منو
 کاربر Online
1278 کاربر online
تاریخچه ی: اسماعیل بن احمد سامانی

تفاوت با نگارش: 4

Lines: 1-55Lines: 1-89
 V{maketoc} V{maketoc}
 !اسماعیل بن احمد سامانی !اسماعیل بن احمد سامانی
  «امیر دادگر - امیر ماضی»  «امیر دادگر - امیر ماضی»
  « 295- 279 ق / 907-892 م»   « 295- 279 ق / 907-892 م»
 بسیاری از تاریخ نگاران، سال 279 ق / 892 م، یعنی سال برپایی حکومت ((امیر اسماعیل)) را، تاریخ واقعی سلسله ((سامانیان)) دانسته‏اند، در حالی که گروهی دیگر، نصر بن احمد را یکی از امیران این سلسله به حساب آورده و به این ترتیب خاندان سامانیان را ده تن نگاشته‏اند.  بسیاری از تاریخ نگاران، سال 279 ق / 892 م، یعنی سال برپایی حکومت ((امیر اسماعیل)) را، تاریخ واقعی سلسله ((سامانیان)) دانسته‏اند، در حالی که گروهی دیگر، نصر بن احمد را یکی از امیران این سلسله به حساب آورده و به این ترتیب خاندان سامانیان را ده تن نگاشته‏اند.
 __((موقعیت بخارا پیش از به حکومت رسیدن اسماعیل سامانی))__ __((موقعیت بخارا پیش از به حکومت رسیدن اسماعیل سامانی))__
 !حکمرانی اسماعیل سامانی در بخارا !حکمرانی اسماعیل سامانی در بخارا
 به هر حال در اوایل کار، مشکل عمده اسماعیل، تحریکات ماجراجویانی محلی و مسأله راهزنان بود. اشخاص ناراضی در بخارا، دزدان را تحریک و تقویت می‏کردند و آنان نیز در اطراف بخارا به طور مستمر به دستبرد و غارت اموال مشغول می‏شدند.  به هر حال در اوایل کار، مشکل عمده اسماعیل، تحریکات ماجراجویانی محلی و مسأله راهزنان بود. اشخاص ناراضی در بخارا، دزدان را تحریک و تقویت می‏کردند و آنان نیز در اطراف بخارا به طور مستمر به دستبرد و غارت اموال مشغول می‏شدند.
 امیر سامانی برای دفع اشرار، از  امیر سامانی برای دفع اشرار، از
 *__محتشمان__ و  *__محتشمان__ و
 *__دهقانان ولایت __ *__دهقانان ولایت __
 که نا امنی محل، بیشترین زیان را بدانان می‏رساند، یاری جست.  که نا امنی محل، بیشترین زیان را بدانان می‏رساند، یاری جست.
 __زمانی هم که به کمک آنها به غائله دزدان خاتمه داد، برای آن که این دهقانان «ملاکین محلی» را معارض قدرت خود نیابد، برخی از سرکردگانشان را به سمرقند نزد برادر فرستاد. __ __زمانی هم که به کمک آنها به غائله دزدان خاتمه داد، برای آن که این دهقانان «ملاکین محلی» را معارض قدرت خود نیابد، برخی از سرکردگانشان را به سمرقند نزد برادر فرستاد. __
 در هر حال از آن پس اسماعیل در بخارا به بسط قدرت پرداخت و در معامله با دربار سمرقند، چنان که باید اظهار اطاعت و انقیاد نمی‏کرد.  در هر حال از آن پس اسماعیل در بخارا به بسط قدرت پرداخت و در معامله با دربار سمرقند، چنان که باید اظهار اطاعت و انقیاد نمی‏کرد.
 به طوری که __رافع بن هرثمه، __سر کرده صعلوکان عرب که هم عنوان امارت داشت و هم مقارن آن ایام از جانب طاهریان ((بغداد)) بر ضد صفاریان در خراسان علم شده بود، بنای دوستی نهاد و خوارزم را نیز ضمیمه قلمرو خویش ساخت.  به طوری که __رافع بن هرثمه، __سر کرده صعلوکان عرب که هم عنوان امارت داشت و هم مقارن آن ایام از جانب طاهریان ((بغداد)) بر ضد صفاریان در خراسان علم شده بود، بنای دوستی نهاد و خوارزم را نیز ضمیمه قلمرو خویش ساخت.
 پیشرفتهای اسماعیل بر نصر که از سوی خلیفه امارت ((ماوراء النهر ))را داشت ، گران تمام شد تا آن که در جنگی که در 275 ق / 888 م بین دو بردار رخ داد، نصر مغلوب اسماعیل شد و از آن پس معترض اسماعیل نگشت.  پیشرفتهای اسماعیل بر نصر که از سوی خلیفه امارت ((ماوراء النهر ))را داشت ، گران تمام شد تا آن که در جنگی که در 275 ق / 888 م بین دو بردار رخ داد، نصر مغلوب اسماعیل شد و از آن پس معترض اسماعیل نگشت.
 ! فرمان حکمرانی ماوراء النهر برای اسماعیل از سوی خلیفه ! فرمان حکمرانی ماوراء النهر برای اسماعیل از سوی خلیفه
 با وفات نصر در 279 ق / 892 م و با توجه به رفتار نجیبانه اسماعیل با برادرش و همچنین اعتبار و حیثیتی که آل سامان به دست آورده بود،  با وفات نصر در 279 ق / 892 م و با توجه به رفتار نجیبانه اسماعیل با برادرش و همچنین اعتبار و حیثیتی که آل سامان به دست آورده بود،
