منو
 کاربر Online
950 کاربر online

ناپدید شدن حضرت باقر از چشم مردم در کودکی

چاپ
فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه
فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه > دوران زندگی > قبل از امامت

مردی در بیابان میان مکه و مدینه پسری در حدود 7 یا 8 ساله را دید. پسر سلام کرد، مرد پاسخ داد و پرسید:« از کجا می‌آیی؟!»
فرمود:« از جانب خداوند.»
مرد پرسید:« کجا می‌روی؟»
فرمود:«به‌سوی خداوند.»
مرد پرسید:«چه قصدی داری؟»
فرمود:« قصد خداوند.»
پرسید:« توشه‌ات چیست؟»
فرمود:« تقوی»
پرسید:« از کدام طایفه‌ای؟»
فرمود: «عرب.»
پرسید:« فرزند چه کسی هستی؟»
فرمود:«من قریشی هستم. مردی از هاشم
گفت:« برایم روشن‌تر بگو.»
فرمود:« من علوی هستم.»
سپس چهار بیت شعر خواند به این مضمون که:
«ماییم که بر حوض کوثر موکّل‌ایم و هر کس را که بخواهیم می‌پذیریم. خوشا به حال کسانی که به آن راه می‌یابند. هر کس به رستگاری رسید، از طریق ما رسید و هر کس که محبت ما توشه‌ی اوست، هرگز خسران نمی‌بیند. هر کس ما را مسرور کند، او را مسرور خواهیم کرد و هر کس در دلش دوستی ما نباشد، نطفه‌اش ناپاک است. هر کس حق ما را غصب کند، بداند که میعادش روز قیامت است.»
سپس فرمود:« من محمد باقر فرزند علی بن ابیطالب هستم.»
و ناگهان از نظر مرد دور شد و مرد نفهمید او به آسمان صعود کرد یا به زمین فرو رفت.

منابع: بحار الانوار، ج 46، ص 270.

مراجعه شود به:
معجزات امام باقر علیه السلام


تعداد بازدید ها: 10313


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..