منو
 صفحه های تصادفی
مدت حکومت امام مهدی علیه السلام در بیان معصومین علیهم السلام
تاریخ سیاسی ایلام
سنگهای آهکی
تفریحات اینترنتی
توریم
بیولوژی خاک در هزاره آینده
وسایل گرم کننده الکتریکی
هافبک دفاعی
فرهنگسرای جوان
ممنوعیت کتابت حدیث در زمان عمر
 کاربر Online
1039 کاربر online
تاریخچه ی: خریداری نرجس خاتون

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:2
امام هادی علیه السلام نشانی های مادر امام زمان علیه السلام را برای بشیر بن سلیمان بیان کرد و فرمود:« وقتی دیدی کنیزی با این نشانی‌ها از فروخته شدن امتناع می‌کند، نزد عمر بن یزید برده‌فروش برو و به او بگو: نامه ای به زبان رومی از یکی از بزرگان، همراه من است. نویسنده این نامه فضائل و کمالات خود را بیان کرده است. آن را به کنیز خود نشان بده تا درباره ویژگی های صاحب نامه فکر کند. اگر او را پسندید، من وکیل هستم تا این کنیز را برای او خریداری کنم.»

بشیر بن سلیمان می‌گوید:«تمام آنچه را که مولایم امام هادی علیه السلام دستور داده بود ‚ مو به مو انجام دادم. وقتی نامه امام علیه السلام را به دست آن کنیز دادم، به شدت گریست و به عمر بن یزید گفت:«مرا به صاحب این نامه بفروش!»
و سوگند یاد کرد اگر او را به صاحب آن نامه نفروشد خود را خواهد کشت.
با عمر بن یزید بر سر قیمت کنیز وارد مذاکره شدم تا سر انجام بر همان مبلغی که امام هادی علیه السلام به من داده بود، توافق حاصل شد.
پول ها را تحویل فروشنده دادم و کنیز را راضی و خندان تحویل گرفتم. سپس او را به بغداد بردم.»


منابع: بحارالانوار، ج 51، ص 6 ------------ کمال الدین

مراجعه شود به:

ورود نرجس خاتون به بغداد

پس از آن که امام هادی علیه السلام نشانی های مادر امام زمان علیه السلام و چگونگی خودداری او از عرضه شدن به مشتریان را بیان کرد ‚ به بشیر بن سلیمان فرمود: «در این هنگام (وقتی امتناع مادر امام زمان علیه السلام را از فروخته شدن مشاهده کردی) نزد عمر بن یزید برده فروش برو و به او بگو: نامه ای به زبان رومی از یکی از بزرگان همراه من است. نویسنده این نامه فضائل و کمالات خود را نظیر بزرگواری ‚ گذشت ‚ وفاداری ‚ شرافت و. . . . بیان کرده است.

آن را به کنیز خود نشان بده تا در ویژگی های صاحب آن بیندیشد. پس اگر به او تمایل پیدا کرده و او را پسندید ‚ من از جانب او وکیل هستم تا این کنیز را برای او خریداری کنم. » بشیر بن سلیمان گوید: «تمام آنچه را که مولایم امام هادی علیه السلام دستور داده بود ‚ مو به مو انجام دادم.

وقتی نامه امام علیه السلام را به دست آن کنیز دادم به شدت گریست و به عمر بن یزید گفت: «من را به صاحب این نامه بفروش! »

و سوگند های بسیار شدید و محکمی یاد کرد که اگر او را به صاحب آن نامه نفروشد خود را خواهد کشت. آن گاه به عمر بن یزید بر سر قیمت کنیز وارد مذاکره شدم تا سر انجام بر همان مبلغی که امام هادی علیه السلام به من داده بود ‚ توافق حاصل گردید.

پول ها را تحویل فروشنده دادم و کنیز را خوشحال و خندان تحویل گرفتم. سپس با هم به محل اقامت خود در بغداد رفتیم. »


منابع: بحارالانوار، ج 51، ص 6 ------------ کمال الدین

مراجعه شود به:

ورود نرجس خاتون به بغداد


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 یکشنبه 16 اسفند 1383 [10:14 ]   3   امیرمهدی حقیقت      جاری 
 شنبه 15 اسفند 1383 [07:55 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 03 آبان 1383 [06:34 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..