روزی
رسول خدا صلی الله علیه و آله در جمع اصحابش نشسته بود که ناگهان برخاست و به استقبال جنازه ای شتافت که چهار مرد حبشی آن را به دوش داشتند. پیامبر به آنها فرمود جنازه را بر زمین بگذارند. آن گاه کفن را از صورت جنازه کنار زد و فرمود:« کدام یک از شما او را می شناسد؟ »
حضرت علی علیه السلام فرمود:« من او را می شناسم. او غلامی بود از
قبیلة بنی ریاح که هر گاه مرا می دید می گفت:« به خدا سوگند، من تو را دوست دارم.»»
رسول خدا فرمود:« ای علی، من گواهی می دهم که جز مؤمنان، تو را دوست ندارند و جز کافران با تو دشمن نیستند. جنازه این شخص را هفتاد هزار گروه فرشته تشییع کردهاند، که هر گروه از آنها رییس هفتاد هزار گروه دیگر بودهاند.»
آن گاه رسول خدا او را از تابوتش خارج کرد و غسل داد و کفن کرد و بر او نماز خواند و فرمود:« فرشتگان ازدحام کردهاند و، ای علی، همه اینها به دلیل آن است که او تو را دوست داشته است.»
منابع:
- بحارالانوار، ج39، ص 254، حدیث 25 --------- محاسن برقی
مراجعه شود به: