لوح حضرت موسی و خضر
حضرت رضا علیه السلام فرمود:
در گنجی که در داستان
حضرت موسی با
حضرت خضر آمده، لوحی بود از طلا که در آن نوشته بود:«بسم الله الرحمن الرحیم. محمد رسول الله. عجب از کسی که به مرگ یقین دارد و شادی می کند! و عجب از کسی که به قدر و تدبیر الهی یقین دارد و محزون میشود! و عجب از کسی که دنیا و پستی و بلندیهای روزگار را می بیند و به دنیا اعتماد می کند و دل می بندد! کسی که در مورد خداوند فکر میکند، سزاوار است به حکم خدای تعالی ایراد نگیرد و اگر روزیاش چند صباحی دیرتر رسید به او بدگمان نگردد.»
تعبیر خواب
حضرت رضا علیه السلام فرمود:«در زمان رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم زنی که شوهرش به سفر رفته بود، در خواب دید یکی از ستونهای منزلش شکسته. زن نزد رسول خدا رفت و خوابش را تعریف کرد.
رسول خدا فرمود:«شوهرت به زودی با حال سلامتی و تندرستی به منزل بازخواهد گشت.»
چند روز دیگر شوهر زن از مسافرت به سلامتی برگشت.
پس از مدتی بار دیگر به سفر رفت و زن دوباره همان خواب را دید. باز خدمت رسول خدا رفت و پیامبر همان تعبیر را بازگو فرمود. چند روز دیگر شوهر به سلامتی از سفر برگشت. بار سوم شوهر زن به سفر رفت و زن باز همان خواب را دید اما این بار تعبیر خواب خود را از شخص دیگری پرسید. او گفت:« تعبیر خوابت این است که شوهرت خواهد مرد.» و چیزی نگذشت که شوهر زن از دنیا رفت.
وقتی خبر به رسول خدا رسید، فرمود:« چرا او برای خواب زن، تعبیر خوبی نکرد؟»
حضرت رضا علیه السلام فرمود:«خواب ها همان طور که تعبیر می شوند، واقعیت مییابند.»
ایثار
حضرت رضا علیه السلام فرمود: در
بنی اسرائیل قحطی شدیدی پیدا شد. زنی یک لقمه نان فراهم آورد و خواست آن را در دهان بگذارد که سائلی از راه رسید و فریاد زد:«من گرسنه ام.» زن، لقمه را از دهان بیرون آورد و به سائل داد.
مدتی بعد، فرزند آن زن که از بیابان هیزم می آورد، به چنگ گرگی خونخوار افتاد. مردم که از جریان مطّلع شدند فوراً خبر را به مادر دادند. مادر به دنبال فرزندش دوید. خدای متعال
جبرئیل را فرستاد تا فرزند را از دهان گرگ برهاند. جبرئیل او را نجات داد و به مادر تسلیم کرد و گفت:«آن لقمه را دادی. این لقمه را گرفتی!»
منابع:
اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام، صفحات 811 تا 836.