تاریخچه ی:
تقسیمات الفاظ
تفاوت با نگارش: 2
- | /> هر ((الفاظ|لفظ)) و کلمه معنادار که لفظ ((مستعمل)) (در برابر لفظ ((مهمل)) یعنی بی معنی) نام دارد، با توجه به __معنایی__ که بر آن ((دلالت)) می کند، چندین تقسیم عام و کلی دارد که به لغت و زبان خاصی اختصاص ندارد بلکه در همه زبان ها و برای هر لفظ معنا داری(مستعمل)، صادق است. ما در این جا مهم ترین این تقسیم ها را که سه تقسیم است، ذکر می کنیم: /> 1- لفظ و کلمه معنادار، از آن جهت که بر یک چیز دلالت کند یا بر بیش از یک چیز، تقسیم می شود به: |
+ | !نگاه اجمالی ((الفاظ|لفظ)) از آن جهت که متعمل است و معنایی برای آن وضع شده است ممکن است دارای معنی واحد یا دارای معنی متعدد باشد. بنابراین اگر لفظ با معنایش سنجیده شود از پنج حالت خارج نیست یا معنای آن لفظ واحد است که به آن مختص گویند و یا اینکه بر معنای متعددی دلالت کند که در این حالت بر چهار نوع است: ((لفظ مشترک|مشترک)) ، ((لفظ منقول|منقول)) ، ((لفظ مرتجل|مرتجل)) ، ((لفظ حقیقت و مجاز|حقیقت و مجاز)).
هر لفظ و کلمه معنادار که ((لفظ مستعمل)) (در برابر ((لفظ مهمل)) یعنی بیمعنی) نام دارد، با توجه به __معنایی__ که بر آن دلالت میکند، چندین __تقسیم عام و کلی__ دارد که به لغت و زبان خاصی اختصاص ندارد بلکه در همه زبانها و برای هر لفظ معناداری (مستعمل) ، صادق است.
|
| *((لفظ مفرد)) | | *((لفظ مفرد)) |
- | *((لفظ مرکب))
2- لفظ کمه معنادا، ا آن ت که ابطه لفظ ب معنایش چگوه باشد، ب ن قم می باشد که عبارتند از: />*((لفظ مت)) *((لفظ مشترک)) *((لفظ منقول)) />*((لفظ مرتل)) *((لفظ حقیقت)) *((لفظ مجاز)) />3- لفظ و کله معنادار، از آن هت که با لفظی دیگر سنیده شو، نسبت به ن ظ بر دو م است: |
+ | *((لفظ مرکب)) />!لفظ و کلمه معنادار و ارتباطش با معنا *__((لفظ ختص)) :__ آن لفظی است ک فقط یک معنی دارد به عبارت دیگر «__متحدالمعنی__» است مانند لفظ ((انان)) ، ((حیوان)) ((آهن)).
/>*__((فاظ مشترک|مشترک)) :__آن لفظی است که و یا چند معنی دارد و به اصطلاح «متکثرالمعنی» است که خود بر دو قسم میباشد.
**((الفاظ مشترک|مشترک معنوی)) آنست که ب معنی معینی دلالت نکند بلکه صادق بر کثیرین باشد مانند انسان ، آهن ، حیوان. لفظ مشتر معوی به عنوان «لی» نیز نامیه میشود.
**((افاظ مشترک|مشترک لفظی)) سمی که دارای چند معنی باشد که ر اصل به معان مختلف وضع شده بشد. بدن ینکه علاقهی معنوی میان آنها باشد. یعنی هم چنانکه موضوع برای یک معنی است، موضوعی برای معنی دیگر هم هست. بدون اینکه علاقه به معنی اولی و به صورت وضع علیحده برای هر یک از آن معانی وضع شده میباشد. مانند لفظ __عین__ که به منی ((چشم)) ، چشمه ، ((جاسوس)) ، ذات رئیس لشکر و ((خورشید)) و ... وضع شده است.
