تاریخچه ی:
دنبالهها
تفاوت با نگارش: 1
|
| |
|
| ||هر نگاشت از مجموعه N (یا بخشی از N) در مجموعه R یک دنباله از ((اعداد حقیقی)) است. تصویر عدد صحیح n به وسیله f را جمله عمومی دنباله مینامند، و معمولا آن را با {TEX()} {a_n} {TEX} نشان میدهند. بنابراین جمله عمومی دنباله بالا عبارت است از {TEX()} {a_n=f(n)} {TEX}. با جمله عمومی {TEX()} {a_n} {TEX} را با {TEX()} {(a_n)} {TEX} نمایش می دهند، و باید بین {TEX()} {a_n} {TEX} و {TEX()} {(a_n)} {TEX} تمایز قایل شد.|| | | ||هر نگاشت از مجموعه N (یا بخشی از N) در مجموعه R یک دنباله از ((اعداد حقیقی)) است. تصویر عدد صحیح n به وسیله f را جمله عمومی دنباله مینامند، و معمولا آن را با {TEX()} {a_n} {TEX} نشان میدهند. بنابراین جمله عمومی دنباله بالا عبارت است از {TEX()} {a_n=f(n)} {TEX}. با جمله عمومی {TEX()} {a_n} {TEX} را با {TEX()} {(a_n)} {TEX} نمایش می دهند، و باید بین {TEX()} {a_n} {TEX} و {TEX()} {(a_n)} {TEX} تمایز قایل شد.|| |
| !انواع دنبالهها | | !انواع دنبالهها |
| هر فهرست از اعداد حقیقی مانند
| | هر فهرست از اعداد حقیقی مانند
|
| ::{TEX()} {a_1,a_2,a_3,...,a_n} {TEX}:: | | ::{TEX()} {a_1,a_2,a_3,...,a_n} {TEX}:: |
| یا | | یا |
| ::{TEX()} {a_1,a_2,a_3,...,a_n,...} {TEX}:: | | ::{TEX()} {a_1,a_2,a_3,...,a_n,...} {TEX}:: |
| را یک دنباله از اعداد حقیقی مینامیم. هر {TEX()} {a_k} {TEX} را عضو یا جمله k ام این دنباله میگوییم. دنباله اول را ، که دارای تعدادی متناهی عضو است، یک ((سری متناهی|دنباله متناهی)) مینامیم. سه نقطه آخر دنباله دوم به این معنی است که این دنباله دارای بینهایت عضو است، چنین دنبالهای را یک ((سریهای نامتنهاهی|دنباله نامتناهی)) میگوییم. ولی اغلب با دنبالههای نامتناهی سروکار داریم. از جمله این دنبالهها میتوان به دنباله مجذورات {TEX()} {a_n=n^2} {TEX} ، دنباله تقریبهای اعشاری {TEX()} {\sqrt{2}} {TEX} ({TEX()} {\sqrt{2}} {TEX} تا n رقم اعشاری {TEX()} {a_n=} {TEX}) یا دنباله {TEX()} {a_n=\frac{1}{n}} {TEX} اشاره کرد. ملاحظه میکنیم که مفهوم دنباله بسیار کلی است؛ هر فهرست مرتب (بیپایان) را میتوان به عنوان یک دنباله در نظر گرفت. لزومی ندارد که جمله nام یک دنباله با "فرمول خوبی" تعریف شود، بلکه کافی است که مقادیر {TEX()} {a_n} {TEX}ها مشخص باشند. | | را یک دنباله از اعداد حقیقی مینامیم. هر {TEX()} {a_k} {TEX} را عضو یا جمله k ام این دنباله میگوییم. دنباله اول را ، که دارای تعدادی متناهی عضو است، یک ((سری متناهی|دنباله متناهی)) مینامیم. سه نقطه آخر دنباله دوم به این معنی است که این دنباله دارای بینهایت عضو است، چنین دنبالهای را یک ((سریهای نامتنهاهی|دنباله نامتناهی)) میگوییم. ولی اغلب با دنبالههای نامتناهی سروکار داریم. از جمله این دنبالهها میتوان به دنباله