تاریخچه ی:
بدگمانی
تفاوت با نگارش: 5
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
| !معنای لغوی | | !معنای لغوی |
- | سوء ظن به معنای بدگمانی بوده و یکی از رذائل اخلاقی است که در دین ((اسلام)) و در قرآن کریم به شدت از آن نهی شده است. |
+ | سوء ظن به معنای بدگمانی بوده و یکی از رذائل اخلاقی است که در دین ((اسلام)) و در ((قرآن کریم)) به شدت از آن نهی شده است. |
| !بد گمانی در قرآن | | !بد گمانی در قرآن |
- | این صفت رذیله نتیجه ترس و ضعف نفس است، یرا که سی ی النف هر کر فاسد ک ه مىگذر ب قوه اهمه و مىید قاد کند و پى ن ىود. این خیثه از هلکات عظیمه ست. خداوند عالم مىفرماید: «یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ انَّ بَعْضَ الظَّنِّ اثْمٌ»(سوره حجرات، آیه 12 ) یعنى: اى گروه مؤمنین، اجتناب کنید از بسیارى از گمان به درستى که بعضى از گمانها گناه است. و در جای دیگر مىفرماید: «وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السُّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْما بُورا»(سوره فتح، آیه 12) یعنى: گمان بد بردید، و شما قومى بودید به هلاکت رسیده». و حضرت امیر المؤمنین - علیه السّلام - مىفرماید: «باید امر برادر مؤمن خود را به بهترین محامل حمل کنى. و باید به سخنى که از برادر تو سرزند گمان بد نبرى مادامى که محمل خوبى از براى آن بیابى». و مى است که: «خداوند متعال حرام کرده است از هر مسلمى خون او را و عرض او را و ظن بد به او بردن را». و همین مذمت از براى ظن بد کافى است که آن را قرین کشتن مسلم و دستاندازى به حریم و عرض او نموده. و شکى نیست که هر کس در باطن، بد به دیگرى برد و او را به شر و فساد نسبت دهد در ظاهر به نظر حقارت او را مىبیند، و اکرام او را آنگونه که سزاوار است بجا نمىآورد. و در حقوق او کوتاهى مىکند. بلکه مضایقه از غیبت، و اظهار آنچه گمان به او برده نمىکند. و همه این امور منشأ هلاکت او مىشود. و شبههاى نیست در اینکه هر که ظن بد به مسلمانان مىبرد خبیث النفس و بد باطن است، و هر کسى را مثل خود مىداند. و خباثت باطن او به ظاهرش نیز سرایت مىکند. و دل هر مؤمن پاک طینتى نسبت به همه خلایق، پاک و صاف است و ظن بد به احدى نمىبرد. |
+ | این صفت رذیله نتیجه ترس و ضعف ((نفس)) است، و صولا افرادی که تن مقه دیگرا را نار به ای کار عادت ی کن. دیگرن گای سبب ی شود که اسان با تهمت دن و ینک بدبینی ه یگان گا کند. خود بزرگ ینی ی گای از این خو را شان می ده. خداوند مىفرماید: ::-=«یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ انَّ بَعْضَ الظَّنِّ اثْمٌ»=-:: (سوره حجرات، آیه 12 ) یعنى: اى گروه مؤمنین، اجتناب کنید از بسیارى از گمان به درستى که بعضى از گمانها گناه است. و در جای دیگر مىفرماید: -=::«وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السُّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْما بُورا»::=- (سوره فتح، آیه 12) یعنى: گمان بد بردید، و شما قومى بودید به هلاکت رسیده». /> ^حضرت امیر المؤمنین ع مىفرماید: «باید امر برادر مؤمن خود را به بهترین محامل حمل کنى. و باید به سخنى که از برادر تو سرزند گمان بد نبرى مادامى که محمل خوبى از براى آن بیابى».^