*__((لفظ منقول)) :__ اگر لفظ را به معنایی وضع کرده باشند و سپس آنرا از آن معانی به معنی دیگری نقل کرده باشند و معنی اولی متروک شده باشد، به آن لفظ «منقول» میگویند. هر منقولی ناقلی دارد که اگر ناقل آن شرع باشد، منقول شرعی گویند و اگر ناقل آن توده عام مردم باشد ناقل «عرضی» و اگر ناقل آن گروه خاصی از مردم باشد ناقل «اصطلاحی» گویند. لفظ منقول دو صورت دارد:
**__((لفظ منقول|منقول تعیینی)) :__ گاهی نقل یک لفظ از یک معنا به معنای دیگر توط گروه خاصی و یا توسط شخصی با قصد و ارادهی وی صورت میگیرد. مانند بیشتر الفاظ منقولی که در علوم و صناعات وجود دارد.
**__((لفظ منقول|منقول تعیّنی)) :__ گاهی وضع لفظ برای معنای دوم با تعیین فرد یا گروهی خاص نیست و تابع اختیار و قصد و اراده نیست بلکه گروهی از مردم لفظ را در غیر معنای حقیقی بیآنکه قصد وضع لفظ برای آن معنی را داشته باشند به کار میبرند و در نتیجه پیوند استواری میان لفظ و معنی بوجود میآید و این استعمال بر لفظ غالب میشود.
*__((لفظ حقیقت و مجاز)) :__ «هرگاه لفظ از معنی اصلی به معنی دیگری منتقل شود ولی معنی اصلی آن متروک نشود، بلک گاهی به معنای اصلی استعمال شو و اه به معنی ثانی اولی ر حققت و دومی را مجاز گویند. مانند «شیر» که در اصل برای آن یوان مفترس وضع شده است و سپس به معنی ثانی یعنی شجاع هم به کار رفته است. بنابراین معنی حقیقیش همان درنده مخصوص و معنای مجازیاش شجاع میباشد.»
*__((لفظ مرتجل)) :__ لفظ مرتجل به مانند لفظ منقول است با این تفاوت ه ر لفظ مرتجل مناسبت میان و معنی لحاظ نشده است، بیشتر نامهایی که بر اشخاص و مشود از این قبیل است به منند ایک بگوییم: «نرگس ، احمد ، محمد ، مهدی و ...». !ف و کلمه معنادار و سنجش نسبت به لفظ دیگر |
| *((لفظ مترادف)) | | *((لفظ مترادف)) |
| *((لفظ متباین)) | | *((لفظ متباین)) |
| + | !چند مثال |
| + | منقولی تعینی به مانند ((سیاره)) که به معنی حرکت کننده است برای ((ماشین)) وضع شد و یا طائره که به معنی پرنده است به ((هواپیما)) وضع شد. و یا هاتف که به معنی صدازننده است به ((تلفن)) اتلاق شد. به این نوع منقول منقول عرفی نیز میگویند که بدون قصد و اراده وضع شدهاند.
|
| + | منقول تعیینی به مانند حجت ، که در ابتدا به معنی غلبه بر خصم بود ولی در ((منطق)) به معنی مجموعه تصدیقات معلومی که منجر به کشف تصدیقات مجهول میشود وضع شد (((لفظ منقول|منقول منطقی)) یا اصطلاحی گویند) و یا مثالهایی بمانند __صلات__ (دعا کردن) و __حج__ (قصد کردن) بدین گونه هستند. که همراه با اختیار و قصد و اراده واضع آن است. |
| + | |
| + | !مباحث مرتبط با عنوان |
| + | *((الفاظ)) |
| + | *((لفظ حقیقت و مجاز)) |
| + | *((لفظ متباین)) |
| + | *((لفظ مترادف)) |
| + | *((لفظ مختص)) |
| + | *((لفظ مرتجل)) |
| + | *((لفظ مرکب)) |
| + | *((لفظ مستعمل)) |
| + | *((لفظ مشترک)) |
| + | *((لفظ مفرد)) |
| + | *((لفظ منقول)) |
| + | *((لفظ مهمل)) |
| ! منابع | | ! منابع |
- | *منطق مظفر، جلد1، صفحه 68 *کلیات منطق صوری، صفحه 78 و 77 |
+ | *منطق مظفر ، جلد 1 *کلیات منطق صوری |