مجذورات {TEX()} {a_n=n^2} {TEX} ، دنباله تقریبهای اعشاری {TEX()} {\sqrt{2}} {TEX} ({TEX()} {\sqrt{2}} {TEX} تا n رقم اعشاری {TEX()} {a_n=} {TEX}) یا دنباله {TEX()} {a_n=\frac{1}{n}} {TEX} اشاره کرد. ملاحظه میکنیم که مفهوم دنباله بسیار کلی است؛ هر فهرست مرتب (بیپایان) را میتوان به عنوان یک دنباله در نظر گرفت. لزومی ندارد که جمله nام یک دنباله با "فرمول خوبی" تعریف شود، بلکه کافی است که مقادیر {TEX()} {a_n} {TEX}ها مشخص باشند. |
- | !!نحوه نشان دادن دنبالهها |
+ | !نحوه نشان دادن دنبالهها |
| یک دنباله را معمولا وقتی تنها با ذکر چند جمله اول آن نشان میدهیم که جمله عمومی آن مشخص باشد. برای مثال ... و 6 و4 و2 داده شده باشد، آنگاه جمله چهارم آن را نمیتوان تعیین کرد اگر اطلاعات بیشتری در مورد جمله عمومی این دنباله داشته باشیم. اگر ، مثلا ،
| | یک دنباله را معمولا وقتی تنها با ذکر چند جمله اول آن نشان میدهیم که جمله عمومی آن مشخص باشد. برای مثال ... و 6 و4 و2 داده شده باشد، آنگاه جمله چهارم آن را نمیتوان تعیین کرد اگر اطلاعات بیشتری در مورد جمله عمومی این دنباله داشته باشیم. اگر ، مثلا ،
|
| ::{TEX()} {a_n = 2n + ( 1-n )^3 ( 2-n )^2 ( 3-n )} {TEX}:: | | ::{TEX()} {a_n = 2n + ( 1-n )^3 ( 2-n )^2 ( 3-n )} {TEX}:: |
| آنگاه چهار جمله اول دنباله {TEX()} {(a_n)} {TEX} عبارتند از: 116 و 6 و 4 و 2 | | آنگاه چهار جمله اول دنباله {TEX()} {(a_n)} {TEX} عبارتند از: 116 و 6 و 4 و 2 |
| ولی اگر {TEX()} {a_n=2n} {TEX} ، آنگاه چهار جمله اول دنباله {TEX()} {(a_n)} {TEX} عبارتند از: 8 و 6 و 4 و 2 | | ولی اگر {TEX()} {a_n=2n} {TEX} ، آنگاه چهار جمله اول دنباله {TEX()} {(a_n)} {TEX} عبارتند از: 8 و 6 و 4 و 2 |
| پس این دو دنباله باهم متفاوتاند. | | پس این دو دنباله باهم متفاوتاند. |
- | !!حد دنبالهها |
+ | !حد دنبالهها |
| برخی از ((سری نامتناهی|دنبالههای نامتناهی)) چون {TEX()} {(a_n)} {TEX} دارای این ویژگی هستند که وقتی n بیکران افزایش مییابد، جملههای آن به عددی چون L نزدیک و نزدیکتر میشوند. عدد L را حد دنباله {TEX()} {(a_n)} {TEX} مینامیم اگر متناظر با هر {TEX()} {\epsilom>0} {TEX} عدد طبیعی چون N وجود داشته باشد بطوری که | | برخی از ((سری نامتناهی|دنبالههای نامتناهی)) چون {TEX()} {(a_n)} {TEX} دارای این ویژگی هستند که وقتی n بیکران افزایش مییابد، جملههای آن به عددی چون L نزدیک و نزدیکتر میشوند. عدد L را حد دنباله {TEX()} {(a_n)} {TEX} مینامیم اگر متناظر با هر {TEX()} {\epsilom>0} {TEX} عدد طبیعی چون N وجود داشته باشد بطوری که |
| اگر {TEX()}{n \ge N} {TEX} ، آنگاه {TEX()} {|a_n-L|<\epsilom} {TEX} | | اگر {TEX()}{n \ge N} {TEX} ، آنگاه {TEX()} {|a_n-L|<\epsilom} {TEX} |
| در اینصورت مینویسیم: | | در اینصورت مینویسیم: |
