های مجاور را که از مدتها قبل به دست خرم دینان این نواحی افتاده بود، از آنها باز ستاند و اموال و غنایم قابل ملاحظه‏ای در این میان عایدش گردد. علی بن بویه، قسمتی از این غنایم را با سخاوت بین سپاهیان خویش تقسیم و بخشی را برای جلب سپاه جدید صرف نمود. آوازه این سخاوت به زودی در میان جنگجویان گیل و ((دیلم)) پیچید و آنها را به خدمت وی کشاند. +چندی بعد، از جانب مرداویج و ظاهراً به پایمردی کاتب قمی او؛ ابو عبدالله حسین بن محمد، معروف به کله «= کوتاه» که خود او بعدها در دستگاه آل سامان عهده دار ((دیوان رسایل)) شد و به ((شیخ عمید)) معروف گشت، ولایت کرج - کرج ابی دلف - به ابوالحسن علی بن بویه واگذار شد. />
واگذاری کرج به پسر بویه ظاهراً بدان سبب بود که عامل آن ناحیه، مقارن آن اوقات موجبات ناخرسندی و بی اعتمادی مرداویج را فراهم آورده بود و هر چند سردار گیل، بلافاصله از این اقدام خویش پشیمان هم شد، اما پسر بویه، که ((ابو عبدالله قمی)) او را به موقع از عزیمت فوری آگاه کرده بود، پیش از آن که حکم لغو مأموریت از جانب مرداویج را دریافت کند، از ری حرکت کرد و با برادرانش احمد و حسن به همراه عده‏ای که تعدادشان به زحمت به یک صد تن بالغ می‏شد به کرج وارد گشت.
-یمنی مای ک از اگاری ک عی بویه />مداوی که ز گذاری کر به وی پیمان بد و توفیق پ یه را در ویت مو وی رای د مای گرای می‏ی، ز این اقدام اخی او داد سهیا را بیش از ادزه افزایش داد بد، به شدت ناخرسد شد. ر واع زیار ک اهراً می‏وت پ یه ا ر کومت کج در ی مالی رار د، ردات ما عده‏ای سرکردگان سا ود را ه زانه رج حواله داد. علی بن بویه م نها چنان گاده دسی رج اد ک سپاه یاد د تجیح در ند پر ویه باقی اد. ده‏ای ز یلم م ک در ین نوای به خدمات سپاهی تغا داشتند، به رکری شیرزاد از ((جرفاذقان)) «= ((گپایگان))» ه نز ی د و بی گونه تعداد یارا ی به سیصد ت بالغ شد که در آن اضاع آشفته و برای ن ناحیه ی دع، نیروی قابل ملاحظه‏ای به شمار ی‏فت. + آن با تشان ایه ل ق بی اقه ار کر و به سانی وفق می را که ل ولایت ت راج عال ردایج مدیون ند، وول نمای. به علاوه ن په‏ای له‏های مجا را که از دها ب به دست خر دینن ای وی ااده و ها ا تند ال م ال ماه‏ای این یا ای ردد. علی بن بویه، سمتی ی نایم ا ا س ی سپاهیان یش تقیم و ی ر ری جلب ا دی مد. واه این ات به ودی در یان نی ی و ((دیم)) یچید آنا را ه د وی کشا.
-د این ن مراویج ه بسط قرت کی ضع سر ویه را رای خود رناک دد در دد برآمد به هر وسیه‏ی ک د و را از سر راه بردارد. عی بی ک به موقع از سوء نظر مداویج آگاه شد، خدمت او را رک گفت و به همراهی یران مود اعتماد خویش ازم ((فهان)) د. اصهان، علی بن بویه، کشش رد تا ب خدمت ابوالفتح که تعداد کثیری دیلمی در سپاه خویش داشت به و اجازه ورود به اصفهان را داد ی با هار ه تن ا سپاهیانش شهر بیون آمد تا از ود پ بویه مخاف کن. د نی که به ناچار روی داد، پاه ر مفر، نااورنه ملوب و منهزم شد و اصفهان به دست پسر بویه افتاد. +!!وای کر و گرفت ا />راویج که ا وری کر به وی ی ود ی سر ویه را ر تقوی موع خویش ای ود ایه رای مییافت، از این ادا یر او ه ا سپاهیانش بی از ده افیش دده بود، ه د نارن شد.
-!بیرون آوردن اصفهان از دست سپاه نسوب به لیفه
با این همه، علی بن بویه که با دویست سیصد تن مرد جنگی، اصفهان را از دست چند هزار سپاهی منسوب به خلیفه بیرون آورده بود، ظاهراً برای اجتناب از درگیری با سپاه مرداویج، در پایان دوباره توقف در اصفهان و پس از جمع آوری یک خراج بی هنگام، اصفهان را رها کرد و با عده‏ای که به زحمت به چهار صد تن می‏رسید، عازم فارس شد. در بین راه هنگامی که سپاهیان علی بن بویه به ((ارجان)) رسید، ابوبکر، برادر مظفر که در آن جا فرانروایی داشت، از پیش او به ((رامهرمز)) گریخت و قلمرو حکومت وی به دست پسر بویه افتاد «ذی الحجه 321 ق / نوامبر - دسامبر 923 م». این اقدام پسر بویه، از سوی خلیفه عباسی به مثابه طغیان و شورش علیه دستگاه ((خلافت)) تلقی شد.
+در واقع پسر زیار که ظاهراً می‏خواست پسر بویه را در حکومت کرج در مضیقه مالی قرار دهد، پرداخت مواجب عده‏ای از سرکردگان سپاه خود را به خزانه کرج حواله داد. علی بن بویه هم در حق آنها چندان گشاده دستی به خرج داد که سپاه یاد شده ترجیح داد در نزد پسر بویه باقی بماند.

عده‏ای از دیلمان هم که د
ر این نواحی به خدمات سپاهی اشتغال داشتند، به سرکردگی شیرزاد از ((جرفاذقان)) «= ((گلپایگان))» به نزد علی آمد و بدین گونه تعداد یاران وی به سیصد تن بالغ شد که در آن اوضاع آشفته و برای آن ناحیه بی دفاع، نیروی قابل ملاحظه‏ای به شمار می‏رفت.

در این بین، مرداویج که بسط قدرت و تحکیم موضع پسر بویه را برای خود خطرناک دید، در صدد برآمد به هر وسیله‏ای که شده او را
از سر راه بردارد.
علی بن بویه که به موقع از
سوء نظر مرداویج آگاه شد، خدمت او را ترک گفت و به همراهی یاران مورد اعتماد خویش عازم ((اصفهان)) شد.

در اصفهان، علی بن بویه، کوشش کرد تا به خدمت ابوالفتح که تعداد کثیری دیلمی در
سپاه خیش داشت، در آید ولی به وی اجازه ورود به اصفهان را نداد و حتی با چهار هزار تن از سپاهیانش از شهر بیرون آمد تا از ورود پسر بویه ممانعت کند.

در جنگی که
به نچار روی داد، سپاه بزرگ مظفر، ناباورانه مغلوب و منهزم شد و اصفهان به دست پسر بویه افتاد.

!!خروج از اص
فهان و گرفتن فارس
با این همه، علی بن بویه که با دویست سیصد تن مرد جنگی، اصفهان را از دست چند هزار سپاهی منسوب به خلیفه بیرون آورده بود، ظاهراً برای اجتناب از درگیری با سپاه مرداویج، در پایان دوباره توقف در اصفهان و پس از جمع آوری یک خراج بی هنگام، اصفهان را رها کرد و با عده‏ای که به زحمت به چهار صد تن می‏رسید، عازم فارس شد.

در بین راه هنگامی که سپاهیان علی بن بویه به ((ارجان)) رسید، ابوبکر، برادر مظفر که در آن جا فرانروایی داشت، از پیش او به ((رامهرمز)) گریخت و قلمرو حکومت وی به دست پسر بویه افتاد «ذی الحجه 321 ق / نوامبر - دسامبر 923 م». این اقدام پسر بویه، از سوی خلیفه عباسی به مثابه طغیان و شورش علیه دستگاه ((خلافت)) تلقی شد.
 علی بن بویه به منظور جلوگیری از اتحاد سپاه مرداویج که در این هنگام در اصفهان بود، با سپاه یاقوت در شیراز، ضمن آن نامه‏ای به خلیفه نوشت و نسبت به وی اظهار انقیاد و اطاعت کرد، به تحریک ((ابوطالب نوبندجانی)) از اعیان فارس که ((نوبندجان)) بین راه ارجان به شیراز از وی استقبال کرده بود، عازم فتح شیراز شد. سپاه علی بن بویه در جنگی با سپاه دو هزار نفره یاقوت رو به رو شد و آنها را منهزم ساخت.  علی بن بویه به منظور جلوگیری از اتحاد سپاه مرداویج که در این هنگام در اصفهان بود، با سپاه یاقوت در شیراز، ضمن آن نامه‏ای به خلیفه نوشت و نسبت به وی اظهار انقیاد و اطاعت کرد، به تحریک ((ابوطالب نوبندجانی)) از اعیان فارس که ((نوبندجان)) بین راه ارجان به شیراز از وی استقبال کرده بود، عازم فتح شیراز شد. سپاه علی بن بویه در جنگی با سپاه دو هزار نفره یاقوت رو به رو شد و آنها را منهزم ساخت.
-!اد علی ب ویه
با شکست جلو دار سپاه یاقوت، اتحاد وی با مرداویج به سرعت شکل گرفت و پسر بویه که همواره از این اتحاد بیم داشت، به منظور ممانعت از برخوردش با سپاه مرداویج، از درگیری با یاقوت خودداری ورزید و حتی به فکر عزیمت به کرمان افتاد. اما در حدود بیضاء، سپاه یاقوت راه بر بویه بست و جنگ برای دو طرف ناگزیر شد و یاقوت با سپا عظیم خویش که عده‏ای از سپاه خاص خلیفه مثل ساجیه و حجریه هم در میان آن بود، در مقابل سپاه علی بن بویه که تعداد سپاهش به یک دهم سپاه یاقوت هم نمی‏رسید، مغلوب و منهزم شد «جمادی الثانی 322 ق / جون - جولای 934 م» و او به دنبال این پیروزی در تعقیب دشمن عازم شیراز شد. در راه زرقان به شیراز پسر بویه خبردار شد که یاقوت از شیراز هم گریخته و شهر را بی دفاع رها کرده است. با آن که در بین راه بعضی از اعیان ولایت و عمال خلیفه به وی پیوستند و او آنها را با محبت و تکریم پذیرفت، ورود وی به شیراز بی حادثه نماند. عده‏ای از دیلمیان سپاه بویه به دست غلامان یاقوت کشته شدند و به فرمان علی، برادرش ((ابوالحسین احمد)) با شدت و خشونتی که خاص او بود، از این غلامان انتقام کشید.
+!!نگ ای تح یراز
با شکست جلو دار سپاه یاقوت، اتحاد وی با مرداویج به سرعت شکل گرفت و پسر بویه که همواره از این اتحاد بیم داشت، به منظور ممانعت از برخوردش با سپاه مرداویج، از درگیری با یاقوت خودداری ورزید و حتی به فکر عزیمت به کرمان افتاد.
-!ورود سپاه علی بن بویه به شیراز +اما در حدود بیضاء، سپاه یاقوت راه را بر بویه ست و جن برای دو طرف ناگزیر شد و یاقوت با سپا عظیم خویش که عده‏ای از سپاه خاص خلیفه مثل ساجیه و حجریه هم در میان آن بود، در مقابل سپاه علی بن بویه که تعداد سپاهش به یک دهم سپاه یاقوت هم نمی‏رسید، مغلوب و منهزم شد «جمادی الثانی 322 ق / جون - جولای 934 م» .

علی به دنبال این پ
یروزی در تعقیب دشمن عازم شیراز شد. در راه زرقان به شیراز پسر بویه خبردار شد که یاقوت از شیراز هم گریخته و شهر را بی دفاع رها کرده است. با آن که در بین راه بعضی از اعیان ولایت و عمال خلیفه به وی پیوستند و او آنها را با محبت و تکریم پذیرفت، ورود وی به شیراز بی حادثه نماند. عده‏ای از دیلمیان سپاه بویه به دست غلامان یاقوت کشته شدند و به فرمان علی، برادرش ((ابوالحسین احمد)) با شدت و خشونتی که خاص او بود، از این غلامان انتقام کشید.

!ورود به شیراز و تشکیل دولت آل بویه
 ورود سپاه فاتح به شیراز، به وجود آمدن دولت تازه‏ای را که دولت آل بویه خوانده شد اعلام کرد. خلیفه الراضی بالله هم خلعت و لوای امارت فارس را در مقابل سالانه هشت میلیون درهم که پسر بویه تأدیه آن را تعهد کرد، برایش فرستاد «شوال 322 ق / سپتامبر 934 م».  ورود سپاه فاتح به شیراز، به وجود آمدن دولت تازه‏ای را که دولت آل بویه خوانده شد اعلام کرد. خلیفه الراضی بالله هم خلعت و لوای امارت فارس را در مقابل سالانه هشت میلیون درهم که پسر بویه تأدیه آن را تعهد کرد، برایش فرستاد «شوال 322 ق / سپتامبر 934 م».
