/> /> />
    
 منو
 کاربر Online
1311 کاربر online
تاریخچه ی: آنتوان چخوف

تفاوت با نگارش: 1

Lines: 1-32Lines: 1-63
-ن آنتون چخوف در هفدهم ژانویه سال 1860 در "تاگانرک" به دنیا آمده ام. ابتدا در مدرسه یونانی "کلیسای امپراطور قسطنطنین" ب تحصیل می پرداختم بعد در مدرسه "گرامر" تاگانرک به تحصیل خ ادامه دم. در سال 1879 به دانشگاه مسکو رفتم و در دانشکده پزشی م نویسی کرد. ن موقع عقیده مبهم و اطلا گگی از دانشکد اشتم و یم نیس ک چرا دانشکده پزشکی ا انخاب رم. اما بعدها هم ز ای نخا ود پشیمان نشدم. در همان سال اول دانشکه به نویسگ ر مات هفتگی و وزنامه ها پرداخت و وقی دان ا تام کردم نویسندگی ام شده بود. در سال 1888 ایزه پوکن ه من عطا شد در سال 1890 به جزیره سخالین رفتم ک کتابی درباره تبعیدیا و مکومین رژیم تراژدی بنویسم. +V{maketoc}
دگینامه
آنتوان چخوف در هفدهم ژانویه سال 1860 در "تاگانرک" به دنیا آمد. ابتدا در مدرسه یونانی "کلیسای امپراطور قسطنطنین" بعد در مدرسه "گرامر" تاگانرک به تحصیل دا. />

/> align=left> />
/>{img src=img/daneshnameh_up/f/f3/antowan.jpg} />
/>چو یلا زشک خ ا س 1879در دانشکده پزشکى انگاه مک اکد. در زمان دانشوی، ر گرا نگ د و اده ا ، دها ((داسان کتاه ))وت .
-" نگی ادبی بیت ساه ام رفنر ا ارشهای وی، یاداشها مالاتی که روز به روز در روزناه انتشار دادم ا و اکنون پیدا کرد و مع وری آنها مشکل ا بیش از سید داستان و افساه نوشته و به چا رسانده ام. نمایشنامه هم برای تار تنیم کرده ام. +چوف یپلم انه پزشکی را در سال 1884 گرفت .تابستان آن سال برای استراحت به «بابکیو» فت و در آنجا با «سارین» مدیر روزنامه معروف پترزبورگ آشنا شد.
ن
امه هی چخوف به ساورین معروف است و این مد ناشر غال آثار بعی چوف می باشد. در سال 1886 اولین نمایشنامه اش را به نام~~green: «آواز قو» ~~در یک پد تنظیم کرد و در سا 1877 مسافرتی ه جنوب روسه داشت که تأثیرا خاص آن سفر در اثر معروفش ه نام ~~green:«استپ»~~ آشکار است.
آثار
معرف چخوف در این سال عبارتست از ~~green:«هنگام سحر»~~ که مجموعه داستان است و ~~green:«ایوانف» ~~یک نمایش چهار پرده ای که هم در مسکو و هم در پترزبورگ به نمایش گذارده شده است.
در سال 1888 با جمعی از د
وستان و از آن جمله «ساروین» به کریمه رفت و در آنجا داستانهای معروف ~~green:«استپ، روشنایی ها، جشن تولد، زنگها»~~ را وشت و لطیفه ای به نام ~~green:«خرس» ~~در یک پرده تنظیم کرد.
در سال 1888 جایزه پو
شکین (به مبلغ 500 روبل» به وسیله آکادمی علوم امپراطوری به او اعطا شد و در سال بعد عضو جمعیت دوستدارا (ادبیات روسی) شد و در همین سال بود که نمایش ~~green:«دیو جنگل»~~ را در چهار پرده تنظیم کرد. لطیفه ~~green:«خواستگاری»~~ را در یک پرد و استان معروف~~green: «فسانه خسته کننده، از دفتر یادداشت یک پیر مرد»~~ را نوشت.
در 1891 ~~green:«فرا
ریان ساخالین»، «دوئل» و «زنان»~~ را نوشت و سفری به اروپای غربی کرد. در سال 1892 به ایالت نوگورود رفت تا به قحطی زدگان آن ناحیه کمک کند و سازمانی برای امداد به آنها ایجاد کرد و خودش هم از مسکو به ده «میلخوف» نقل مکان ک و در دهکده مزبور هم به مبارزه بر علیه بیماری وبا که تازه شایع شده بود پرداخت.