| ::{TEX()} {\lim_{n\to\infty}a_n=L} {TEX}:: | | ::{TEX()} {\lim_{n\to\infty}a_n=L} {TEX}:: |
| اگر چنین عدد L ، یعنی {TEX()} {\lim_{n\to\infty}a_n=L} {TEX} وجود داشته باشد، دنباله {TEX()} {(a_n)} {TEX} را ((دنباله همگرا|همگرا)) و در غیر اینصورت آن را ((دنباله واگرا|واگرا)) میگوییم. | | اگر چنین عدد L ، یعنی {TEX()} {\lim_{n\to\infty}a_n=L} {TEX} وجود داشته باشد، دنباله {TEX()} {(a_n)} {TEX} را ((دنباله همگرا|همگرا)) و در غیر اینصورت آن را ((دنباله واگرا|واگرا)) میگوییم. |
- | !!قضایای اساسی در مورد دنبالهها |
+ | !قضایای اساسی در مورد دنبالهها |
| *اگر {TEX()} {(b_n)} {TEX} ، {TEX()} {(a_n)} {TEX} دو دنباله باشند و {TEX()} {\lim_{n\to\infty}a_n=L} {TEX} و {TEX()} {\lim_{n\to\infty}b_n=M} {TEX} آنگاه:
| | *اگر {TEX()} {(b_n)} {TEX} ، {TEX()} {(a_n)} {TEX} دو دنباله باشند و {TEX()} {\lim_{n\to\infty}a_n=L} {TEX} و {TEX()} {\lim_{n\to\infty}b_n=M} {TEX} آنگاه:
|
| __الف)__ {TEX()} {\lim_{n\to\infty}(a_n+b_n)=L+M} {TEX} | | __الف)__ {TEX()} {\lim_{n\to\infty}(a_n+b_n)=L+M} {TEX} |
| __ب)__ {TEX()} {\lim_{n\to\infty}(a_n-b_n)=L-M} {TEX} | | __ب)__ {TEX()} {\lim_{n\to\infty}(a_n-b_n)=L-M} {TEX} |
| __ج)__ {TEX()} {\lim_{n\to\infty}( a_n.b_n)=LM} {TEX} | | __ج)__ {TEX()} {\lim_{n\to\infty}( a_n.b_n)=LM} {TEX} |
| __د)__ {TEX()} {\lim_{n\to\infty}(\frac{a_n}{b_n})=\frac{L}{M}} {TEX ، مشروط بر اینکه {TEX()} {M\ne 0} {TEX} و به ازای هر n ، {TEX()} {b_n \ne 0} {TEX}. | | __د)__ {TEX()} {\lim_{n\to\infty}(\frac{a_n}{b_n})=\frac{L}{M}} {TEX ، مشروط بر اینکه {TEX()} {M\ne 0} {TEX} و به ازای هر n ، {TEX()} {b_n \ne 0} {TEX}. |
| __ر)__ اگر به ازای هر n ، دنباله {TEX()} {a_n} {TEX} مساوی یک مقدار ثابت C باشد، یعنی {TEX()} {\left(a_n\right)=C,C,C,...,C,...} {TEX} آنگاه {TEX()} {\lim_{n\to\infty}C=C} {TEX}. | | __ر)__ اگر به ازای هر n ، دنباله {TEX()} {a_n} {TEX} مساوی یک مقدار ثابت C باشد، یعنی {TEX()} {\left(a_n\right)=C,C,C,...,C,...} {TEX} آنگاه {TEX()} {\lim_{n\to\infty}C=C} {TEX}. |
| __ز: قضیه ساندویچ:__ فرض کنیم {TEX()} {(b_n)} {TEX} ، {TEX()} {(a_n)} {TEX} و {TEX()} {(c_n)} {TEX} سه دنباله باشند بطوری که به ازای هر n ، {TEX()} {a_n \le b_n \le c_n} {TEX}. اگر {TEX()} {\lim_{n\to\infty}a_n=L=\lim_{n\to\infty}c_n} {TEX} آنگاه {TEX()} {\lim_{n\to\infty}b_n=L} {TEX}. | | __ز: قضیه ساندویچ:__ فرض کنیم {TEX()} {(b_n)} {TEX} ، {TEX()} {(a_n)} {TEX} و {TEX()} {(c_n)} {TEX} سه دنباله باشند بطوری که به ازای هر n ، {TEX()} {a_n \le b_n \le c_n} {TEX}. اگر {TEX()} {\lim_{n\to\infty}a_n=L=\lim_{n\to\infty}c_n} {TEX} آنگاه {TEX()} {\lim_{n\to\infty}b_n=L} {TEX}. |