 __خلیفه فرمان حکمرانی بر ماوراء النهر را برای اسماعیل فرستاد «محرم 280 ق / آوریل 893 م». __ __خلیفه فرمان حکمرانی بر ماوراء النهر را برای اسماعیل فرستاد «محرم 280 ق / آوریل 893 م». __
 __این امارت ، به امارت استیلا معروف گشت و از آن پس نیز با اظهار مجدد اطاعت و انقیاد در حق خلیفه، امارت ماوراءالنهر در خاندان سامانیان موروثی شد.__  __این امارت ، به امارت استیلا معروف گشت و از آن پس نیز با اظهار مجدد اطاعت و انقیاد در حق خلیفه، امارت ماوراءالنهر در خاندان سامانیان موروثی شد.__
 این که بعد از امارت نصر، بخارا به جای سمرقند، تختگاه ((سامانیان)) شد، ظاهراً تا حدی بدان سبب بود که بخارا نزدیکترین شهر به سرحد خراسان و ماوراء النهر بود و  این که بعد از امارت نصر، بخارا به جای سمرقند، تختگاه ((سامانیان)) شد، ظاهراً تا حدی بدان سبب بود که بخارا نزدیکترین شهر به سرحد خراسان و ماوراء النهر بود و
 __~~blue:به قول اصطخری، «هر کس آن جا می‏بود، ((خراسان)) را روبه روی خویش داشت و ((ماوراء النهر ))را پشت سر خود». ~~__ __~~blue:به قول اصطخری، «هر کس آن جا می‏بود، ((خراسان)) را روبه روی خویش داشت و ((ماوراء النهر ))را پشت سر خود». ~~__
-! دریات فرمان ولیت ماوراءالنهر توسط عمرو لیث صفار
با این وجود، استقلال امارت اسماعیل، از همان اوایل با ماجرای عمرو لیث صفار مواجه شد که طمع به فرمانروایی ماوراء النهر داشت. در واقع عمرو، واقع بینتر از برادر همچنین طالب صلح با ((خلیفه)) بود. به دنبال جنگهایی که در «ثغر» ((هند)) کرد و هدیای که برای ((معتضد)) خلیفه فرستاد، با عده وعید توانست از خلیفه فرمان ولایت ماوراء النهر را که صدور آن متضمن عزل ضمنی امیر سامانی بود، دریافت کند و به این ترتیب خلیفه با این فرمان که موجب خرسندی فوق العاده عمرو لیث می‏شد، در واقع قلمرو سابق طاهریان را که ماوراء النهر هم جزو آن محسوب می‏شد، به صفار سیستان می‏داد که در عوض او می‏بایست با اتکاء به این فرمان، و با خدعه یا ششیر، به هر نحوی که بود، آن خطه را از تصر امیر سامانی خارج کند. اجراء فرمان که البته بدون برخورد و جنگ با امیر سامانی غیر ممکن به نظر می‏رسید و باطناً خلیفه هم از صدور آن ((راضی)) و خشنود نبود بین صفار سیستان و امیر سامنی در گرفت که در این بین عمرو که مغلوب و اسی شد.
واقع آن بود که بر حسب روایت طبری، در تمام ماوراء النهر، مردم و به ویژه طبقات نجبا و دهقانان، طالب آرامش و
صح بودند و به همین سبب به حکومت خاندان سامانیان بیشتر از ماجراجویی صفار، که دوام دولت خود را به جنگ و شمشیر وابسته می‏دانستند رغبت نشان می‏دادند. به خصوص که مردم در ماوراء النهر، مطمئن بودند که به رغم فرمانی که خلیفه برای عمرو لیث فرستاد، میل باطنی و قلبی او را اسماعیل بود که البته نظم و امنیت مملکت بر دست سامانیان که عمال رسمی خلیفه و جانشینان رسمی ((آل طاهر)) بودند، بیشتر تأمین می‏شد تا به وسیله صفاریان که تا اندازه‏ای مخل امنیت آنان محسوب می‏شدند و در عین حال از نظر خلیفه هم تا حدودی یاغی شناخته می‏شدند. در حقیقت در ماوراء النهر، عام و خاص سامانیان را می‏خواستند. به خصوص که شهرت عدالت، نرمخویی و جوانمردی اسماعیل هم باعث شد تا عده زیادی از لشکریان صفار نیز به امیر سامانی علاقه مند شوند.
+!!د فرمان کمرانی برای ماوراء النهر />با وجود، استلال __~~blue:امارت ماوراء النهر برای اسماعی، ~~__از مان اوایل با مارای عمرو لی صاری مواجه شد که طمع به فرمانروایی ماوراء النهر داشت.
-!ه اسارت درآ لکر عمرو لی صفار
در
ک تاقی که بین ماعیل با بخشی از پاه عمر و لی در حدود جوب رود آمی رخ داد «286 / 899 م» سردار لشکر عمرو، به ن محمد بن شیر و ه قولی حد بن لیث، مغلوب و کشته شد و لشکرش نیز به اسارت درآمد. اما امیر بخارا که در این موارد همیشه نجابت انسانی و عدالت جوانمرانه از خود نشان می‏داد، اسیران را بدون «فدیه» آزاد کرد و بدین گونه برتری اخلاقی خود را نی ر عر ابت کرد. ای ادام میل و علاقه عده زیادی از نام آوران سپاه مرو را نیز به جانباسماعیل کنید و چون یر صفار حاضر شد از یت آنان پیروی کند و ز عزمت جنگ باز ایستد، عده زیادی از آنان، پی از شرو جنگ بیت خود را با عمرو نقض کردند و جمعی هم در طی نبرد که نزدیک بلخ روی داد «287 ق / 900 م» به اردوی اسماعیل ملحق شدند. همین قضیه شکست عمرو و پس از آن اسارت او را باعث شد و خلیفه ک اطاً از این شکست راضی بود، مسرت خود را اعلام و طی فمانی، قلمرو ماوراء النهر را به اسماعیل واگذار نمود.
