متکلمان اسلامى ، لزوم دین و تکلیف را براساس
قاعده لطف تبیین کردهاند.
- مقصود از قاعده لطف این است که به مقتضاى جود و حکمت خداوند،انجام دادن آنچه بشر را به هدف از آفرینش او و وصول به مقام قربالهى نزدیک مىسازد، واجب و لازم است.
اساس این قاعده کلامى را لزوم هماهنگى میان فعل و فاعل (
اصل سنخیت) تشکیلمىدهد.
به عبارت دیگر لازمه کمال در ذات و صفات ذاتى خداوند، کمال در فعل و صفاتافعال است. بنابراین، شان الوهیت وربوبیت خداوند اقتضا مىکند که آنچه بشر رادر نیل به غایت مطلوب او کمک مىکند، در اختیار او قرار دهد. و این، مفاد قاعدهلطف در اصطلاح
متکلمان عدلیه است.
براساس این قاعده، در تبیین لزوم تکلیف و
شریعت گفتهاند: تکلیف و شریعت از دونظر لطف در حق انسانهاست . و چون لطف ضرورى است، تکلیف و شریعت نیز ضرورى خواهدبود.
به حکم عقل، شکر منعم واجب است، چنانکه عدل، انصاف، وفاى به عهد نیز واجبو کارهاى مقابل آنها قبیح و ناروا هستند(تکالیف عقلى).
از طرفى التزام به عبادات شرعى، در تقویت و تحکیم تکالیف عقلى مزبور مؤثر وکارساز است. بنابراین،
تکالیف شرعى نسبت به
تکالیف عقلى لطف هستند، و لطف واجباست. پس تکالیف شرعى نیز واجب و ضرورىاند.
دیگر اینکه علم به پاداشها و کیفرهاى اخروى نقش مؤثرى در گرایش انسان به طاعت و دورىاز معصیت دارد، این آگاهى از طریق حس و عقل به دست نمىآید، بلکه راه آن منحصردر وحى و شریعت آسمانى است.
بنابراین، از این نظر نیز تکلیف و دین لطف در حق انسانهاست، پس ضرورى است .
منبع
1- ارشادالطالبین، فاضل مقداد، ص 298 300
2- گوهر مراد، عبدالرزاق لاهیجى، ص353