تاریخچه ی:
وداع امام رضا علیه السلام با کعبه
تفاوت با نگارش: 4
- | ((حضرت امام رضا علیه السلام)) پس از وداع با قبر مطهّر ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ))به طرف ((مکه|مکه مکرمه ))حرکت نمود، در این قسمت از سفر ((حضرت امام محمد جواد علیه السلام|حضرت امام محمد تقی )) رزد آن ضرت هم ضور داشت. |
+ | ((حضرت امام رضا علیه السلام)) پس از وداع با قبر مطهّر ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) به طرف ((مکه|مکه مکرمه)) حرکت نمود. در این قسمت از سفر ((حضرت امام محمد جواد علیه السلام|امام جواد)) هم حضور داشت. امام رضا علیه السلام طواف ((بیت الله الحرام - کعبه، خانه خدا|خانه خدا)) را انجام داد و در پشت ((مقام ابراهیم|مقام ابراهیم)) ماز گزارد. امام جواد علیه السلام که کودکی هفت ساله بود، بعد از طاف به طرف ((حجر اسماعیل)) رفت و در آنجا نست. مدتی نسبتاً طولانی گذشت. یکی از یاران امام رضا علیه السلام به نام ((موفق)) پیش رفت و به امام واد علیه السلام عرض کرد:« فدایت شوم! بلند شوید تا برویم.» |
- | حضرت امام را عی الام وا ((ی اله الام - که، خانه خدا|انه دا ))ر م دا و شت ((مقم رای|ام ارایم ))نما گزارد حضرت ا علیه السلام ک کدکی هفت ا بد، بعد وا ود ه ((جر اماعی )) رف و در نا شست. |
+ | امام فرمو:« لاً نمیوام ایجا بلن وم؛ خداند ه خواه!» این جمله ا فرمو و ر ص مبارکش یک دنیا م و نوه شست. />موفق دمت رت رضا عی اسام رفت و مارای یامدن امام واد را به امام گزارش دد. حضرت ام ضا علیه السلام زد رزندش رفت و فمود:« ای رزد دلبدم! بلند و ا رویم.» اام واد لیه لام رض کرد:« پدرجان! چگونه برخیزم در حالی که یدم شما چنان وداعی با خاه خدا کرید که گویی یر ر نواید گشت.» |
- | مدتی نباً طولانی گشت و حرت هماجا نشسته بود. یکی از یارن مام ضا عله لسلام ه نام ((موفق)) پش فت و به امم جواد علیه السلام عرض کرد: « فدایت شوم! بلند شوید تا برویم.» حضرت فرمود : « من فعلاً نمیخواهم از اینجا بلن شوم تا خداوند چه واهد!» ان جمله ا فرمود و در صورت مبارکش یک دنیا غم و اندوه نشست. |
+ | !منب: />*حراانوار 49، 120، 6. ا کشف المه، ج 3 ص 215. |
- | موفق خدمت حضرت رضا علیه السلام رفت و جریان نیامدن امام جواد را به آن حضرت گزارش داد، حضرت امام رضا علیه السلام برخاستند نزد فرزندشان رفتند و فرمودند: « ای فرزند دلبندم! بلند شو تا برویم.» امام جواد علیه السلام عرض کرد: « پدرجان! چگونه برخیزم در حالی که دیدم شما آن چنان وداعی با خانه خدا کردید که گویی دیگر بر نخواهید گشت. »
منابع: بحار الانوار، ج 49، ص 120، ح 6. از کشف الغمه، ج 3، ص 215.
مراجعه شود به: ((دعوت مأمون از حضرت رضا علیه السلام به خراسان)) |
+ | !مراجعه شود به: *((دعوت مأمون از حضرت رضا علیه السلام به خراسان)) |