قرآن در معرفى شخصیت انبیا و پیامبران تلاش وافرى را مبذول داشته و در آیات زیادى، از رسولان الهى خصوصا پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت سخن به میان آورده است. قرآن در شرح کیفیت تولد حضرت عیسى مسیحعلیه السلام چنین مىفرماید: «عیسى زمانى که بچه بود قوم بنى اسراییل ، اتهامى به مریم مىزدند به سخن آمد و گفت: من بنده خدایم که مرا کتاب آسمانى نبوت عطا کرد هر کجا که باشم مرا مبارک گردانید و تا زندهام مرا به نماز و زکات سفارش نمود و مرا به نیکویى با مادر توصیه فرمود و مرا ستمکار و شقى قرار نداد. روز ولادت و مرگ نیز روزى که برانگیخته شوم سلام و درود حق بر من است.» آنچه قرآن در عظمت مقام حضرت عیسىعلیه السلام متذکر مىشود این است که او بنده خدا و فرستاده اوست و به مردم غیر از رسالتخود و دعوت به خدا و قیامت چیزى نفرموده است. او خود را بنده مطیع خدا مىدانست.
خداوند در قرآن کریم خطاب به رسول گرامى اسلامصلى الله علیه وآله وسلم چنین مىفرماید: «بیاد آر زمانى که خدا به عیسى گفت آیا تو مردم را گفتى که من و مادرم را دو خداى دیگر غیر از خداى عالم اختیار کنید؟ عیسى گفتخدایا تو از شبیه و نظیر منزهى. هرگز مرا نرسد که چنین سخنى به ناحق گویم. چنانکه من اگر گفته بودم تو خود مىدانستى. زیرا تو از اسرار من آگاهى و من از اسرار تو آگاه نیستم. همانا تویى که به همه اسرار جهانیان آگاهى. به مردم چیزى نگفتم جز آنچه تو مرا به آن فرمان دادى. من تا در میان آنان زندگى مىکردم گواه اعمالشان بودم. ولى پس از آنکه مرا قبض روح کردى تنها تو خود نگهبان و ناظر احوال آنان بودى زیرا تو بر هر چیزى گواهى.»
خلاصه اینکه قرآن مجید شخصیت والاى حضرت عیسىعلیه السلام را با اوصافى چون، بنده خدا و پیغمبر الهى، پیامبر اولوالعزم و صاحب شریعت ،کلمة الله و روح الله شاهد و گواه اعمال مقربین تزد خدا مصطفى و برگزیده خداوند و اوصاف پسندیده دیگر ستوده است که همه آن دلالتبر عبودیت و خلوص بندگى او دارد. نه علامت و نشانهاى بر الوهیت او باشد که برخى از پیروان کج اندیش او پنداشتهاند . ترویج همین افکار جاهلى درباره شخصیت حضرتش باعث پیدایش عقاید خرافى دیگر چون شهادت فدیهوار، و فاعتبلاشرط او گردید که هرگز با عقل و منطق قابل توجیه نیست. عقایدى که نه عوام نصارى چیزى از آن مىفهمند و نه خواصشان قادر به تبیین و اقامه استدلال بر آن مىباشند.
علامه طباطبایى صاحب تفسیر ارزشمند المیزان درباره شفاعت و فدا شدن حضرت عیسىعلیه السلام که پیروان او یعنى مسیحیان قایلند چنین مىفرماید:« قرآن شریف صریحا شفاعت آن حضرت را ثابت مىکند چون شفاعت با دو قید براى برخى ثابت مىشود. که آن دو قید با استشهاد به آیه 86 زحزف که مىفرماید: «کسانى که غیر خدا را مىخوانند مالک شفاعتى نیستند تنها شفاعتبراى کسانى ثابت است که گواه بر حق و نیز عالم به توحید باشند که این دو قید در حضرت عیسى ثابت است زیرا او هم بر اعمال امتخود گواه و شاهد است (نساء/159) و هم عالم به علم توحید و تورات و انجیل است (مائده/110)» پس شفیع بودن حضرتش مسلم است اما شفاعت او غیر از قضیه فدا شدنى است که نصارى درباره او عقیده دارند.
با توجه به همه اختلافاتى که پیروان حضرت عیسى بعد از او پیدا کردهاند، قرآن بیشتر روى نکات اشتراک آنها تاکید دارد و آن فرزند خدا بودن حضرت عیسى و اینکه او را از سنخ وجود خداى متعال دانستن و موضوع تثلیث است. جالب توجه اینکه از طرفى تورات و انجیل تصریح به یگانگى خدا دارند و از طرف دیگر انجیل حضرت عیسى را پسر خدا مىداند و اینکه اب است نه غیر از آن. گرایشات مزبور همه از محتوى و متن اناجیل بر مىآید و این شاهد و قرینه خوبى بر جعلى بودن انجیل موجود است.
از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد