منو
 کاربر Online
1530 کاربر online

سیاست گرسنگی زمین

تازه کردن چاپ
فرهنگ > ورزش
(cached)

سیاست گرسنگی زمین


تمام مطالعاتی که درباره زمین ، تندرستی و بیماری های آن به عمل آمده راه ها و طرق مختلفی دارد،همه آن راهها و طرق حتماً به مسائل خوراک و غذای ناقص که از یک زمین بیقوت و خالی از مواد حیاتی به دست آمده است منتهی می‌گردد.به نظر من ، هیچ‌کس در این موضوع مثلژوزوئه دو کاسترو (Jossue De Castro) به طور جدی مطالعه نکرده است.ژوزوئه دو کاسترو از مردم برزیل است که ریاست شورای اجرایی سازمان غذایی و کشاورزی سازمان ملل متحد را به عهده دارد و کتابی بسیار مهم تحت عنوان جغرافیای گرسنگی(The Geography Of Hunger) نوشته است : قحطی و گرسنگی جزیی دو چیز کاملاً مختلفی هستند:
قحطی ، آدمیان و جانوران را بر انجام کارهای وحشتناکی سوق می‌دهد و حال آنکه گرسنگی از طرف دیگر لذت زندگی را خفه می‌کند و اداره فعالیت را باز می‌دارد و صفات عالیه انسانی را مبدل به رذایل اخلاقی می‌سازد و آدمیان را وا می‌دارد که به اعمال حیوانی خویش بازگردند.
ما در اینجا از آثار قحطی بر روی آدمیان و جانوران شرح می‌دهیم که ثابت می‌کند این موضوع حتی بر روی اعضاء تناسلی انسان هم اثر دارد و به وضوح روشن می‌کند آدمی اگر بخواهد انسان بماند و حیوانی درنده و وحشی نشود باید از خوراکهای مغذی چندی تغذیه کند.
« در نقاط و نواحی مختلف دنیا که انقلابات و بدبختی های گوناگونی پیدا شده و قحطی های بیرحمانه‌یی در آنجا حکمفرمایی می‌کند زندگی حیوانات هم مثل حیات انسانها لطمه می‌خورد و دچار زیان می‌گردد. »
به هنگام یکی از خشکسالی های عظیم و موحش ، در شمال خاوری برزیل خفاش ها حمله کردند. این حیوانات پستاندار که عموماً شب ها از لانه‌شان بیرون می‌آیند از شدت گرسنگی روزها مثل شب ها به پرواز درآمدند و دسته‌های بسیاری از آنها به خانه‌ها هجوم آوردند و خون کودکان معصوم و بی‌گناه افراد را مکیدند و حتی به اشخاص بزرگسال هم حمله بردند! در هنگام این قحطی و خشکسالی برزیل ، مارها هم عصبانی و خشمگین شدند و مارهای زنگی و جرس‌دار دسته دسته از درون غارها بیرون آمدند و در جاده‌ ها پراکنده شدند و از نرده‌ ها و سنگ چینها بالا رفته و به داخل حیاط ها و مزارع و حتی خانه‌ها در طلب طعمه هجوم آوردند.
در طی جنگ داخلی اسپانیا حمله‌های پی در پی سگ های ولگرد در کوچه‌ها و معابر در اثر قحطی بود که به این و سیاه در شهر بارسلون قحطی را اعلام کردند.
انسانهایی که دچار قحطی شده‌اند شدیدتر از حیوانات رفتار می‌کنند.احساسات ما به هنگام گرسنگی توجه به منافع حیاتی دیگر و امیال انسانی را کند می‌کند و ضعیف می‌سازد و یا بکلی از بین می‌رود و تمام توجه و هم انسان این می‌شود که به هر وسیله‌ای باشد بدون توجه به خطرات آن،چیزی برای خوردن به دست بیاورد!.
بواسطه گرسنگی، میل جنسی نیز کم می‌شود و یا بکلی از بین می‌رود در مینسوتا(Minnesota) چند مرد جوان روزه گرفتند و خود را پرهیز دادند به قسمی که یک حالت نیمه گرسنگی بر آنها غلبه یافت تا بعد بدانند این گرسنگی چه آثاری بر روی امیال جنسی آنها خواهد داشت در پایان شش ماه پی بردند که امیال جنسی در همه آنها به کلی مرده و خاموش شده است. ما هم که در آمریکا هستیم و رژیم غذایی مرتبی داریم دچار غم و اندوه می‌شویم وقتی به ما گفته می‌شود بیست و پنج میلیون نفر آمریکایی از این بیماری ملی که در اثر افراط در پرخوری و سوء تغذیه به وجود آمده است رنج می‌برند.
دو کاسترو به ما خبر موحش و دلخراشی می‌دهد و می‌گوید که یک بیلیون و نیم افراد انسانی در چنین وضعی زندگی می‌کنند بدون آنکه قدرت داشته باشند خود را از این بدبختی هولناک اجتماعی نجات بخشند!.
او منظره این رنج و عذاب را کاملاً واضح نشان داده و تشریح می‌کند و می‌گوید این بدبختی در اثر قحطی نیست بلکه در اثر گرسنگی است که آدمیان را به مرگ و نیستی سوق می‌دهد و آنها به حالت حیوانات وحشی درآمده و مثل دیوانگان در جستجوی کورکورانه و در تعقیب مظلومانه هدف خویش بر‌می‌آیند تا غذایی را به دست آورند و از خاموشی آخرین جرقه حیات خویش جلوگیری نمایند.
این گرسنگی جزیی از فقر غذایی ، یا از غذای ناقص و یا از حذف قسمتی از عناصر لازم برای سلامت و سعادت به وجود می‌آید.
اما یکی از نتایج بسیار مهمی که دو کاسترو در طی بحث طولانی خود گرفته روابط این قحطی و فقر غذایی با تولید مثل است که به تفصیل آنرا تشریح می‌کند.
میزان موالید در جهان،نسبت معکوس با مصرف مواد سفیده‌یی (پروتئینها)دارد.
اگر فکر دو کاسترو درست باشد بهترین کنترل موالید، تغذیه مناسب است معنی آن این است:اشخاصی که بد تغذیه می‌شوند و آنهایی که به علت فقر غذایی دورنمای زندگی اعقابشان بد است، و کسانی که در معرض تلفات سنگین از امراض و بیماریهای مسری می‌باشند و به وسیله طبیعت به ازدیاد تولید نسل کشیده می‌شوند .
بین این اشخاص است که بیماریهای اطفال و کودکان زیاد بوده و طول عمر کم است.
و این نتیجه مهم و خطرناکی‌ است که موافق عقیده مالتوس است و او پیش‌بینی کرده است هر قدر جمعیت زیاد شود به همان میزان احتیاج به غذا و محل سکنی در روی زمین بطور منظم زیاد می‌شود و بالا می‌رود.
به عقیده مالتوس جنگ ، امراض مسری یا جلوگیری از تولیدمثل یا هر سه با هم برای نگه‌داری جمعیت در حدود قدرت و توانایی طبیعت لازم است.
داروین (Darvin) برعکس مالتوس عقیده به تکامل دارد و می‌گوید هر قدر جمعیت زیاد شود بشر رو به تکامل می‌رود و وسائل و لوازم زیادتری برای زندگی تهیه و فراهم می‌آورد و عقیده مالنوس را رد می‌کند.
اما اگر دو کاسترو درست بگوید مالتوس و داروین در اشتباه بوده‌اند و می‌توان نتیجه گرفت وسیله کنترل جمعیت ، در رعایت یک رژیم غذایی کافی است از خوراکی که در یک زمین سالم بدست آید فراهم می‌شود.
در اینجا هنوز هم حقایقی را از نقش مهم غذا پیدا می‌کنیم که من بیش از یک ربع قرن است آنرا به همه یاد می‌دهم غذا ، تنها جوابی نیست که به احتیاجات تندرستی اشخاص داده می‌شود بلکه جوابی است به تندرستی انسانیت و جامعه بشری داده می‌شود.



تعداد بازدید ها: 7180


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..