پیامبر گرامی اسلام که دین اسلام را به عنوان کاملترین و آخرین دین آسمانی از طرف خداوند متعال برای مردم آورده است، برای تداوم هدایت مردم و رهایی آنها از گمراهی، بارها برنامه پس از خود را ابلاغ فرمود و قرآن و عترت (
اهل بیت علیهم السلام ) را به عنوان دو کالای گرانقدر و پربها که هیچگاه از یکدیگر جدا نمیشوند، به امت اسلامی معرفی کرد.
با توجه به فرموده پیامبر اکرم، امامان از قرآن، و قرآن از امامان قابل تفکیک نیستند. هر کس بگوید کتاب خدا (قرآن) کافی است، معنای گفتارش کنار گذاشتن قرآن است، زیرا قرآن بدون امام، کتاب هواها و تأویلات خودسرانهای است که حتی شخصی همانند
حجاج بن یوسف ثقفی که جنایاتش روی تاریخ بشریت را سیاه کرده است خود را حافظ و آشنای به معانی آن میدانست و برای هر جنایتش به آیهای از قرآن استدلال میکرد.
قرآن بدون امام در حکم صفرهای فراوانی است که پهلوی هم چیده شده و به خودی خود خاصیتی ندارند اما وقتی عددی در کنار آنها گذاشته شود، نماینده عددی بسیار بزرگ میگردند.
بر این اساس، امام جان و روح و حقیقت قرآن است و قرآن بدون امام حکم جسدی بیروح و مشکی خشک و بیآب را دارد. اما وقتی امام قرآن را به دست گیرد و دستورات و معارف آن را در جامعه تحقق بخشد، در این جسد بیروح، روح دمیده میشود و در این مشک خالی، آب حیات سرازیر میشود و همه تشنگان از آن سیراب میگردند.
امیرالمومنین علی علیه السلام در یکی از خطبههای خود در این باره که تنها امام میتواند از حقایق قرآن خبر دهد فرمود:«نوری که مردم باید فرا راه خویش قرار دهند قرآن است. اگر چه هرگز با زبان عادی سخن نمیگوید، اما من میتوانم از جانب او به شما خبر دهم.»
و نیز در یکی دیگر از خطبهها فرمود:« ما در موضوع
حکمیت در
جنگ صفین، کسی را حاکم و داور قرار ندادیم بلکه تنها قرآن را به حکمیت انتخاب کردیم، ولی این قرآن تنها نوشتههایی در میان جلدش است و با زبان سخن نمیگوید بلکه نیازمند مترجم و سخنگویی است که از طرف آن سخن بگوید.»
و در بخشی از سخنرانیهایش فرمود:«
ان الکتاب لمعی مافارفته مذصحبته »؛ (کتاب خدا (قرآن) با من است و از هنگامی که با آن همراه گشتهام از آن جدا نشدهام. )
منابع :
نهج البلاغه، خطبه 122 و 125 و 158
نور ملکوت قرآن، ج 3، ص 388 - 390