مناسبات اجتماعی عصر سلجوقی
به هر حال علی رغم تخطئه و احیاناً تکفیر صاحبان عقاید علیه یکدیگر و اشاعه سوء ظن و تهمتهای نادرست که امکان حصول هر گونه همزیستی و سازگاری صلح آمیز را در جامعه اسلامی عصر تحقق ناپذیر میساخت،
نقش مناسبات اجتماعی و طبقاتی موجود نیز غیر قابل انکار است.
این مناسبات هنوز به درستی شناخته نشده و تحقیقاتی فراگیر و پر دامنه نیز از آن به عمل نیامده است. قسمت عمده «اسنادی» که امکان نوعی شناخت از واقعیتهای اجتماعی ایران عهد سلجوقی را فراهم میکند،
بیشتر از نوشتههای مورخین و نیز عالمان دینی و مذهبی است که خود آنها از واقعیتهایی که با آن در تماس بودهاند، از نقطه نظر خصوصیتهای طبقاتی و ایدئولوژیکی و عقیدتی خود، توصیف کردهاند.
بنابراین برای آشنایی با اوضاع و احوال آن دوران بررسی نوشته هایی که از این راویان بر جای مانده، اهمیت و جایگاه ویژه خود را داراست. شکی نیست که بروز اختلافهای مذهبی و مسلکی، دامنه آن نیز به محدوده حکومتی و اجازه برخورداری از حقوق اجتماعی یا محرومیت از آن بیتأثیر نبوده است.
چنان که
خواجه نظام الملک وزیر، با تعصب ویژهاش، حضور بسیاری از طرفداران و پیروان دیگر عقاید را در نظام حکومتی بر نمیتافت و از آن به جد و با وسواسی خاص جلوگیری میکرد. نظام
اقطاع و اجاره دادن املاک خالصه سلطانی به امیران و بزرگان درباری که خود از مواهب دوستی بود، به ویژه پس از مرگ خواجه و وسعت یافتن نظام دیوانی، موجبات نارضایتی هر چه بیشتر مردمان و روستاییان را فراهم ساخت.
بدین گونه عصر
رنسانس تمدن اسلامی ایران از آفات آن چه آن را به یک عصر کلاسیک تبدیل میکرد، بی گزند نماند.