-در این میان، کار یاقوت و مرداویج نیز به اختلاف و سوء ظن کشید. ((اهواز)) و رامهرمز و ((ایذه)) و عسکر مکرم به دست مرداویج افتاد و یاقوت به ((واسط)) بازگشت. علی بن بویه هم که وجود سپاه گیل و دیلم را در اهواز برای قلمرو نفوذ خود مایه تهدید یاقوت، کوشید با مرداویج از در صلح درآید، هر چند قتل ناگهانی مرداویج، دلنگرانی علی را برطرف ساخت. یاقوت هم که برای رفع سوء ظن خلیفه و جلب رضای او، در حدود اهواز دوباره در صدد مبارزه با سپاه بویه برآمد، توفیقی نیافت و قتل او در 324 ق / 935 - 6 م« فارس را برای علی بن بویه از دغدغه و خطر ایمن کرد. اصفهان هم پس از قتل مرداویج، به دست حسن بن بویه که از حبس او گریخته بود، افتاد. احمد هم پس از یک لشکرکشی نافرجام به اهواز، عاقبت در 326 ق / 938 م، اظهار طاعت و انقیاد کرد و بدین گونه نواحی اهواز »= ((خوزستان))« نیز در قلمرو آل بویه درآمد. +!!تدابیری جهت حفظ دولت نو پای آل بویه
!!!مقابله با مرداویج و یاقوت
در این میان، کار یاقوت و مرداویج نیز به اختلاف و سوء ظن کشید. ((اهواز)) و رامهرمز و ((ایذه)) و عسکر مکرم به دست مرداویج افتاد و یاقوت به ((واسط)) بازگشت. علی بن بویه هم که وجود سپاه گیل و دیلم را در اهواز برای قلمرو نفوذ خود مایه تهدید یاقوت، کوشید با مرداویج از در صلح درآید،
- ها ر لاف طه فا که یء لی ب ی در ا ا منی باایی برردر ود قو ل ویه در افهان و اهو ی منا نما و به تنب اهد دیریها دا ا قدر و ها خی بود. + چند قتل ناگهنی مرداویج، لنگرانی لی را رطرف سا. یاقوت هم که ی ر سوء ن خلیفه ب رضای ا، در دد هوا دوباه ر صدد مارزه با ساه بویه برد وفقی یا و قل و در 324 ق / 935 - 6 م« فاس را برای علی بن بویه از دغدغه و ر یمن کرد. افهن هم پس از ل مرداویج، به دست حسن بویه که ز حبس او گریخته بود، افتاد. احمد هم پس از یک لشکرکشی نافرجام به اهواز عابت د 326 ق / 938 م اظار ات انقیاد کر و دین گونه نوای اواز »= ((خوان))« نیز در قلمرو آل بویه درآمد.
-!ورود ابوالحسین احم به ((غداد)) />ب ود احد ه غداد، خلیفه مستکفی برادرن بویه را هر یک به لقی مفتخر ساخت اوالحسن علی بن بویه ((ادالدوله)) لقب داد «جما الانی 334 ق / ژانویه 946 م». سلطه برادران بویه بر بغداد هم قلمرو دولت آل بویه را در فارس و جبال استحکام بیشتری بخشید. عمادالدوله علی که امیر الامراء خاندان محسوب می‏شد و برادران دیگر ز وی همچون پد مشفق ناصح فرمانبرداری می‏کردند، چون در این ایام خود را پیر و رنجور می‏یافت در صدد برآمد برای حفظ استحکام آل بویه، هم ارتباط برادرانش را ر اساس اتحاد احترام متقابل مبتنی سازد و هم در باب جانشینی خود که آن را به فنا ((خسرو))، پسر رکن الوله، می‏پرد زمینه را فراهم سازد. از این رو در ملاقاتی که برادرش ((معزالدوله)) که اکنون امیرالامراء بغداد بود، روی داد، معزالدوله حداکثر تکریم و احترام را نسبت به عمادالدوله به جای آورد «336 ق / 947 م» و سال بعد هم، فنا خسرو پسر رکن الدوله را به شیراز خواند و با آن که ود رنجور و بیمار بود، با جمیع سپاه خویش از وی استقبالی شاهانه کرد. برادر زاده هاره ساله خویش را در سرای اارت بر تخت نشاند و در حق وی تکریم و ترام به جای رد و ندی عد با صفیه‏هایی ک در پاه خویش صورت داد، سپاه را ر طی آن از هر گونه امکان مخالفت با امیر جدید عاری ساخت. امارت را پیش از مرگ به فنا خسرو سپرد و خود چندی بعد در سن 59 سالگی دار فانی را وداع گفت «جمادی الثانی 338 ق / دسامبر 949 م». +م ها ب ا ه فار که ستیا علی بن بویه جا، ا امنیت بالایی برخوردار ود، قمرو آل بویه در اهان و اهوا ی منازع نماند و به ناوب شاهد درگیریای مین اه در و تهام خارجی بود.
