قرن چهاردهم میلادی، سرآغاز رخدادهایی است که از دو سو دین پژوهی را درغرب متحول میساخت. این جریانهای پیوسته از طرفی بنیاد فلسفه یونانی را که با فهم دین درهم آمیخته بود، متزلزل میساخت و از سوی دیگر با پیشرفت علوم تجربی ، آراء علمی یونان را که توجیهی برای عقاید مسیحیت محسوب میشد،باطل میکرد. در انگلستان و فرانسه گرایش به اصالت تسمیه و دوری از عقل گرایی، فلسفه متافیزیکی را متزلزل و پایههای آن را نابود میساخت. در فرانسه نیز در باره طبیعیات ارسطو مناقشه واقع شد و کم کم، آرای علمی درآمیخته با فهم نصوص دینی، یقینی بودن خود را از دست داد. زمزمه ناسازگاری فلسفه با عقاید مسیحیت یا همان عقل و دین و اختلافات ارباب کلیسا با یکدیگر و با فرمانروایان، بی تفاوتی مردم را به عقاید مذهبی برانگیخت و گرایش به سوی زندگی مادی و چشم پوشی از مسائل ماوراء طبیعی و الهی را پدیدآورد.
از پیامدهای دیگر این وقایع، طرز تلقی جدیدی از فهم دین و در نتیجه پیدایش مذهب پروتستان ، و نظریه ناسازگاری دین و سیاست است. سرانجام در اواسط قرون پانزدهم، با سقوط امپراطوری بیزانس زمینه یک تحول فکری فراگیر و همه جانبه در اروپا پدید آمد و به دستگاه پاپ از هر سو هجوم فکری و علمی شد. گرایش عمومی به علوم تجربی ، در قرن شانزدهم سبب ساز کشفیات جدید همچون کشفیات کپلر، کپرنیک و گالیله شد. این اکتشافات، فلکیات بطلیموس و طبیعیات ارسطو را که با عقاید مسیحیت درآمیخته بود. از دایره حقایق بیرون آورد وآنها را عقایدی خرافی، معرفی کرد. همین تغییر و تحول در نحوه نگرش به طبیعت، زمین را به کره کوچکی در کنار کهکشانها تبدیل کرد. در نتیجه عامل توجیه اشرف بودن انسان از بین رفت. از این رو درباره آیات کتاب آسمانی در شرافت وافضلیت انسان که سالها با همین آرای خرافی تبیین می گشت، تردید شد.این تحولات فکری باعث طرد روش عقلی در میان روشهای فهم دین شد زیرا عموم دانشمندان،اشتباهات و درک نادرست حقایق را متوجه عقل واستدلالات عقلی میدانستند.
منابع
ویل دورانت، تاریخ فلسفه، ترجمه عباس زریاب، ص 110
ایان باربور، علم و دین، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ص 152 تا 278
از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد