- | زنی از جنیان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و ایمان آورد و در راه اسلام ثابت قدم ماند و هفته ای یک بار به حضور رسول خدا می رسید. اما یک بار چهل روز از او خبری نشد. وقتی دوباره نزد پیامبر آمد، پیامبر به او فرمود:« کجا بودی؟» گفت:« در کنار دریایی رفته بودم که دنیا را فرا گرفته است. در ساحل آن دریا صخره سبز رنگی دیدم که مردی بر آن نشسته و دستهایش را به آسمان بلند کرده بود و میگفت:« بار خدایا به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین از تو میخواهم که مرا بیامرزی.» به او گفتم:«تو کیستی؟» گفت:«من ((ابلیس|ابلیس )) هستم.» |
+ | زنی از ((جن کیست؟|جنیان)) نزد ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله)) رسید و ایمان آورد و در راه اسلام ثابت قدم ماند و هفته ای یک بار به حضور رسول خدا می رسید. اما یک بار چهل روز از او خبری نشد. وقتی دوباره نزد پیامبر آمد، پیامبر به او فرمود:« کجا بودی؟» گفت:« در کنار دریایی رفته بودم که دنیا را فرا گرفته است. در ساحل آن دریا صخره سبز رنگی دیدم که مردی بر آن نشسته و دستهایش را به آسمان بلند کرده بود و میگفت:« بار خدایا به حق محمد و ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی)) و ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه)) و ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|حسن)) و ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین)) از تو میخواهم که مرا بیامرزی.» به او گفتم:« تو کیستی؟ » گفت:« من ((ابلیس|ابلیس)) هستم » |
| گفتم:« آنهایی را که نام بردی از کجا می شناسی؟» | | گفتم:« آنهایی را که نام بردی از کجا می شناسی؟» |