بدین گونه غلبه
اسماعیل بر عمرو لیث که خطر صفار ا سر ((ات)) ر ک، امیر سامانی ا لیفه مبوب نمود و ز این و خر هم به قلمو ا افده شد. چنان که سیستا ی ه چن در دس اخلاف عمرو باقی ما، ولی ا سوی خلیفه میمه قلمرو ساانی شد.
+*ر عمرو، اقع بین از ردر و مچی الب ح ب ((لی)) بود. وی به دنبال جنهایی که در «ر» (()) کرد دایایی که رای ((معد)) یف تاد، بدین ری با وعده و وعید خلیفه __~~blue:ان ولای ماوراء النهر به نام عمرو لیث صفاری ~~__ا کرک تن ل من امیر سامانی ریاف کند و ه این ری یفه ب ای فان که رسنی فوق ااه مرو یث شد،
-! لکرکشی داعی علوی از ((طبرستان)) ب رجا
اما د
ر جرجان، سی محمد بن ید داعی علوی، که صاحب طبرستان و ((دیلم)) و با میر ساانی به منزع رخاست و پنداشت ک د از عمر و لی، می‏واند راسان را به ه طبرستان ملق کند. از این رو از طبرستان ب رجان لکر آورد ا کارزاران اسماعی ا از خراسان بیرون کند. امیر بخارا نیز لشکری بسیار، به همراه یک تن از سرداران خویش به نام؛ محمد بن هاون، که ا طبات عامه بیرون آمده بود، به دفع وی گسیل داشت. در جگی که در نزدیکی جرجان ن دو پاه روی داد، نخست محمد هارون شکست خورد، اما چون لشکر طبرستان در تعقیب او پراکنده شدند، بازگشت که ای بار در نردی خونن شکست سختی بر سپاه لوی افتاد، چنن که مم ب ی دای به سختی مرح د، سرش زی هم به اسارت درآمد «287 ق / 900 م»که پس از آن خلیفه مار این ولایات را به سامانی سپرد.
+ر واقع قلمرو ساب ارین ا که موا انهر هم ز ن و می‏د به ریان یستان ی‏ا و در ع او میبایست با اکا ب این فران، و ا خد یا شمشیر، به ر نوی که ود، ن ا تر ی سامانی ار کند.
-مم بن هارون که ا سی امیر سامانی، اارت جرجا و طبرستا یف، چندی بعد در دد کسب استلال برآمد و ر بخارا یغی . همچنین ((ی)) را ب دعت شیق نراضیان آ دیار ز دست عال امنیا گرفت «289 ق / 902 م» اما خلیفه که ولای ی ا با حکوم قوین و نجان، ب می ساای داد بود، تمام این نوای را مارت «خراسان م کرده بود». اساعیل هم ممد هارون را با امید و وعده به بخارا کشان با ی به در میا را توقیف کرد. ری ر به برادر زاده خویش؛ ((منصور بن)) اسحاق ندی بعد جرجان را به پسرش احمد سپرد و بدین ونه قلماش از زنجان و ی تا فرغانه و چاچ بسط یف. +*را رمان ک ابت ون بررد و نگ با امی مانی یر ک نر یرید انا خلیفه هم ا و ن ا د بود. __ناگیر گ ین مرو ی اری و امیر اای مای در گرف که در این بن عمرو ه مو و اسی د.__
-! آد میر سماعیل با ایم بیر اا
میر ان هان آغا ار بر ک ن سی یون را که مقا ا هوم کر به ی اسل سعی د تدارک اباب و جد در ا نه ن ضرر نی بر ع آل سامان بو اهتم وای ت. چنان که فا بر نر، بلفاه د از یا منور عل ماا له ک ه ن رکان قلقی رد «مرم 280 ق / ل 893 م» و ا م مت بی، شهر «ا» ر ماه کد. اق امی راز بیرون م سلام ورد ه با سیای ا دهقانا و ا ارو و همچنی کلیای برگ را ((مد)) ام کرد و به ام امیر الممنین مع ال ان ان ترت ی مایل با ایم بسیار به بارا آ. «نشخی: ری باا، 102».
امیر اسماعیل در اواخر دوران امارت خویش، با هجوم دسته جمعی تعدادی از طوایف ترک مواجه شد که با عده‏ای بی شمار به نواحی شهرهای مسلمین روی آورده بودند. چنان که در اردوی آنها بیش از هفتصد بسته که متعلق به سرکردگان قوم بود وجود داشت. اسماعیل لشکری گران برای دفع آنان فرستاد و تعداد کثیری مطبوعه هم به لشکر او پیوستند و بدین گونه سپاه مسلمین بر ترکان شبیخون زده و تمامی آنها را تار و مار کرد. که در این بین عده بسیاری از ایشان کشته و تعداد زیاد هم به اسارت درآمدند، حدود رجب 291 ق / می 904 م، طبری III، 2249«.
+واقع آ بود ک ر سب ایت __~~blue:طبی~~__ در ام موا النهر،
مدم و به ویژه ات
*__
نا__ و
*__د
هانان__
ط
ا آرم ل وند و
به همین ه کوم نان سانین بیشتر از ماراجیا فاری، که وام دل خود را به گ و یر وابس یدنستند رغبت نشان می‏ادند.

__~~blue:
به وص ک دم در مرا لنه، مئن بدن که رغ فرمنی که لیفه برای ع لیث فرستاد، میل باطنی و قلبی او اسماعیل بوده و البت نم و انیت مملک دست سامانیان که عل می خیفه و جانینان رمی ((ل هر)) بودن، بیشتر أمن ی‏شد تا به وسیله فایا که اندازه‏ای مل منیت آنا مسوب می‏شدن و در عی حال از لیه هم حدی یغی ناخته می‏دن. ~~__

__
ر قیقت ر موراء نهر، عام و اص مایان را می‏استند. به و که شهرت ال، نرمویی و جوانمدی امعیل هم اعث شد ا ه زیادی ز لکریان صفار نیز به امیر امی لاقه مند وند. __

!جن
های امیر سمایل سامنی />!!نهای ایر مایل دا قلمرو مانی
*((ر
یارویی عمرو لی صفاری ب امیر اسمیل امنی)) />*((رویریی داعی علوی با ایر اسماعیل سامانی))
*((جدایی
ری از قلمو سامانی))


!!ج
نگهای امیر اسماعیل ج ز مرزهای لرو می />یر سان ز م آغاز امارت
*__~~blue:
نظارت بر ثغر ترک ر سوی یحون که مقاله با هم کفار به شهرهای اسلام ~~__و
*__~~blue:
سعی در تدارک اسباب زو و جهاد در بلاد آه به هنگم ور بو، ~~__
اهمام وف اشت.