آثار معروفش در این سال عبارتست
از داستانهای: ~~green:طاق شماره 6- ملخ- زوجه- در تبعید- همسایگان. ~~
در سال 1893، ~~green:«
داستان مرد ناشناس»~~ و یادداشتهای معروف مسارت به سیبری را تحت عنوان ~~green:«جزیره ساخالین»~~ منتشر کرد.
دک
ترها توصیه کردند که به ریمه و یا جوب فراسه مسافرت کند و در این ساها و سالهای بعد بود که آثار زیر از زیر قلم استادانه خوف به در آمد: ~~green:«خانه با مزانین»~~ نمایشنامه ~~green:«شاهین دریا» ~~داستان بلند ~~green:«سه سال»~~ و داستانهای کوتاه ~~green:«جنایت»~~، ~~green:آریادانا~~ و ~~green:«زن». ~~و در سال 1897 به خرج خود در ده های روسیه از جمله همان دهکده ملیخوف مدرسه بنا کرد. برای راحتی هقانن آن نواحی رنج بسیار برد و داستان هی معروف~~green: «زندگی من»، موژیکها»، «درگاری» و «دریک نقطه محلی»~~ را به رشته تحریر در آورد.
در این سال داستانهای «~~green:آد
م توی جلد»، «یونچ»، «مستأجر»، «شوهر»، «خانم مامانی»~~ را نگاشت و در سال بعد (سال 1899) داستانهای ~~green:«خانم و سگ ملوسش» و «درراوین»~~ را به رشته تحریر درآورد.
-ی ک صیلت ر دانکد پزشکی ثیر همی ار ابیم ا. طاات پزشکی یروی م ما توی کرده ا دان ما ه هن مردم نی سشار ده ت. ا یی این لم و أثیر ن را ر ا ای ق یک کر می اد درک کند و علاو یر متیم م پکی ثار من چنان و ک از ی شتاا کنر مانده ا. شنایی ن ب وم طبیعی ت رو می همیشه مرا ر راه منطقی نگ اته است م ا جا ک ممک به ات کوشیده م ک ول علمی را مود ملاحظه قر بدهم و نا که رعایت و پیوی اول علمی ام ا است اصاً ز نوشت نان مطلی ر کده . +همچنین ز ل 1891 چخ کر خود را به عنو پزشک مومى ر دکده ملیوو ر فاله 80کیلومى نو سکو، آغاکد. یاان از 50کیوم ا، یده یا گار می‌آمدن ا ک دید ا یند. نا سره مقال م ص میایستادن و ر رار یاف مراق ا شکى ممله پایا می‌کدند. چو یات را بت ی‌کرد، ین ارو می‌دا و ر کتر از 6 ماه ، 576ییت اگى انام د. ر ماه ژی ، بکمک ب ت کت درآو همه یرى ویرانگ ا ه سمت أم ات عموم حیه گماته شد. رک ا 2 ماه ، تقری 1000 بیم را وییت ک. با روع زمستان، همه ی ا پی یافت اا چو امل ارمده د.
-" ی را باید افه کم ک ادا هنری م ب ل لمی فق می د. ما مال ت ک روی نه مگ یک ف س ود را که د ا اق اتاق ی فتد ان داد. ا ی تا ا ای اصول لمی ن ن را بیت یک کد. چنانه وانن یا تاچی در ی ای ک کاملا به ساتگی ن و م ایت ن نه اقف اس دریابد که نوینده ملعی رو ا اد. ن افاه نویس خیاای نیستم که در ا و روی منفی در ی گیرم م را نی کنم. و ن دسه ا ویسدگان م که هر مبی به ساقه ری وارد می شند و هر گونه لیی را هم می نند نی ا». +وشن نیست ک چرا با وجود مگ رادرش یکا در ار س نسب ه لات یماری س بی امیت د. بیمر ا رساخالین تر شد اا در زگشت به مک تا سا 1897 دریات مراقت زش اتاع کرد ا مایک بیای ارا ب دت مورد حله قار داد . ا بر تصیه دکتر آکسى استرومف -یکى از اتی او ر انشکده پک- خف براى اج کمل ، به یلتا پ به یک مرک نها بیماران مبتا ه ل در ریا یا عزیت کرد. البته ، ا به جاى استرات غول نامه ا برا ریافت نه جت احداث آسایش مسلولین د. />در سال 1900 به وی «آکادمی لوم» رپترزبور انا شد نمایناه ~~green:سه خوا~~ را م در آن سال تنظیم کرد.
