صدرالدین ابوالقاسم عبداللطیف بن محمد
«580 535 ق/ 1184 1141 م»
صدرالدین ابوالقاسم از مشهورترین رجال خاندان خجندی است. وی افزون بر فقه، حدیث، وعظ و خطابه، در شعر و ادب عربی و پارسی نیز دست توانایی داشت. اشعاری به هر دو زبان از او برجای مانده است. صدرالدین در
اصفهان زاده شد و فقه را از پدرش
محمد بن عبداللطیف و حدیث را از ابوالوقت عبدالاول سجزی و ابوالقاسم نمانم خالد ابن عبدالواحد تاجر و گروه دیگری از دانشمندان فرا گرفت. پس از درگذشت پدرش، زعامت شافعیان و ریاست شهر اصفهان را به عهده گرفت و در دربار مقامی ارجمند یافت. عامه مردم به او اعتقاد داشتند و دستورهای او را بی چون و چرا انجام میدادند. او در اصفهان حلقه درس داشت و گروهی نزد او دانش میآموختند. از شاگردان او باید از یوسف بن عبدالرحمان، مشهور به ابن رکابی - وفات 598 ق / 1202 م - نام برد. به گفته برخی از مورخان ، در صفر 560 ق/ دسامبر 1164 م آشوبی بزرگ در
اصفهان برخاست. شافعیان که ریاست آنان را صدرالدین بر عهده داشت، با حنفیان به ستیز برخاستند. جنگ و خونریزی میان آنان هشت روز ادامه داشت. بر اثر آن، گروه بسیاری به هلاکت رسیدند و خانهها و بازارها در آتش سوختند. این جدال سرانجام خاموش گردید ، لیکن دشمنی میان دو فرقه برجای ماند.
صدرالدین یک سال پیش از وفاتش، همراه گروه بزرگی از پیروانش وارد
بغداد شد و در مجلس وعظی شرکت کرد و بسیار نیکو سخن گفت و از دستگاه خلیفه برای او خلعت فرستاده شد. وی در بازگشت از این سفر، در
همدان، و به هنگام استحمام فلج شد و ناگهان درگذشت. وفات او را در ربیعالاول یا ربیعالثانی / ژوئن یا ژوئیه دانستهاند پیکر صدرالدین را در اصفهان به خاک سپردند.
ابن جبیر او را در شهر مدینه دیدار کرد و از مجالس پر شور وعظ او نقل کرده است. قزوینی نیز شرحی شگفتانگیز درباره او نوشته و گفته است که وی 000/100 مرد جنگی زیر فرمان داشت.
شهرت صدرالدین در ادب پارسی بیشتر به این سبب است که وی افزون بر آن که صاحب ذوق بود و شعر میگفت، از شاعران نامور آن عهد نیز حمایت میکرد و آنان را خلعت میداد. جمالالدین اصفهانی و فرزندش کمالالدین اسماعیلی ، خاقانی شروانی، ظهیرالدین فاریابی و مجیرالدین بیلقانی، صدرالدین را در چکامههای خود ستودهاند. سعدی نیز در بوستان - ص 199- نام صدرالدین را به نیکی یاد کرده است.