منو
 کاربر Online
434 کاربر online

مابعدالطبیعه ابن سینا

چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > فلسفه > فلاسفه
جامعه و علوم اجتماعی > فلسفه > فلسفه اسلامی

مابعد الطبیعه و الهیات ابن سینا، مختص به وجود شناسی است و بحث در وجود و مشخصات آن در پژوهشهای مابعدالطبیعی وی، نقش اصلی را دارد.
به نظر ابن سینا، حقیقت هر شی وابسته به وجود آن است و شناخت حقیقی شی، همان معرفت به وجود آن و مقام و منزلت آن در مراتب کلی وجود است.
هر چیز در عالم، از آن جهت که هست و وجود دارد، در وجود غوطه ور است. خداوند یا وجود محض، که مبداء و خالق همه چیز هاست، با موجودات این جهان پیوستگی ندارد؛ بلکه خدا مقدم بر عالم است و نسبت به آن، جنبه تعالی دارد.

ابن سینا در مبحث وجود، به دو تمایز مهم تکیه می کند:
یکی تمایز میان ماهیت هر چیز و وجود آن؛
و تمایز دیگر، تمایز میان وجوب و امکان و امتناع.
توضیح این مطلب چنین است که:
هر گاه کسی درباره چیزی به تفکر می پردازد، در ذهن خود می تواند میان دو جنبه از آن شی، تمایز قایل شود:
یگ جنبه، جنبه ماهیت آن چیز است؛ یعنی همه آنچه در جواب "ماهی؟" (آن چیست؟) گفته می شود.
جنبه دیگر شی، جنبه وجود آن است.

مثلا هنگامی که به اسب فکر کنیم، در ذهن خود می توانیم میان ماهیت اسب که شکل و رنگ و اندازه و ... آن را شامل می شود، با وجود آن اسب در عالم خارج، تفاوت و تمایزی تشخیص دهد.
در ذهن، ماهیت از وجود مستقل است؛ به این معنی که ممکن است درباره ماهیت یک شی بیندیشیم و کاری نداشته باشیم که آیا در عالم خارج هم تحقق دارد یا نه. (مانند این که به ققنوس فکر کنیم. ققنوس در ذهن ما ماهیت دارد؛ یعنی مشخصاتی دارد؛ اما معلوم است که وجود خارجی ندارد.)
البته باید به این نکته مهم توجه داشت که در عالم خارج، ماهیت و وجود شیء، یکی هستند و با هم تحقق دارند.

ابن سینا پس از بیان این تمایز اساسی، بر این مطلب تاکید می کند که:
گرچه در عالم خارج، وجود شی است که به ماهیت شی اضافه می شود، اما در حقیقت، این وجود شی است که به هر ماهیتی و به عبارت دیگر، به هر چیزی حقیقت و واقعیت می دهد. و بنابراین، وجود است که اصیل است؛ یعنی منشا اثر است. ماهیت شی چیزی جر حدود وجود شی نیست که توسط ذهن انتزاع می شود.

ابن سینا سپس وجود را به سه قسم واجب، ممکن و ممتنع تقسیم می کند و آن ها را بر اساس تمایر میان ماهیت و وجود، چنین توضیح می دهد که:
اگر کسی ماهیت شی را در ذهن در نظر بگیرد و سپس یقین حاصل نماید که آن شی به هیچ وجهی نمی تواند در خارج موجو شود، آن شی ممتنع است و نمی تواند موچود باشد. چنانکه در مورد شریک خداوند که وجودش از لحاظ فلسفه الهی محال است و به تناقص می انجامد، چنین است؛ یعنی وجود شریک خداوند در خارج، ممتنع است.

اگر وجود و عدم وجود، برای ماهیت یک شی مساوی باشد؛ یعنی ماهیت آن بتواند در خارج هم موجود باشد و هم بتواند موجود نباشد، آن شی یا ماهیت، ممکن الوجود است. مانند همه مخلوقات این جهان که ممکن است ماهیت آنها وجود پیدا کند یا معدوم باقی بماند.

و اگر یک ماهیت، نتواند از وجود جداشود و عدم وجود آن، به تناقص یا محال بینجامد، چنین وجودی واجب است.
در مورد چنین وجودی، ماهیت و وجود یکی است؛ و همان واجب الوجود یا خداوند است که امکان ندارد که وجود نداشته نباشد؛ از آن جهت که ماهیت و وجودش یکی است.
به بیان دیگر، وجود او عین ذات(ماهیت) اوست و ذات او عین وجود اوست.

منابع

  • تاریخ فلسفه در جهان اسلامی

تعداد بازدید ها: 35838


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..