در ین ال و سیش روز ب رو بدتر می شد در سا 1901 ا «اولگاکنیپر» ستار «اترری» مسکو ازدواج کرد .
او مین درهمین مدت 3 شاهکار خود نوت : "~~green:انوى احب س(1899)، سه واهر ( 1900)، و با آبالو (1903).~~.
در ماه مه
سا 1904 دیگر قادر نبد که تخت به زیر ید به اتفاق زنش به یک آسایگاه ای ر «بادن وایلر» رفت و در همان آسایشگا در سن چهل و چهار سالگی در ماه ژوئن ال 1904 بدرد زندگی گفت و جسدش را به مسکو حمل کدند و آنجا در گورستان کیای «نویشی» دفن کردند.
-به این ن ملب صا پوست کنه بد نیست ک رح تصری از زگ بی و رح ثار چخ افه و:
ا
لین ثر چخوف در رزنمه فکاهی «استروکو» تشار یات و ر عرض هفت الی ک انشکد به یل شتغال اشت چهرصد اثر خت از دتان، رمان و یادداشت و مقال و یه انتشار داد ک معروفترین نها: «دتر بی می»، «مرد زود رن» و «برادرم» می باشد.
+ناتی استنیسک، ی ا ((ا ))روف ن مسکوی رفت ا ین می ب لالو ا ر 17ژای سال 1907دگامیداشت 44سالگ چخوف و 25له شد عمر نویندى وى به نمی درورد.
-چوف یپلم نشکده پزشکی ا در سال 1884 فت و در زستان سال بعد برای اولین بار خو ینه اش آمد. تابستا آ سا برای استرات ه «باکیو» فت و در ن ا «سارین» مدیر روزنامه مروف پرزبور شنا شد. نامه هی چوف به وی معروف ات و ای مرد ناش ل ثار دی چخف می باد. د سا 1886 ولن نمایشنامه خود ا ا «آاز قو» ر یک پرده نیم ک و در ا 1877 مفرتی ب ن روسیه نمود که تیر خاص آ سفر در ثر معروف ه ن «ستپ» آشکار ات. آثار مروف چخوف د این سا عبارتست از «هنگام » که وه استا ست «یوانف» یک نمایش هار رده ای که هم ر مک ه در پرورگ ه نمایش گذاه ه است. در سا 1888 با ی از دوستن و از آ جمل «ساین» ه کریمه ر و در آنجا داستانهای معرو «ات، نیی ها تد، نگها» را نوت و لیفه ای ب م «رس» یک ده تظیم کرد. ر س 1888 ایه وشکی (ه لغ 500 ل» به ویله آادمی عو امپراطی به ا عطا شد در سال ب عض جمعی دستداران (ادبیات رسی) شد مین ل و که نمایش «دی گ» را ر هر په تنیم کد. لطیفه «واتگای» را در یک پرده نوت تان مر «فنه خسته کنن، از فت یاددات یک پیر د» را گاشت. در سل 1890 ا اه یبریه ب یره ساخاین سارت کد ر آجا ب العه وع سف انگز تبعیدی ای کمت زار رداخت و ارمغان ری از این سر دور و رز، ر ازشت از ین ر از ا نگاور، ند، یلان و کانادا و سوز به عا اب رض کرد ک از همه مهر «د» «تاسر سیریه» و «گیف» است. و در پایان همین سف بد که احساس ف تنگی و طپش قلب کرد. سخت ب سرفه افتاد و نوشت: «نمی فهمم نی چه» +!ی ثار و />اولین اثر چخو وزنام کای «استروکوزا» نتا یفت و در هف سای که ر دنشکده به ی اتغا داش چهد ثر مف ا دستا، ((رمان ))و یادات ((قا ))و یره نر اد ک موفتری ن: «دکت ی مری» «رد و ن» «رارم» ود. />چخوف حدو400داستا کوتاه و 6 ((نمینمه)) بن وت . شهت ا نوان نمایشاه‌نویس به اطر نمیشاه ها ~~green:مرغ رییی، مو ونیا ه وهر باع الو~~ست . ی از 70((یل)) براسا مایشنمه و داستانهاى و سات دن. قهرمانن ى نامه هاى او را بوژوها مولى ملکن که کر و رسیکا هاکوچک تشکی می‌ه. ن با وگانى معوى ر ها د عد را بیان یکنند. ل ل وه این نمایش ها ه رک نمیشی لکه واننای(امیده ارت فت ه ازدست فته دلداى و پذیرش ا قدر) اس . داانهی که ا ست هی یراب او ، بدون ای ، راموش ندنى در ر رد تکان هن از گ ر اد ی‌کنند. ین داساا رزه هم ی و تکرانه هسد که یک ن پیش بدهن.
