منو
 صفحه های تصادفی
انفجارهای هسته‌ای
چگونه تاریخ فلسفه را مطالعه کنیم؟
نامه امیرالمؤمنین علیه السلام به دستگاه خلافت
بالگردآپاچی
تصدی به حمل و نقل از راه خشکی یا آب یا هوا به هر نحوی که باشد.
آزمایشهای ساده برای سنجش بینایی کودکان
کرامت های دوران شیر خواری
فرهنگ اصطلاحات و واژگاه سینمایی( ر ، ز ، ژ )
سیاست دولت عثمانی در مذاکرات صلح
شهادت امام حسین علیه السلام و فریاد دادخواهی زینب
 کاربر Online
1460 کاربر online

جون بن ابی مالک و شهادت در کربلا

تازه کردن چاپ
فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه > شخصیتهای معاصر > یاران
(cached)

«جَون بن ابی مالک» غلام سیاه چهره ای بود از اهالی نوبه که حضرت علی علیه السلام او را به یکصد و پنجاه دینار خریده و به ابوذر غفاری بخشیده بود.
وقتی ابوذر به دستور عثمان به ربذه تبعید شد، او نیز همراهش رفت و در سال 32 هجری، هنگامی که ابوذر از دنیا رفت، به مدینه باز گشت و در خدمت حضرت علی علیه السلام و پس از آن نزد فرزندش امام حسن علیه السلام بود. هنگام قیام امام حسین، همراه کاروان امام از مدینه به مکه و از آن جا به کربلا رفت و پس از نبردی شجاعانه به شهادت رسید.

در روز عاشورا، جون بن ابی مالک، غلام سیاه چهره‌ی ابوذر غفاری، نزد امام حسین علیه السلام آمد و برای مبارزه اجازه خواست. امام علیه السلام به وی فرمود:« تو را مرخص کردم. تو همراه ما آمده ای تا راحت باشی، خود را به مشقت نینداز! مبادا در این راه آسیبی به تو برسد.»
گفت:« من در آسایش باشم و شما را در سختی تنها بگذارم؟! به خدا سوگند هر چند بوی بدن من بد است و حسب و نسبم رفیع نیست، ولی امام بزرگواری همچون شما بوی مرا خوش و بدنم را مطهر و رنگ روی مرا سفید می کند و به بهشت مژده‌ام می دهد! به خدا سوگند که از شما جدا نگردم تا خون یک سیاه با خون شریف شما آمیخته گردد!»
بعد شروع به رجزخوانی کرد:« اهل فسق و فجور، مبارزه غلام سیاه را با شمشیر بران چگونه می‌بینند؟ من با دست و زبان از آل پیامبر دفاع می کنم. امیدوارم روز قیامت بهشت نصیبم گردد.»
وی شجاعانه جنگید و بیست و پنج نفر از سپاه دشمن را به قتل رساند تا به درجه شهادت رسید. امام حسین علیه السلام بر بالین وی حاضر شد و گفت:« خدایا، روی او را سپید، بوی او را خوش و او را با نیکان محشور کن و با محمد و آل محمد آشنا و معاشر گردان.»
از امام باقر علیه السلام روایت شده است که هر کس کشته‌ی خویش را از میدان نبرد بیرون می‌برد و به خاک می‌سپرد اما جون بن ابی مالک کسی را نداشت تا او را از میدان بیرون برد. به همین جهت پیکر پاره پاره‌ی او تا ده روز بر زمین بود، در حالی که بوی مشک از بدنش به مشام می‌رسید.

منابع:
  • قصه کربلا، ص 316.
  • نفس المهموم، ص 290 ‏
  • قصه کربلا، ص 314، پاورقی 3.

مراجعه شود به:


تعداد بازدید ها: 19919


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..