|
معادل فارسی | تعریف | واژه لاتین
|
آمار | اآنالیز دادههای شمارهگذاری شده به خاطر تحقیق ، تصمیم یا اطلاعات ارتباطی نامعلوم | Statistics
|
جامعه | تمام اعضای یک گروه خاص | Population
|
نمونه | زیرمجموعهای از جامعه است. نمونهای از مجموعه مشاهدات ارائه شده که فقط قسمتی از جامعه است | Sample
|
داده | اطلاعات ، واقعیتها یا اشکال بیان کننده برآورد ، رکوردها ، آماره و غیره. که نتایج به آن ارجاع داده میشود | Data
|
فراوانی | گروهی از اعداد که حوزهای اتفاق افتاده است | Frequency
|
آمار توصیفی | عددی که ویژگی بخصوص از مجموعه دادهها را بیان میکند | Descriptive Statistic
|
آمار استنباطی | روشی برای بدست آوردن نتیجه درباره جامعه غیر قابل شمارش با استفاده از برآوردهای نمونه و احتمال | Inferential Statistic
|
استنتاج | استدلال از کل به جزء رسیدن | Deductive
|
استقرا | روشی که اثبات قضیه را برای همه اعداد صحیح بزرگتر یا مساوی عدد اول بهبود میبخشد یا اثبات آن عدد صحیح که تمام اعداد بعدی را میدهد، باید اعداد پشت سرهم گرفته شوند | Induction
|
محاسبات | تعیین بعضی چیزها با استفاده از ریاضیات | Calculation
|
دسته | طبقهبندی یا تقسیمبندی یک طرح دستهبندی | Category
|
بلوک | اصطلاحی که بکار برده میشود در طرح آزمایش مربوط به گروههای مشابه از واحدهای مشابه از واحدهای آزمایشی (اغلب اشیا) که در صورت لزوم آزمایشگر را قادر به تفکیک طرح و حذف کردن متغیرهای غیر اصلی میسازد | Block
|
فراوانی تجمعی | تقسیمبندی نمونهای از مشاهدات با تعدادی از دستهها به اضافه تعداد مشاهدات در هر دسته | Frequency distribution
|
اندازه نمونه | تعداد اشخاص مورد تحقیق | Sample size
|
توزیع فراوانی تجمعی | جدولبندی نمونه مشاهداتن بصورت اعداد کمتر از مقادیر خاص میباشد | Cumulative distribution
|
مستطیلی | یک شکل پهن با طرفین راست و چهار زاویه 90 درجه | Rectangular
|
چاولگی | نبودن تقارن در توزیع احتمال | Skewed
|
توزیع متقارن | توزیع فراوانی یا توزیع احتمالی استا که نسبت به مقدار مرکزی متقارن است | Symmetrical distribution
|
شکل ناقوسی (شکل زنگولهای) توزیع فراوانی که دارای شکل ظاهری زنگ در مقطع عمودی است | Bell shaped
|
معدل | بیشتر برای میانگین حسابی مشاهدات نمونه بکار میرود. میانگین است. علامت معدل بصورت است | Average
|
میانگین | اندازه مکان یا مقدار مرکزی ، میانگین حسابی ، میانگین هندسی ، میانگین هارمونیک فرمهای مختلف میانگین هستند | Mean
|
میانه | مقداری که مجموعه مشاهدات دستهبندی شده را به دو قسمت مساوی تقسیم میکند وقتی مشاهدات فرد باشد عدد وسطی میانه است. وقتی تعداد مشاهدات زوج باشد مقدار میانه ، معدل دو مقدار وسطی است | Mediam
|
مُد | مقداری که بطور متناوب در مجموع مشاهدات ظاهر میشود و اغلب بصورت اندازه مکان بکار میرود. در بیشتر در دادههای عددی حاصل میشود | Mode
|
صدک | مجموعه تقسیماتی که یک سری مقادیر پیوسته را به 100 قسمت تقسیم کند و آن نقطهای در زیر درصد بیان شده برای مشاهدات قرار دارد | Percentile
|
دهک | بر پایه عدد 10 ، کسری با اعشار 10 یا بعضی توانهای 10 که با نقطه دهم قبل از اعشار نمایش داده میشود | Decimal
|
اعشار | نقطهای که زیر آن کسر بیان شده قرار دارد | Fractile
|
بینهایت | آخرین ، دورترین ، در ریاضیات 1- مقدار اولی یا نهایی یک نسبت - 2- اکسترمم ، مقدار ماکزیمم یا مینیمم تابع. در ریاضیات مقدار مد نقطه بینهایت تابع است | Extreme
|
نمره | یک مقدار یا جمعشمارش ، یک درجه یا نرخ در یک امتحان یا آزمایش ، یک عدد نشاندهنده کیفیت که اغلب براساس یک واحد اختیاری میباشد که در آن 100 به معنی کمال در ویژگی معین میباشد | Score
|
انحراف | مقداری که با آن یک عدد متفاوت است از میانگین یا دیگر مقدار قابل مقایسه | Deviation
|
میانگین نمونه | میانگین حسابی یک نمونه ( است | Sample mean
|
واریانس | در جامعه گشتاور مرتبه دوم میانگین ، برآوردگر نااریب مقدار جامعه یا حاصل میشود | Variance
|
انحراف استاندارد | ریشه دوم واریانس (در جامعه و در نمونه s است) | Standard deviation
|
دامنه | اختلالات بین بزرگترین و کوچکترین مجموعه دادهها بیانگر دامنه میباشد | Range
|