-در 1891 «ریان اخلین» «د» «نان» ا نت فری ه اای ی کد. در ا 1892 ایال وگود رفت تا ب حطی دگا ن ایه کک کد و سازمانی برای امدا ایجا کرد و ش هم از مسک به ه «میلوف» نل کن کر و د دهکد مب به مبارزه یه بیما وبا ک ه ای شده بو ردات. ار مش در این ا بار از دانهای: طا مر 6- ل- ه- در تبعید- همسایگان. در سال 1893 ی نویسد: «دجوی سرفه می کنم. قلبم می ن. سو ا ر رم رد می کند....» و همین ا هم «داان اا» و یادداشت مر مافرت ب یبری ا تحت نوان «زیر اخین» منش کد. ا عد د که ر ف یاات کد: +کان، خی برجست اتان چوف را تشکیل می‌هندکه الت میشه ین نمی‌وند. دریواف ، لین نمایشنامه بلن خو دکر لوف نه تنها ی‌تواند فسردگى این را شخیص دهد بک از درمان بیماى همر نی عاجز ات . دورن یک شک دهکده درمرغ دریایی پس از 30سا طببت همه چی زندگ خ ر از دت می‌دهد من ف بیش از آنکه فنده باد اشتباه می‌کد. ه واه، دکتر چبویکین یک شکست خرده الکلى تیق می‌کن که ا دانش د رباره پکى ا از یا ده است . میایی ترف ، شک که درعمو وانیا زندگى خود را چین ویف میکند: بح شب س ا بد ل ا رامش رى میکنم و پ نگا ا نکه ت بیا فراوانده شم ، یر ت می‌واب . ر مام ین اوقات یک رز مخ هم ناشه م ." منا ای د دکر چوف ت که ا بان کت می‌نویم .
-«دلم از این همه سرفه که می کنم به شور افتاده، مخصوصاً سحرها نزدی است از سرفه خفه بشوم، اما هنوز چیز مهمی نیست.» و کترها توصیه کردند که به کریمه و یا جنوب فرانسه مسافرت کند و در این سالها و سالهای بعد بود که آثار زیر از زیر قلم استادانه چخوف به در آمد: «خانه با مزانین» نمایشنامه «شاهین دریا» داستان بلند «سه سال» و داستانهای وتاه «جنایت»، آریاانا و «زن». و در سال 1897 بود که به خرج خود در ده های روسیه از جمله همان دهکده ملیخوف مدرسه بنا کرد. برای راحتی دهقانان آن نواحی رنج بسیار برد و داستان های معروف «زندگی من»، موژیکها»، «درگاری» و «دریک نقطه محلی» را به رشته تحریر درآورده و درپایان همین سال ضمن ناهاری که با ساروین در یکی از رستورانهای مسکو صرف می کرد به سرفه وحشتناکی افتاد و خون از سینه اش آمد. او را به مریضخانه بردند و پزشکان تشخیص سل دادند و به مسافرت به جنوب فرانسه تشویقش کردند. در فرانسه که بود علاقه زیادی به قضیه دریفوس نشان داد و بالطبع از طرف جامعه «ضد دریفوس» مورد تنفر واقع شد و در همین سال (سال 1898) پدرش وفات یافت و او قطعه زمینی دریالتا (کریمه) خریداری کرد و خانه ای در آنجا بنا نمود. +!زندگی چخوف از نگاه خودش
- در ای سال دستانهی «آدم توی د» «یونچ»، «سجر» «وهر»، «نم ممانی» ا نگ د بعد ( 1899) دستانهای «انم و گ ملوش» و «درراوین» را به رشته تحیر دد. در سال 1900 به ی «آادمی لوم» درترزبورگ انتخاب شد میشنامه س خواهر را هم در آن سال تنظیم کرد. در ین سا وع زاجی رز به روز ی د 1901 با «ولاکنیپ» ستار «تارنری» مسک ازدوا کرد از ین ال تا ال 1904 ک وع مزای به وز وخات می گات داستاهی «زان»، «ف»، «روس» نمایشناه مرو «اغ آو» را به رشت تحری درآرد. در ماه مه سا 1904 دیگر ادر ند که از خت ب یر ی ه اتا زنش به یک ایشا آنی ر «باد ویر» و در هما سایگاه ر سن چهل چهار لی در ماه ژوئن سال 1904 بدرد زندگی گف جس را ب مک مل کردد و ن در گوا کلیی «نودویی» کدد. +من آنتون چخوف در هفدهم ژانوی سال 1860 د "تاگانرک" به نیا آمده ام. ابتدا ر دسه یونن یسی مپرور قننین" ه یل ی پرد بعد دسه ام" انرک به تحیل خود اه ادم. در سال 1879 به اه مکو رتم و در دانشکد شکی نام ویسی کردم. در ن وق عیه بهم و ل گگی دنک ها دات و یا نیست ک چرا دانکده زکی ا انتخا کرد. ما هم ز ی اتا خود یان ن. ر مان سا و اک به ویدگی در مجلات هی روزنه ها پداختم وقی کده را تا کد یندگی رفه ا د . در سا 1888 ایه پوکین به ن عطا د در سال 1890 ب جزی ساین م ک کی در عیدیه ی.
-انسان وقتی داستان های چخوف را می واند خو را در یکروز غمناک وخر پائیز حساس می کند. هوا صاف و شفاف است، رح درختهای لخت و خانه های تنگ و مردمان یر و انوهگین کاملاً آشکار ات. همه یز ری، بی حرکت، بی امید و تنها وبیکس ست. افق آبی رنگ و خای، و به آسمان ن پریده ای منتهی می گدد. و نفس آن بر روی زمی ط وحشتناکی یخ کرده ست. زین هم از گل و لای یخ بسته ی پویده شده ست. فکر نوینه بسان ورشید پائیزی با طرح اصی جاد های یکواخت، کوچه ای ک و معوج، خانه های کثیفی که مردمان بیچاره و رمنه و نچیز در آنها زندگی می کنن، مردمانی ک ا ناراحتی و تنبلی نزدیک است خفه بشوند و خانه ه ا با جنجال و غو غای وب آلوده و نامقولی انباشته اند.
در آثار چخ
وف فی ز مردان و زنان از برابر ما می گذرند. آنها بند عشقان، بنده حمقشان و بنده بیارگی لم طمع خودشان هستند. و همه چیز خوب زندگی را برای خود می خواهند. بردگان ترسیی که ه زندگی سیاهشان چسبیده اد. با انحراف، کج و کوله و بیهدف رد می وند. زندگی را از حرفهای مفت و ی ط خود راجع ه آینه پر می کنند. و حس می کنند کمه در حال حاضر در جهان جایی برای آها نیست.
+در ندی ای یست اله ام رنر ا زرهای قوی، یادداشته متی که ز به و د رونمه انشار اد ا -که یا کردن و م وی آنها مک ات- بیش ا ی داتان و ((فانه ))نشه و به ا انده ام. نیشناه هم رای تر نیم کرده ا.
-ل این مردما واهای وشی را به ندگی یده از یت ال دیگر می یند. م دشا به ین ک می اند که از خد بن اگر نها نین و به وا و یل ردن کی زندگی ش را س و اان وهد داد و او را عادت وا کرد؟ +__ی ک تحصیلت من در دانشکده پزشکی تأثیر مهمی بر آثار ادبیم داشت ست. اطلاعات پزشکی نیروی مشاهه مرا تقویت کده است و دانش مرا نت به هان و مردم نی سرشار کرده . ارزش یقی ین علم و تأثیر ن را در آثار ادبی من فقط ی کتر می اند ک کد بعلاوه أثیر تقیم عم پزشکی در آثار ن چنن بوده که از خیی اشتبا ر کنار منده ام. شنیی ن ا علوم طبیی و با مد و و علمی همی مرا د اه منقی نگاه اشه اس و من ا آجا که ممکن وه است کوشیده ام که اصول علمی را مورد ملاحظه قرار بدهم و آنجا که رعایت و پیروی از صول علمی امکان نداشت است اصً ز نوشتن چنا ملبی صرفنظر کرده ام.__
-پیاپی ای ردم ن تیه ل، نومید درم، اا یی بزرگ و نشن رار رفه است. و ه مام کنین درماد و ا ک نر می اندازد ا تبسمی مزون، با هنگی لیم رنی یق، ب ردی در دل انعکای از ن در هه، ب دایی صیی و ا به ن می گوی: + این ا بای اضاه کم ک داع نری میه ا اصول لم وفق نمی دد. م ا ک روی ن، رگ ی نف سم وده ا نگونه که در عا وا اق می نان داد. ما می وان با عایت اصل لمی آ نه ا طبیت ندیک کرد. چانکه خواننه یا اشای در ین لی ه کملاً به اختگ بون و دم واقعیت آن صح واقف است ،ریابد که ا نینده مطلعی سرو کر دارد.
