- | در جهان مسیحیت به واسطه برخی قسمتهای تحریفی عهد عتیق (تورات) اندیشهای در اذهان رسوخ یافته که اندیشه تضاد علم و ایمان است. ریشه اصلی این اندیشه همان است که در «عهد عتیق» سفر پیدایش آمده است. در باب دوم آیه 16 و 17 سفر پیدایش دربارهی آدم و بهشت و شجره ممنوعه چنین آمده است. «خداوند، آدم را امر فرموده گفت: از همه درختان باغ بی ممانعت بخور، اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری زیرا روزی که از آن خوردی هر آینه خواهی مرد.» |
+ | __~~brown:در جهان ((مسیحیت)) به واسطه برخی قسمتهای تحریفی ((عهد عتیق)) (((تورات))) اندیشهای در اذهان رسوخ یافته که اندیشه تضاد علم و ایمان است.~~__ ریشه اصلی این اندیشه همان است که در «عهد عتیق» سِفر پیدایش آمده است. در باب دوم آیه 16 و 17 سِفر پیدایش درباره آدم و بهشت و شجره ممنوعه چنین آمده است:
__~~green: «خداوند، آدم را امر فرموده، گفت: از همه درختان باغ بی ممانعت بخور، اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری زیرا روزی که از آن خوردی هر آینه خواهی مرد.»~~__
|
| در آیات 8-1 از باب سوم می گوید: | | در آیات 8-1 از باب سوم می گوید: |
- | و مار از همه حیوانات صحرا که خدا ساخته بود هوشیارتر بود و به زن (حوا) گفت: آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همه درختان باغ نخورید زن به مار گفت: از میوهی درختان باغ میخوریم لکن از میوه درختی که در وسط باغ است خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس نکنید مبادا بمیرید مار به زن گفت: هر آینه نخواهید مرد. بلکه خدا می داند در روزی که از آن بخورید چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود. و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکو است و به نظر خوش نما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوهاش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدندکه عریانند پس برگهای انجیر دوخته، سترها برای خویشتن ساختند. در آیه 23 از همین باب میگوید: «و خداوند خدا گفت همانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف نیک و بد گردیده اینک مبادا دست خود را دراز کند و ا ز درخت حیات نیز گرفته بخورد و تا به ابد زنده ماند.» طبق این برداشت از انسان و خدا و آگاهی و عصیان، امر خدا (دین) این است که انسان عارف نیک و بد نگردد و آگاه نشود. شجره ی ممنوعه، شجره آگاهی است، انسان با عصیان و تمرد امر خدا به معرفت میرسد و به همین دلیل است که از بهشت خدا رانده می شود. براساس این برداشت، همه وسوسهها، و سوسهی آگاهی است، پس شیطان وسوسهگر، همان عقل است. |
+ | ~~green:__و ((مار)) از همه حیوانات صحرا که خدا ساخته بود هوشیارتر بود و به زن (حوا) گفت: آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همه درختان باغ نخورید .__
__زن به مار گفت: از میوه درختان باغ میخوریم لکن از میوه درختی که در وسط باغ است خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس نکنید مبادا بمیرید __
__مار به زن گفت: هر آینه نخواهید مرد. بلکه خدا می داند در روزی که از آن بخورید چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود. و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکو است و به نظر خوش نما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس از میوهاش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدندکه عریانند پس برگهای انجیر دوخته، سترها برای خویشتن ساختند__. ~~
در آیه 23 از همین باب میگوید:
__~~green:«و خداوند خدا گفت همانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف نیک و بد گردیده اینک مبادا دست خود را دراز کند و ا ز درخت حیات نیز گرفته بخورد و تا به ابد زنده ماند.» ~~__
^ ~~darkorange:__طبق این برداشت از انسان و خدا و آگاهی و ((عصیان))، امر خدا (دین) این است که انسان عارف نیک و بد نگردد و آگاه نشود. شجره ممنوعه، شجره آگاهی است، انسان با عصیان و تمرد امر خدا به معرفت میرسد و به همین دلیل است که از بهشت خدا رانده می شود. __
__براساس این برداشت، همه وسوسهها،(( و سوسه)) آگاهی است، پس ((شیطان)) وسوسهگر، همان ((عقل)) است.__ ~~ |