فضای نمونه | فضای نمونه لیست کاملی از تمان برآمدهای ممکن آزمایش است | Sample space
|
پیشامد | یک مجموعه از برآمدهای آزمایش ، یک زیر مجموعه از فضای نمونه | Event
|
انتخاب | تصمیم ، انتخاب مشاهده انفرادی که از نمونه بدست آمده از مرحله دیگر با مکانیزم تصادفی مناسب بکار رفته در باقیمانده اعضای جامعه | Select
|
احتمال | احتمال نتیجه یک توزیع کمی رویداد مورد علاقه از پیشآمد خاص. احتمال معمولا بیان میشود در مقیاس صفر یا یک. پیشآمد کمیاب با احتمال بسته0 و پیشامد خیلی متداول بسته با 1 دارد | Probability
|
تصادفی | تغییریافته با شانس ، مشخص کردن با فاکتورهای دیگر | Random
|
قابل شمارش | با شمارش بدست آوردن | Countable
|
مقیاس | تخمین زدن با مقایسه ، اندازه (بعد) | Measure
|
متغیر تصادفی | عمل همبسته که مقدار نمرههای فرد با هر برآمد از آزمایش | Random variable
|
تابع احتمال | توزیع احتمال ، مجموع تابع احتمال ، متغیرهای تصادفی گسسته از لیست احتمالهای همبسته با هر مقدار ممکن | Probability function
|
تابع چگالی احتمال | تابع چگالی احتمال از یک متغیر تصادفی پیوسته تابعی است که میتواند تابع اولیه را بدهد که احتمال آن متغیر تصادفی مقدار فاصله را میدهد | Probability density distribution
|
احتمال تجمعی | تابعی که احتمال را میدهد، آن است متغیر تصادفی x کمتر یا مساوی x ع به ازای هر مقدار x | Cumulative probability
|
امیدریاضی (مقدار مورد انتظار) | میانگین متغیر تصادفی x که تعریف کلی آن است | Expected value
|
دوجملهای | دارای دو عبارت که بوسیله عللامت جمع یا منها به یکدیگر مرتبط میشوند، ترکیبی از دو عبارت | Binomial
|
اتفاقی | شانسی حاصل شدن، تصادفی | Stochastic
|
محور | یک خط مستقیم تصوری یا واقعی که بر آن اشیا میگردند یا تصور میشود که به دور آن گردش میکنند | Axis
|
همبستگی | عبارت کلی برای رابطه بین متغیرهای دوگانه | Correlation
|
رابطه | یک عبارت کلی است که برای توصیف ارتباط بین دو متغیر بکار میرود. اساسا هم معنی با همبستگی است | Association
|
پیشبینی | گفتن از آینده ، یک اتفاق در آینده | Predict
|
خارج از حد | نسبتا دور از نقطه مرکزی ، دور | Outlying
|
جایگزین | اتفاقی که با برگشتها انجام میشود | Alternative
|
بحرانی | خطری یا ریسکی. ناحیه بحرانی از یک آزمایش آمار که آن راهنمایی میکند برای رد یک فرضیه بیاثر. و مقدار بحرانی مقداری که با آمار محاسبه شده از داده های نمونه مقایسه شده و هنگام تصمیم باید فرضیه بیاثر رد شود | Critical
|
علامت | مشخصه ، به معنی عمل مشخص کردن. آزمون علامت ، روش آماری که برای مجموعهای از مشاهدات حاصل میشود در P-Value نسبت به بعضی فرضها ، مثالهای آن شامل آزمون t استودنت ، آزمون Z و آزمون علامت دار ویلکاکسون است | Signficant
|
تیمار | عمل ، بررسی یا بحث نامشخص شیء | Treatment
|
رتبه | یک ترتیب منظم ، موقعیت بالا در جامعه | Rank
|
گشتاور | مقداری که احتمال توزیع متغیرهای تصادفی را مشخص میکند | Moment
|
پارامتر | یک مشخصه عددی از یک جامعه یا یک مدل | Parameter
|
علامت | علامت یا نشانهای که دارای معنی مشخص و پذیرفته شده است | Sign
|
اِنوا | کلمهای که از حرف اول کلمات دیگری ساخته شده برای تحلیل واریانس | ANOVA
|
مقدار مرکزی | گرایش مرکزی مثل: میانگین ، مُد و میانه | Central value
|
توان آزمون | احتمال رد فرض صفر وقتی فرض صفر درست نیست | Power of test
|
همگن | شامل چند مقدار مساوی از علاقهها (اغلب یک واریانس) | Homogeneity
|
گروههای کنترل | یک آزمایش درجایی که عاملهای متغیر کنترل میشوند تا این امکان را بوجود آورند که نتایج یک عمل را در یک لحظه مشاهده کنند. گروههای کنترل یک استاندارد مقایسه برای مطابقت دادن یافتههای یک آزمایش هستند | Control groups
|
خطای نوع اول | خطایی که نتیجه میدهد وقتی که فرض صفر به دروغ پذیرفته نمیشود، رد فرض صفر با فرض درست بودن آن | Type I error
|
چندگانه | شامل قسمتها یا اجزای بسیاری ، بیشتر از یک یا یک بار | Multiple
|
دقیق ، مشخص | دور از اشتباه | Accurately
|
خطای نوع دوم | پذیرش فرض صفر با فرض غلط بودن فرض صفر | Type II error
|
ترکیب | مجموعهای از اعداد که بدون در نظر گرفتن نظم مرتب شود | Combination
|