روند تغييرات انرژي الكترونخواهي در هر گروه
مقادير الكترونخواهي نسبت به پتانسيل يونيزاسيون دقت كمتري دارند، لذا روندهاي تناوبي در اين مورد از اهميت كمتري برخوردار است. بهرحال به طور كلي قدرت الكترونخواهي از بالا به پايين در يك گروه كم ميشود، زيرا عناصر سنگينتر يك گروه داراي پوستههاي الكتروني بيشتري نسبت به عناصر سبكترند و الكترون اضافي تحت تأثير بار هسته كمتري قرار ميگيرد. در اين مورد استثناهايي به چشم ميخورد. اين استثناء در مورد اكثر عناصر دوره دوم نسبت به دوره سوم مشاهده ميشود. اين پديده را ميتوان چنين توضيح داد كه اگرچه تمايل عناصر دوره دوم براي گرفتن الكترون زياد است، ولي به علت كوچك بودن اندازه اتمي آنها اتمهاي اين گونه عناصر به سرعت از الكترون اشباع ميشوند. در نتيجه، به علت افزايش سريع دانسيته الكتروني روي اتم، نيروي دافعه بين الكترونها زياد شده و سيستم (يعني آنيون تشكيل شده) بطور نسبي پايداري كمتري دارد.
همانطور كه براساس دادههاي جدول الكترونخواهي، ميتوان دريافت، در گروه فلزات قليايي و گازهاي بياثر، الكترونخواهي عنصر دوره دوم از الكترونخواهي عنصر دوره سوم بيشتر است. دليل را ميتوان در مورد فلزات قليايي، اين طور توجيه كرد كه اولين عنصر گروه قليايي نسبت به اولين عنصر گروههاي ديگر شعاع بزرگتري دارد و تفاوت بار مؤثر هسته اولين عنصر گروه قليايي (ليتيم) نسبت به بار مؤثر هسته دومين عنصر اين گروه، در مقايسه با اين تفاوت در مورد گروههاي ديگر، كمتر است. در مورد گازهاي بياثر، با توجه به اينكه نتايج حاصل جنبه تجربي ندارد، اظهار نظري نميشود.
در مورد عناصر اصلي گروههاي ديگر، الكترونخواهي عنصر دوره دوم از الكترونخواهي عنصر دوره سوم كمتر است.
براي مثال دليل مثبت بودن مقدار
الكترونخواهي براي اتم نيتروژن و منفي بودن مقدار آن براي اتم فسفر را (كه در يك گروه قرار دارند) اين طور ميتوان توجيه كرد كه از يك طرف، كوچك بودن اتم نيتروژن موجب ميشود تا بر اثر اضافه شدن يك الكترون به آرايش الكتروني آن، مقدار نيروي دافعه الكتروستاتيكي در درون اتم، به شدت افزايش يابد. از طرفي ديگر، وجود آرايش الكتروني كاملاً متقارن و وضعيت پايدار آن (يعني ترازهاي پر- نيمهپر) در لايه ظرفيت اتم نيتروژن كه با اضافه شدن يك الكترون از بين خواهد رفت، عامل مهم ديگري است كه شرايط نامناسبي را براي اضافه شدن الكترون به اتم نيتروژن، بوجود ميآورد. از اين رو، الكترونخواهي اتم نيتروژن، نيمواكنشي گرماگير و
آن مقداري مثبت خواهد بود. اما در مورد اتم فسفر، اگر چه مانند اتم نيتروژن، لايه ظرفيت داراي آرايشي كاملاً متقارن است و اضافه شدن يك الكترون به اتم خنثي كه چنين آرايش پايداري را از بين خواهد برد، اصولاً نبايد واكنشي گرمازا باشد. ولي برخلاف نيتروژن، اتم فسفر نسبتاً حجيم است (شعاع اتمي نيتروژن برابر 7/0 درصورتيكه شعاع اتمي فسفر برابر 1/1 آنگستروم است) و اضافه شدن يك الكترون به آرايش الكتروني آن، دافعه الكتروستاتيكي قابل توجهي در آن ايجاد نميكند. بطوريكه مجموع تأثيرات اين دو عامل (آرايش الكتروني متقارن و حجم اتم) در مورد اتم فسفر، شرايط مناسبي را براي جذب الكترون بوسيله اتم فراهم ميآورد. از اين رو الكترونخواهي اتم فسفر، نيم واكنشي گرمازا و
آن مقداري منفي خواهد بود.
در مورد عناصر گروه
الكترونخواهي فلوئور ظاهراً غيرعادي است. حجم اتم فلوئور از بقيه عناصر گروه كوچكتر است و ميتوان انتظار داشت كه بر اثر جذب الكترون بيشترين انرژي را آزاد كند. اما درحاليكه الكترون افزوده شده به اتم كوچك به شدت توسط هسته جذب ميشود به همان ترتيب نيز از سوي بقيه الكترونهاي موجود در اتم به شدت دفع ميشود. زيرا هر چه حجم كوچكتر باشد چگالي بار الكترونهاي والانس نيز بيشتر خواهد بود. اعتقاد بر اين است كه در اتم فلوئور اين اثر دافعه اثر جاذبه قوي ناشي از كوچكي اتم را تا حدي خنثي ميكند.
دليل اينكه الكترونخواهي عناصر از دوره سوم به بعد، با افزايش عدد اتمي، بطور كلي در هر گروه كاهش مييابد، اين است كه اگرچه با افزايش عدد اتمي، مقدار بار مؤثر هسته نيز افزايش مييابد، ولي افزايش شعاع اتم، جاذبه هسته را بر لايه ظرفيت اتم، به حدي كاهش ميدهد كه تمايل آن به جذب الكترون از عنصري به عنصر بعدي در هر گروه، كمتر ميشود.
پیوند های خارجی
http://Olympiad.roshd.ir/chemistry/content/pdf/0189.pdf