امیر اسماعیل در اواخر دوران امارت خویش، با هجوم دسته جمعی تعدادی از __طوایف ترک__ مواجه شد که با عده‏ای بی شمار به نواحی شهرهای مسلمین روی آورده بودند.

چنان که در اردوی آنها بیش از هفتصد بسته که متعلق به سرکردگان قوم بود وجود داشت.

اسماعیل لشکری گران برای دفع آنان فرستاد و تعداد کثیری مطبوعه هم به لشکر او پیوستند و بدین گونه سپاه مسلمین بر ترکان شبیخون زده و تمامی آنها را تار و مار کرد. در این بین عده بسیاری از ایشان کشته و تعداد زیاد هم به اسارت درآمدند، حدود رجب 291 ق / می 904 م، طبری III، 2249«.

__~~dark perpel:همچنین~~__

پس از وفات برادرش نصر، و بلافاصله بعد از دریافت __منشور عمل__ ماوراء النهر، لشکر به جنگ __ترکان قرلقی__ برد «محرم 280 ق / آوریل 893 م» و با تحمل محنت بسیار، شهر __«طراز»__ را محاصره کرد.

عاقبت امیر طراز بیرون آمد و اسلام آورد که با بسیاری از دهقانان طراز گشاده‏رو شد و همچنین
__کلیسای بزرگ را ((مسجد)) جامع کردند و به نام امیر المؤمنین معتضد بالله خطبه خواندند__

و به این ترتیب امیر اسماعیل با غنایم بسیار به بخارا آمد.
__«نرشخی: تاریخ بخارا». __

!همچنین ببینید
((اواخر عمر امیر اسماعیل سامانی))
-ره هر حال در اواخر عمر، اسماعیل سامانی به قول مؤلف تاریخ بخارا، به حکم خلیفه «از عقبه حلوان و ولایت خراسان ]تا[ ماوراء النهر و ترکستان و سند و هند» را در ولایت خویش داشت. اما به بخارا علاقه خاصی می‏ورزید و از آن جا به «شهر ما» یادی می‏کرد که در توسعه و ترقی آن اهتمام بسیاری نیز به خرج داده بود. در آخر عمر هم که فردی رنجور شده بود، طبیبان بخارا تغییر آب و هوا را برایش لازم دیدند. از این رو از «جوی مولیان» که کوشک امیر در آن جا بود و آب و هوایی مرطوب داشت به قریه‏ای به نام زرسان، نزدیک بخارا منتقل شد و در آن جا مدتی به تفریح و شکار اشتغال داشت تا آن که در صفر 295 ق / نوامبر 907 م« درگذشت. پس از مرگ ویاو را »امیر ماضی« خواندند، چنان که اخلاف نیز بعدها او را پس از مرگ به القاب خاص می‏خواندند.  

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 چهارشنبه 12 مهر 1385 [08:31 ]   12   آآوا رسا      جاری 
 چهارشنبه 12 مهر 1385 [08:29 ]   11   آآوا رسا      v  c  d  s 
 چهارشنبه 12 مهر 1385 [08:20 ]   10   آآوا رسا      v  c  d  s 
 چهارشنبه 12 مهر 1385 [08:18 ]   9   آآوا رسا      v  c  d  s 
 چهارشنبه 12 مهر 1385 [08:15 ]   8   آآوا رسا      v  c  d  s 
 چهارشنبه 12 مهر 1385 [08:04 ]   7   آآوا رسا      v  c  d  s 
 چهارشنبه 12 مهر 1385 [07:37 ]   6   آآوا رسا      v  c  d  s 
 چهارشنبه 12 مهر 1385 [07:30 ]   5   آآوا رسا      v  c  d  s 
 شنبه 08 مهر 1385 [09:30 ]   4   آآوا رسا      v  c  d  s 
 شنبه 08 مهر 1385 [09:27 ]   3   آآوا رسا      v  c  d  s 
 شنبه 08 مهر 1385 [09:26 ]   2   آآوا رسا      v  c  d  s 
 چهارشنبه 17 فروردین 1384 [07:47 ]   1   نغمه آذربویه      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..