| __ژ)__ اگر حد قدرمطلق یک دنباله برابر صفر باشد، آنگاه حد این دنباله نیز صفر است. | | __ژ)__ اگر حد قدرمطلق یک دنباله برابر صفر باشد، آنگاه حد این دنباله نیز صفر است. |
| !دنباله هندسی | | !دنباله هندسی |
| دنباله {TEX()} {(r^n)=r,r^2,r^3,...} {TEX} را یک ((دنباله هندسی)) با قدر نسبت r مینامیم. | | دنباله {TEX()} {(r^n)=r,r^2,r^3,...} {TEX} را یک ((دنباله هندسی)) با قدر نسبت r مینامیم. |
| !دنباله کراندار | | !دنباله کراندار |
| دنباله {TEX()} {(a_n)} {TEX} را کراندار میگوییم اگر عددی چون M وجود داشته باشد به طوری که به ازای هر n ، {TEX()} {|a_n| \le M} {TEX}. | | دنباله {TEX()} {(a_n)} {TEX} را کراندار میگوییم اگر عددی چون M وجود داشته باشد به طوری که به ازای هر n ، {TEX()} {|a_n| \le M} {TEX}. |
| !!رابطه همگرایی با کراندار بودن | | !!رابطه همگرایی با کراندار بودن |
| *اگر {TEX()} {(a_n)} {TEX} همگرا باشد، آنگاه {TEX()} {(a_n)} {TEX} کراندار است. | | *اگر {TEX()} {(a_n)} {TEX} همگرا باشد، آنگاه {TEX()} {(a_n)} {TEX} کراندار است. |
| *اگر {TEX()} {(a_n)} {TEX} ((دنباله کراندار|کراندار)) نباشد، آنگاه {TEX()} {(a_n)} {TEX} واگراست. | | *اگر {TEX()} {(a_n)} {TEX} ((دنباله کراندار|کراندار)) نباشد، آنگاه {TEX()} {(a_n)} {TEX} واگراست. |
| !دنباله یکنوا | | !دنباله یکنوا |
| میگویند دنباله {TEX()} {(a_n)} {TEX} صعودی یا نزولی یکنواست، هرگاه برای هر عدد صحیح n داشته باشیم {TEX()} {a_n+1 \ge a_n} {TEX} یا {TEX()} {a_n+1 \le a_n} {TEX} ((دنباله یکنوا|دنباله یکنوای)) {TEX()} {(a_n)} {TEX} را در نظر میگیریم. هر دنباله صعودی که از سوی بالا کراندار باشد، همگراست، و هر دنباله نزولی که از سوی پایین کراندار باشد، همگراست. | | میگویند دنباله {TEX()} {(a_n)} {TEX} صعودی یا نزولی یکنواست، هرگاه برای هر عدد صحیح n داشته باشیم {TEX()} {a_n+1 \ge a_n} {TEX} یا {TEX()} {a_n+1 \le a_n} {TEX} ((دنباله یکنوا|دنباله یکنوای)) {TEX()} {(a_n)} {TEX} را در نظر میگیریم. هر دنباله صعودی که از سوی بالا کراندار باشد، همگراست، و هر دنباله نزولی که از سوی پایین کراندار باشد، همگراست. |
| !مباحث مرتبط با عنوان | | !مباحث مرتبط با عنوان |
| *((حد دنباله)) | | *((حد دنباله)) |
| + | *((دنباله و سری)) |
| *((دنباله حسابی)) | | *((دنباله حسابی)) |
| *((دنباله هندسی)) | | *((دنباله هندسی)) |
| *((دنباله همگرا)) | | *((دنباله همگرا)) |
| *((دنباله واگرا)) | | *((دنباله واگرا)) |
| *((دنباله یکنوا)) | | *((دنباله یکنوا)) |
| *((دنباله کراندار)) | | *((دنباله کراندار)) |
| *((سری متناهی)) | | *((سری متناهی)) |
| *((سری نامتناهی)) | | *((سری نامتناهی)) |
| *((قضیه ساندویچ)) | | *((قضیه ساندویچ)) |
| *((مشتق دنباله)) | | *((مشتق دنباله)) |