کلمه ی "ترصیع" در لغت به معنی "جواهر نشاندن" است، همانطور که مثلاً تاج جواهر نشان را تاج مرصع گویند یا به قلمدان و عصای خاتم کاری شده "ترصیع" می گویند.
اما "ترصیع" در اصطلاح
بدیع آن است که در قرینه های نظم یا نثر، هر لفظی با قرینه خود در وزن و حروف روی مطابق باشند.
این صنعت در حقیقت نوعی از
سجع متوازی است.
در قرآن مجید هم نمونه هایی از "ترصیع" دیده می شود:
ان الابرار لفی نعیم و ان الفجار لفی جحیم. ان الینا ایابهم ثم ان علینا حسابهم.
ترصیع هم در نظم و هم در نثر دیده می شود:
«شام رفته و بام خفته، سال از عد بیرون و مال از حد افزون، همه را تلف کرده و اسف برده».
ای منور به تو نجوم جلال ----- وی مقرر به تو رسوم کمال
بوستانی است صدر تو، زنعیم ----- آسمانی است قدر تو، زجلال
در کرامت ترا نبوده نظیر ----- در شهامت ترا نبوده همال
تیره پیش فضایل تو نجوم ----- خیره پیش شمایل تو شمال
شرک را از تو منهدم ار کان ----- ملک را از تو منتظم احوال