تاریخچه ی:
مرثیه
تفاوت با نگارش: 6
| مرثیه از نظر ماهیت جزو ادب غنایی است. | | مرثیه از نظر ماهیت جزو ادب غنایی است. |
| مرثیه در ادب فارسی سابقه ای کهن دارد و در نخستین دیوان شعر فارسی یعنی دیوان رودکی دیده می شود. | | مرثیه در ادب فارسی سابقه ای کهن دارد و در نخستین دیوان شعر فارسی یعنی دیوان رودکی دیده می شود. |
| در زمان حا نیز در آثار شاعران معاصر مرثیه های زیادی به چشم می خورد، مثلاً مراثی ((احمد شاملو)) درباره ((فروغ فرخزاد)) و ((جلال آل احمد))). | | در زمان حا نیز در آثار شاعران معاصر مرثیه های زیادی به چشم می خورد، مثلاً مراثی ((احمد شاملو)) درباره ((فروغ فرخزاد)) و ((جلال آل احمد))). |
| مرثیه ها اغلب درباره مرگ پادشاهان و صاحبان قدرت و مقام یا بزرگان علم و ادب هستند. | | مرثیه ها اغلب درباره مرگ پادشاهان و صاحبان قدرت و مقام یا بزرگان علم و ادب هستند. |
| مرثیه های معروف در ادب فارسی بسیارند، مانند مرثیه ((فرخی )) در مرگ محمود غزنوی و یا مرثیه ((رودکی )) در مرگ | | مرثیه های معروف در ادب فارسی بسیارند، مانند مرثیه ((فرخی )) در مرگ محمود غزنوی و یا مرثیه ((رودکی )) در مرگ |
| ((شهید بلخی )). | | ((شهید بلخی )). |
| بعضی مرثیه ها هم درباره فوت یکی از خویشان است، مانند مراثی ((فردوسی))، ((خاقانی)) و ((حافظ)) درباره مرگ فرزندانشان. | | بعضی مرثیه ها هم درباره فوت یکی از خویشان است، مانند مراثی ((فردوسی))، ((خاقانی)) و ((حافظ)) درباره مرگ فرزندانشان. |
| مرثیه های زیادی نیز در مورد شهادت یا مرگ ائمه (علیهم السلام) سروده شده است مانند مرثیه هایی که محتشم به مناسبت های گوناگون سروده است. | | مرثیه های زیادی نیز در مورد شهادت یا مرگ ائمه (علیهم السلام) سروده شده است مانند مرثیه هایی که محتشم به مناسبت های گوناگون سروده است. |
- |
{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=21031} > | >
این نوع از مرثیه که بیشتر در میان مردم رواج دارد بیشتر در سوگ سردار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام است و معروف ترین این مرثیه ها ((ترکیب بند )) محتشم کاشانی در مورد واقعه ی کربلاست. |
+ | ::{img src=img/daneshnameh_up/8/8c/qollar3.jpg}::
این نوع از مرثیه که بیشتر در میان مردم رواج دارد بیشتر در سوگ سردار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام است و معروف ترین این مرثیه ها ((ترکیب بند )) محتشم کاشانی در مورد واقعه ی کربلاست. |
| گاهی مرثیه در سوگ کسی سروده نشده است بلکه درباره ی از بین رفتن ارزشها و گذشت ایام جوانی و شادکامی یا از بین رفتن عظمت یک تمدن است، مانند مرثیه ((سعدی)) در خرابی بغداد به دست مغولان. | | گاهی مرثیه در سوگ کسی سروده نشده است بلکه درباره ی از بین رفتن ارزشها و گذشت ایام جوانی و شادکامی یا از بین رفتن عظمت یک تمدن است، مانند مرثیه ((سعدی)) در خرابی بغداد به دست مغولان. |
| مرثیه ممکن است به هر قالبی باشد: ((قصیده )) و ((قطعه )) و ((ترجیع بند)) و ((ترکیب بند)) و گاهی هم ((غزل )) و ((رباعی )) و ((مثنوی)). | | مرثیه ممکن است به هر قالبی باشد: ((قصیده )) و ((قطعه )) و ((ترجیع بند)) و ((ترکیب بند)) و گاهی هم ((غزل )) و ((رباعی )) و ((مثنوی)). |
| ~~red:__نمونه ی مرثیه از حافظ در سوگ شاه ابواسحاق__~~ | | ~~red:__نمونه ی مرثیه از حافظ در سوگ شاه ابواسحاق__~~ |
| ~~green:یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود----- دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود | | ~~green:یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود----- دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود |
| راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک ----- بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود | | راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک ----- بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود |
| دل چو از پیر خرد نقل معانی میکرد ----- عشق میگفت به شرح آن چه بر او مشکل بود | | دل چو از پیر خرد نقل معانی میکرد ----- عشق میگفت به شرح آن چه بر او مشکل بود |
| آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است ----- آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود | | آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است ----- آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود |
| در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز ----- چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود | | در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز ----- چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود |
| دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم ----- خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود | | دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم ----- خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود |
| بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق ----- مفتی عقل در این مساله لایعقل بود | | بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق ----- مفتی عقل در این مساله لایعقل بود |
| راستی خاتم فیروزه بواسحاقی ----- خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود | | راستی خاتم فیروزه بواسحاقی ----- خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود |
| دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ ----- که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود~~ | | دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ ----- که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود~~ |
| + | ::{img src=img/daneshnameh_up/c/c8/marseyeh.JPG}:: |
| + | __چند بند از ترکیب بند محتشم کاشانی درباره ی شهادت امام حسین (ع)__ |
| + | ~~green:باز این چه شورش است که در خلق عالم است |
| + | باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است |
| + | باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین |
| + | بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است |
| + | این صبح تیره باز دمید از کجا کزو |
| + | کار جهان و خلق جهان جمله در هم است |
| + | گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب |
| + | کاشوب در تمامی ذرات عالم است |
| + | گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست |
| + | این رستخیز عام که نامش محرم است |
| + | |
| + | در بارگاه قدس که جای ملال نیست |
| + | سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است |
| + | |
| + | جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند |
| + | گویا عزای اشرف اولاد آدم است |
| + | خورشید آسمان و زمین نور مشرقین |
| + | پروردهی کنار رسول خدا حسین ~~ |