-~~green:- دوستان من بد زندگی می کنید، اینگونه زیستن شرم آور است! ~~ +!چخوف از نگاه ماکسیم گورکیr />"انسان وقتی داستان های چخوف را می خواند خود را در یکروز غمناک اواخر پائیز احساس می کند. هوا صاف و شفاف است، طرح درختها وخانه های تنگ و مردمان تیره و اندوهگین کاملاً آشکار است. همه چیز غریب، بی حرکت، بی امید و تنهاست. افق آبی رنگ و خالی، و به آسمان رنگ پریده ای منتهی می گردد. و نفس آن بر روی زمین بطور وحشتناکی یخ کرده است. زمین هم از گل و لای یخ بسته ای پوشیده شده است. فکر نویسنده بسان خورشید پائیزی با طرح خاصی جاده های یکنواخت، کوچه های کج و معوج، خانه های کثیفی که مردمان بیچاره و دمانده و ناچز در آنها زندگی می کنند، مردمانی ه از ناراحتی و تنبلی نزیک است خفه بشوند و خانه ها را با جنجال و غو غای خواب آلوده و نامعقولی انباشته اند.
در آثار چخوف صفی ا
ز مردان و زنان از برابر ما می گذرند. آنها بنده عشقشان، بنده حماقتشان و بنده بیکارگی و غلام طمع خودشان هستند. و همه چیز خوب زندگی را برای خود می خواهند. بردگان ترسویی که به زندگی سیاهشان چسبیده اند. با انحراف، کج و کوله و بی هدف رد می شوند. زندگی را از حرفهای مفت و بی ربط خود راجع به آینده پر می کنند. و حس می کنند که در حال حاضر در جهان جایی برای آنها نیست.

غالب این مردمان خوابهای خوشی را جع به زندگی آینده بعد از دویست سال دیگر می بینند. اما خودشان به این فکر نمی افتند که از خود بپرسند اگر آنها بنشینند و به خواب و خیال بپردازند کی زندگی بشر را سر و سامان خواهد داد و او را سعادتمند خواهد کرد؟
-ماکسیم گورکی +پیشاپیش این مردم محزون وتیره دل و نومید انسان تیزبین بزرگ و دانشمندی قرار گرفته است. او به تمام ساکنین درمانده و افسرده کشورش نظر می اندازد با تبسمی محزون، با آهنگی ملایم و سرزنشی عمیق، با دردی در دل و انعکاسی از آن درد بر چهره، با صدایی صمیمی و زیبا به آنها می گوید:
 +__ دوستان من بد زندگی می کنید، اینگونه زیستن شرم آور است! __
 +!داستانی کوتاه از چخوف
 +[http://217.218.177.31/mavara/mavara-view_forum.php?comments=97499#ref97499|بی عرضه]

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 دوشنبه 29 آبان 1385 [04:49 ]   19   لیلا مهرمحمدی      جاری 
 دوشنبه 30 مرداد 1385 [05:55 ]   18   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:55 ]   17   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:54 ]   16   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:54 ]   15   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:47 ]   14   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:47 ]   13   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:40 ]   12   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:39 ]   11   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:31 ]   10   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:28 ]   9   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [03:36 ]   8   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:22 ]   7   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:18 ]   6   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:17 ]   5   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [04:17 ]   4   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 مرداد 1385 [03:36 ]   3   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 27 تیر 1385 [12:10 ]   2   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 27 تیر 1385 [12:06 ]   1   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..