فرخان بزرگ
«91-103 ق / 710-721 م»
فرخان بزرگ که مورخان محلی و اعراب نیز گه گاه از او به عنوا ذوالمناقب یاد کردهاند، فرزند خورشید بن
گیل بود که پس از وی اسپهبد
طبرستان شد.
اخبار مربوط به عهد فرخان بزرگ زیاده از حد مغشوش و عاری از نظم و انسجام است. مع هذا تنها بخشی از حوادثی که بر طبق این روایات در فاصله بین عهد فرخان اول «حدود 22 ق / 642 م» و وفات فرخان بزرگ «حدود 103 ق / 721 م» در طبرستان روی داد را میتوان به دوران این اسپهبد مربوط دانست. غیر از مقاومت اهل جبال در لشکرکشی مصقله «حدود 52 ق / 672 م»، دفع هجوم
محمد ابن اشعث «حدود 61 ق / 680 م» و قتل قطری «حدود 78 ق / 697 م» که به وسیله اسپهبد دابویی رهبری شد، پارهای وقایع داخلی را هم شامل میشد که غالباً در نهایت به تحکیم قدرت این سلاله میانجامید. وقایع مهم این اسپهبد، واقعه هجوم
یزید بن مهلب ازدی بود که در زمان
خلافت سلیمان بن عبدالملک به غز، جرجان و طبرستان آمد. در حوالی جرجان این سردار عرب به دنبال زد و خوردهایی خونین و طولانی «صول»، سرکرده ترکان را که بر این نواحی مستولی بود، به قبول طاعت و پرداخت مال صلح، مجبور کرد.
اسپهبد فرخان که ولایت خویش را در معرض تهدید یافت، نخست با تعهد مبلغی «مال صلح» یزید و سپاهش را از ورود به طبرستان منع کرد «98 ق / 716 م»، اما چون پسر مهلب، طالب جنگ بود، اسپهبد یاری سرکردگان گیل و
دیلم را به خود جلب کرد و در نبردی که ناچار به منطقه کوهستانها کشیده شد ارتباط اعراب را با باقی سپاه خلیفه در داخل قلات قطع کرد. تلفات و خساراتی که در این جریان بر سپاه مهاجم وارد آمد، به قدری سنگین بود که یزید ناچار شد پنهانی فرستادهای غیر رسمی نزد اسپهبد گسیل دارد تا او از جانب خود و با تشویق و تهدید، از فرخان برای عقب نشینی سپاه خلیفه تأمین حاصل کند. عاقبت با قراری رسمی که متضمن تعهد صلح از جانب طرفین بود، سردار عرب با دریافت مبلغی به مراتب کمتر از آن چه اسپهبد پیش از جنگ پرداخت آن را تضمین کرده بود و بعد از دادن تلفات بسیار و تحمل وهن و خواری، عقب نشینی و باقیمانده سپاه شکست خوردهاش را به زحمت از تعرض و تهدید دشمن برهاند.
اما در بازگشت سپاه اعراب به راه
جرجان، بدان سبب که اهل آن نواحی در این مدت پیمان صلح گذشته را نقض کرده بودند با آنها به جنگ پرداختند و در همین جنگ چون پنج هزار تن از سپاهش کشته شدند به خون قوم خود سوگند خورد که آسیابها را بگرداند که چون در ایفای این سوگند هر قدر از آن جماعت را میکشت، خونی روان نمیشد، آب بر خونها بست و و آسیابی از آن خونابهها به گردش درآمد و یزید به پاس آن سوگند که نقض آن در نظرش از آن خونریزیها نارواتر مینمود، گندم در آسیا کرد و از آرد آن نان خورد و بدین گونه شرم و وهنی را که در هجوم به
طبرستان به او شده بود، بدین وسیله و به گمان خود جبران کرد.
بر طبق روایتهای محلی، دو سال بعد از این واقعه، فرخان بزرگ در 103 ق / 721 م« درگذشت و مالی را هم که متعهد به پرداخت آن شد هرگز مرتب پرداخت نکرد و مطالبه آن نیز برای اعراب، با تجربهای که در واقعه شکست پسر مهلب حاصل کرده بودند، آسان نبود. پس از فرخان ذوالمناقب، پسرش
دادمهر به امارت رسید.