در روایت آم است که: «خداوند متعال حرام کرده است از هر مسلمى خون او را و عرض او را و ظن بد به او بردن را». و همین مذمت از براى ظن بد کافى است که آن را قرین کشتن مسلم و دستاندازى به حریم و عرض او نموده. و شکى نیست که هر کس در باطن، بد به دیگرى برد و او را به شر و فساد نسبت دهد در ظاهر به نظر حقارت او را مىبیند، و اکرام او را آنگونه که سزاوار است بجا نمىآورد. و در حقوق او کوتاهى مىکند. بلکه مضایقه از غیبت، و اظهار آنچه گمان به او برده نمىکند. و همه این امور منشأ هلاکت او مىشود. |
| !یک پند همیشگی | | !یک پند همیشگی |
- | مرا پیر دانایی دو اندرز فرمود بر روى آب یکى آنکه: بر خویش خوش بین مباش دگر آنکه: بر خلق بدبین مباش. |
+ | ::-=مرا پیر دانایی دو اندرز فرمود بر روى آب یکى آنکه: بر خویش خوش بین مباش دگر آنکه: بر خلق بدبین مباش.=-:: |
| !چرا بدگمانی بد است؟ | | !چرا بدگمانی بد است؟ |
- | و سرّ اینکه ظن بد به مردم بردن، علامت خباثت نفس است و شارع از آن نهى فموده آن است که: ن بد چیزی یست مگر القاى شیطا بیث، زیرا که جز داون متعال احد ا اطن دیگى گاه نیت، و هیچ دلى ا به دل دیگر راه نمىباشد. پس چگونه مىوند شد که: کسى چیزى را دانسته و به چشم خود مشاهه نکرده، و ا گوش خود نشنده در حق غیر اتا کند؟ پس ن بد که آدمى مىند مرى ات ز راهى که نمىداند ه دل ا افاده. و نیست آن راه مگ را شیطان. س شیان ن گمان به د ا انداخته و نچه گمان برده و بر اد. و آمى چگونه خبر که ین اده باشد قول مىکند و حال آنکه شیطان هر فاسقى فستر است. خداوند معا مىفماید: «ْ جاءکُمْ فاسِقٌ ِنَإٍ ََبِیَّنُو»(سوه رات، آی 6) یعنى: اگر اس شا را بر ور تبین کنید و ا قول نکنید. س برا اهل یما ایز نی که تصدی ن لین را کنند - اگر چه بعضى قراین و ائ یگر ه ضافه شود - تا ه سرحد یقی رسد. پس هر گاه عالمى را در خانه امیر ظالمى ببینى شیطان به گمان تو مىاندازد که: او به جهت طمع به آنجا رفته، تو باید آن را به دل خود راه ندهى، زیرا که شاید باعث رفتنش اعانت مظلومى باشد. و اگر از دهن مسلمانى بوى شراب یابى باید جزم به اینکه او شراب حرام نوشیده است نکنى، زیرا که مىشود که مزمزه کرده باشد و ریخته باشد، یا بر آشامیدن آن مجبور بوده باشد، یا به تجویز طبیب حاذقى به جهت مداوائى آشامیده باشد. و بالجمله باید حکم تو بر افعال مسلمین چون حکم و شهادت بر اموال ایشان باشد. و همچنان که در مال حکم نمىکنى مگر به آنچه دیدهاى، یا با اقرار شنیدهاى، یا دو شاهد عادل در نزد تو شهادت دادهاند، همچنین در افعال ایشان باید چنین باشى. |
+ | {picture=badgomani.jpg height=300 width=250 align=left} از آناییکه خن بی ای ر ه وت ای واهد ود ن بد هم چون هیچ اه و اای اتا نیس همنین ای که این لای ا اب شیطان ی واند ا به ین گمان بد ر با آیت و ری ه شد نهی ه اس.س می اید اسن گن و ری یعنی اگر ی را ر ر یک م یدی هری اتما ا هی.ی اگر این حتا سیار ی اشد. />^((ملا حمد نراقی)) ی گوید پس هر گاه عالمى را در خانه امیر ظالمى ببینى شیطان به گمان تو مىاندازد که: او به جهت طمع به آنجا رفته، تو باید آن را به دل خود راه ندهى، زیرا که شاید باعث رفتنش اعانت مظلومى باشد. و اگر از دهن مسلمانى بوى شراب یابى باید جزم به اینکه او شراب حرام نوشیده است نکنى، زیرا که مىشود که مزمزه کرده باشد و ریخته باشد، یا بر آشامیدن آن مجبور بوده باشد، یا به تجویز طبیب حاذقى به جهت مداوائى آشامیده باشد. و بالجمله باید حکم تو بر افعال مسلمین چون حکم و شهادت بر اموال ایشان باشد. و همچنان که در مال حکم نمىکنى مگر به آنچه دیدهاى، یا با اقرار شنیدهاى، یا دو شاهد عادل در نزد تو شهادت دادهاند، همچنین در افعال ایشان باید چنین باشى.^ |
| !فرار از موضع تهمت و گمان بد | | !فرار از موضع تهمت و گمان بد |
- | و اگر عادل، بدى از مسلمى نقل کند باید توقف کنى نه تکذیب ن اد را ک و حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - فرمودند که: «هر که خود را در محل تهمت در آورد ملامت نکند کسى را که به او بدگمان شود». و از حضرت امام زین العابدین - علیه السلام - مروى است که: صفیّه دختر حى بن اخطب، رم محترم حضرت رسول - صلّى اللّه علیه و آله - حکایت کرد که: «وقتى حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - در مسجد معتکف بودند من به دیدن او رفتم و بعد از شام از پیش آن حضرت مرخّص شده روانه منزل شدم. آن حضرت قدرى راه همراه من آمد و تکلم مىکرد، شخصى از انصار برخورد و گذشت، حضرت او را آواز داده فرمود: این زن من صفیّه است. آن شخص عرض کرد چه جاى این سخن بود، حاشا که من به شما ظن بد برم، حضرت فرمود: شیطان در رگ و خون بنى آدم جا دارد ترسیدم بر شما داخل شود و باعث هلاک شما شود». |
+ | اگر شخص عادلی، بدى از مسلمانى نقل کند باید نه باید تکذیب خص گوینده ا کرد نه حرف او را بل کد و حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - فرمودند که: «هر که خود را در محل تهمت در آورد ملامت نکند کسى را که به او بدگمان شود». و از حضرت امام زین العابدین - علیه السلام - مروى است که: ^صفیّه دختر حى بن اخطب، همر محترم حضرت رسول - صلّى اللّه علیه و آله - حکایت کرد که: «وقتى حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - در مسجد معتکف بودند من به دیدن او رفتم و بعد از شام از پیش آن حضرت مرخّص شده روانه منزل شدم. آن حضرت قدرى راه همراه من آمد و تکلم مىکرد، شخصى از انصار برخورد و گذشت، حضرت او را آواز داده فرمود: این زن من صفیّه است. آن شخص عرض کرد چه جاى این سخن بود، حاشا که من به شما ظن بد برم، حضرت فرمود: شیطان در رگ و خون بنى آدم جا دارد ترسیدم بر شما داخل شود و باعث هلاک شما شود». ^ |
| آری در این برخورد پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - دو ارشاد مهم براى ما است: یکى اینکه: باید نهایت دوری را از ظن بد کرد. دوم اینکه: هر کسى اگر چه مثل پیغمبر خدا باشد باید خود را از محل تهمت دور نگاه دارد. | | آری در این برخورد پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - دو ارشاد مهم براى ما است: یکى اینکه: باید نهایت دوری را از ظن بد کرد. دوم اینکه: هر کسى اگر چه مثل پیغمبر خدا باشد باید خود را از محل تهمت دور نگاه دارد. |
| پس کسى که عالم پرهیزکار باشد و در میان مردم معروف به صلاح و دیانت باشد مغرور نشود که کسى به من ظن بد نمىبرد، و به این جهت خود را از محل تهمت محافظت نکند، زیرا که: هر فردى از انسان اگر چه اورع و اعلم جمیع مردم باشد همه کس او را به یک نظر نمىبیند. بلکه اگر جمعى کثیر او را در ظاهر و باطن خوب دانند و همه افعال او را حمل بر صحت نمایند، جمعى دیگر هستند که به دنبال عیب او باشند و اعتقاد تمام به او نداشته باشند و ایشان البته در محل تهمت زدن به او مىباشند. | | پس کسى که عالم پرهیزکار باشد و در میان مردم معروف به صلاح و دیانت باشد مغرور نشود که کسى به من ظن بد نمىبرد، و به این جهت خود را از محل تهمت محافظت نکند، زیرا که: هر فردى از انسان اگر چه اورع و اعلم جمیع مردم باشد همه کس او را به یک نظر نمىبیند. بلکه اگر جمعى کثیر او را در ظاهر و باطن خوب دانند و همه افعال او را حمل بر صحت نمایند، جمعى دیگر هستند که به دنبال عیب او باشند و اعتقاد تمام به او نداشته باشند و ایشان البته در محل تهمت زدن به او مىباشند. |
- | و عین الرضا عن کل عیب کلیله و لکن عین السخط تبدى المساویا ؛ یعنى: چشم دوستى از دیدن هر عیبى کند است، اما چشم عداوت و دشمنى، بدیها را ظاهر مىکند. |
+ | یک شعر پند گونه عربی می گوید: ::'' و عین الرضا عن کل عیب کلیله *********و لکن عین السخط تبدى المساویا '':: />::یعنى: چشم دوستى از دیدن هر عیبى کند است، اما چشم عداوت و دشمنى، بدیها را ظاهر مىکند.:: |
| و هر دشمن حسودى نگاه نمىکند مگر به چشم دشمنى. پس آنچه خوبى که از آدمى دید مىپوشاند و در تجسّس بدیها برمىآید. و هر بدى، البته به دیگران گمان بد مىبرد و ایشان را چون خود مىداند. و هر معیوب رسوائى، دیگران را مانند خود رسوا و عیبناک مىخواهد، عیوب ایشان را در میان مردم ظاهر مىکند تا مردم از فکر او بیرون روند و زبان ایشان از او کوتاه گردد. «و البلیّه اذا عمّت طابت» یعنى: هر بلائى که عمومیت هم مىرساند گوارا مىشود. | | و هر دشمن حسودى نگاه نمىکند مگر به چشم دشمنى. پس آنچه خوبى که از آدمى دید مىپوشاند و در تجسّس بدیها برمىآید. و هر بدى، البته به دیگران گمان بد مىبرد و ایشان را چون خود مىداند. و هر معیوب رسوائى، دیگران را مانند خود رسوا و عیبناک مىخواهد، عیوب ایشان را در میان مردم ظاهر مىکند تا مردم از فکر او بیرون روند و زبان ایشان از او کوتاه گردد. «و البلیّه اذا عمّت طابت» یعنى: هر بلائى که عمومیت هم مىرساند گوارا مىشود. |
| پس بر هر مؤمنى لازم است که خود را از مواضع تهمت دور دارد تا بندگان خدا گمان بد به او نبرند و به معصیت نیفتند و این شخص هم در معصیت ایشان شریک باشد، زیرا که هر که سبب معصیت دیگرى شود او هم در گناه با او شریک خواهد بود. | | پس بر هر مؤمنى لازم است که خود را از مواضع تهمت دور دارد تا بندگان خدا گمان بد به او نبرند و به معصیت نیفتند و این شخص هم در معصیت ایشان شریک باشد، زیرا که هر که سبب معصیت دیگرى شود او هم در گناه با او شریک خواهد بود. |
| و از این جهت خداوند عالم فرموده: «دشنام ندهید به کسانى که غیر خدا را مىخوانند، که ایشان هم خدا را دشنام دهند». و حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - فرمود: «چگونه مىبینید حال کسى را که پدر و مادر خود را دشنام مىدهد؟ عرض کردند که: آیا کسى پدر و مادر خود را دشنام مىدهد؟ فرمود: بلى کسى که پدر و مادر غیر را دشنام دهد، آن غیر هم پدر و مادر او را دشنام دهد». | | و از این جهت خداوند عالم فرموده: «دشنام ندهید به کسانى که غیر خدا را مىخوانند، که ایشان هم خدا را دشنام دهند». و حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - فرمود: «چگونه مىبینید حال کسى را که پدر و مادر خود را دشنام مىدهد؟ عرض کردند که: آیا کسى پدر و مادر خود را دشنام مىدهد؟ فرمود: بلى کسى که پدر و مادر غیر را دشنام دهد، آن غیر هم پدر و مادر او را دشنام دهد». |
| !طریقه درمان بدگمانى به خدا و خلق | | !طریقه درمان بدگمانى به خدا و خلق |
- | و طریق معالجه بدگمانى به خدا و خلق آن است که: بعد از ملاحظه فساد ،آنچنان که گذشت و شرافت ضدّش؛که گمان نیک باشد، هرگاه گمان بدى از کسى به خاطر تو بگذرد اعتنائى به آن نکنى و دل خود را به آن شخص بد نسازى، و رفتار خود را با او تفاوت ندهى، و تفقّد و اکرام و احترامى که نسبت به او به عمل مىآوردى کم ننمائى. |
+ | و باز ملا احمد نراقی گوید: و طریق معالجه بدگمانى به خدا و خلق آن است که: بعد از ملاحظه فساد ،آنچنان که گذشت و شرافت ضدّش؛که گمان نیک باشد، هرگاه گمان بدى از کسى به خاطر تو بگذرد اعتنائى به آن نکنى و دل خود را به آن شخص بد نسازى، و رفتار خود را با او تفاوت ندهى، و تفقّد و اکرام و احترامى که نسبت به او به عمل مىآوردى کم ننمائى. |
| بلکه بهتر آن است که در تعظیم و دوستى او بیفزائى. و در خلوت او را دعا کنى، تا به این سبب شیطان به غیظ آید و از ترس زیادشدن احترام و دعاى به او، دیگر گمان بد را به خاطر تو نیفکند. | | بلکه بهتر آن است که در تعظیم و دوستى او بیفزائى. و در خلوت او را دعا کنى، تا به این سبب شیطان به غیظ آید و از ترس زیادشدن احترام و دعاى به او، دیگر گمان بد را به خاطر تو نیفکند. |
| و اگر به خطائى و لغزشى از شخصى برخوردى باید او را در خلوت نصیحت کنى، نه اینکه ابتدا غیبت و بدگوئى او نمائى. و باید از خطا کردن او محزون باشى، همچنان که از لغزش خود محزون مىشوى. و غرض تو از نصیحت او خلاص کردن او از هلاکت باشد. و هر گاه چنین رفتار نمائى ، براى تو ثواب ناراحتی و حزن بر خطاى او و ثواب نصیحت کردن او و نیز ثواب نجات او، هر سه جمع خواهد شد. | | و اگر به خطائى و لغزشى از شخصى برخوردى باید او را در خلوت نصیحت کنى، نه اینکه ابتدا غیبت و بدگوئى او نمائى. و باید از خطا کردن او محزون باشى، همچنان که از لغزش خود محزون مىشوى. و غرض تو از نصیحت او خلاص کردن او از هلاکت باشد. و هر گاه چنین رفتار نمائى ، براى تو ثواب ناراحتی و حزن بر خطاى او و ثواب نصیحت کردن او و نیز ثواب نجات او، هر سه جمع خواهد شد. |
| !همچنین ببینید: | | !همچنین ببینید: |
| *[http://www.andisheqom.com/page.php?pg=razael&idVeiw=11&level=4&subid=11|رذایل اخلاقی] | | *[http://www.andisheqom.com/page.php?pg=razael&idVeiw=11&level=4&subid=11|رذایل اخلاقی] |
| !منابع: | | !منابع: |
| معراج السعاده حاج محمد احمد نراقی. | | معراج السعاده حاج محمد احمد نراقی. |