-مادلدله ا وخان می حلیم و کریم خوانده‏اد و ن چه احوال وی نقل کرده‏اند ن عی را ی نمی‏کن ک عقل و تدبیر و را هم در ن چه به اور کر اری مو اس ستوده‏اند و ظاهراً در برخورد با اتباع ایا نیز ناه‏هایی ز این تدبیر و درایت ی‏توان سراغ گ. در خادان بویه، وی امیرالاء و ارشد مرا خاان سوب می‏شد و امیالرایی ماوله ر بغداد هم از لاظ خانوادگی، در وا یبت او و هرگ موجب ن ک فوق وی رضه تزلزل و تردید ق گیرد. +!!!ید این /> ورود احد ه داد، ی متکی رادرن بویه را ر یک لقی مف ست و ابوان ی ن بوی را ((دادوله)) ل اد «مای اانی 334 / ژنویه 946 م». ل براا ویه ر بغداد هم قلمو دو بیه ا ار و جب تحکا یتری ید.
-! تسامح عمادالدوله که ((یع)) ا ال />سم ادادوله ه با وجود یع ا ((ا سن)) م می‏ون نر ید ناه اخق ای وی بد. این م که کات می او به نام اسای می مف ه ابو ربه زار ا اکی ا همین رو سامح ود. +عمادالدوله علی که می ا اندا مسو می‏ برادرا دیر از وی همچون پی م و نصح رمانبرداری می‏کن ون ر ین یا خ ا یر و رنجور می‏یافت در صدد برآد برای حظ استکام ل بویه، هم ارتباط برادرانش را ر اسس احاد حترا متل می ازد و هم در باب نینی و ک آن ر به نا ((خسرو)) پ کن الوله، می‏سپرد زمینه ر فاهم ازد.
-شیوه عمااوله در جل ساهیان که ا ک همواه از ریق ا و بش و شاده دستی بود، قلوب نها ب و مایل می‏اخت و ا قدرت و دولت بویه را ستکام می‏ی ا عاد اه به ی ای بشه ک ر پین د ل ویه ا ع زانه و به ود، ا نر ب کای سپاهین و ایاد مزاحمت و بروز شورشهای نظامی و تزل انیت ر قلمرو اخا ی د. +ا ای و در ملاتی که ا ((معزالوله)) که اکنون میلااء بداد بود، روی ا الوله اکر تکی و اتام ن عمادلله به ی د «336 ق / 947 م» و سا ب هم نا سرو پ ک لوله ا یراز خوان و با که ود ن بیر بد، ا جمی سپاه وی از وی استای اا کد.
-سو ماادو ا که ند اه یم رس ود ا ریا ام با موی زاری بسیار رگا د. +برادر زاده چهارده ساله خویش را ر رای امات بر تخت نشاد و در ح ی تری و احترا به جای آورد و چنی بعد با تصفیهیی ک در ساه ویش صورت داد، پاه در طی آ ا ه گنه امکان خالفت با امیر جدید عاری ساخت. اارت را یش از مرگ به فنا خسرو سپرد و خود چندی بعد در سن 59 سالگی دار فنی را وداع گف «جمای لثانی 338 ق / دسامبر 949 م».
 +!~~blue:همچنین ببینید:~~
 +*((ویژگی های اخلاقی علی عمادالدوله))
 +*((شیوه علی عمادالدوله در جلب سپاهیان))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 جمعه 03 شهریور 1385 [19:45 ]   3   آآوا رسا      جاری 
 شنبه 28 مرداد 1385 [06:03 ]   2   آآوا رسا      v  c  d  s 
 سه شنبه 25 اسفند 1383 [07:15 ]   1   نغمه آذربویه      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..