روزی
رسول خدا صلی الله علیه و آله یک دینار به
علی علیه السلام داد و فرمود:« یا علی، برو برای خانوادهات چیزی تهیه کن.»
علی علیه السلام برخاست و رفت. در راه به
مقداد بن اسود برخورد کرد. مقداد گفت کمی پول لازم دارد. علی علیه السلام یک دینار را به او داد و خودش به مسجد رفت. پیامبر خدا مدتی منتظر نشست، ولی چون علی نیامد، برخاست و به مسجد رفت. پرسید:« ای علی، چه کردی؟»
علی علیه السلام جواب داد:« ای رسول خدا، از شما که جدا شدم، مقداد را دیدم و یک دینار را به او دادم.»
رسول خدا صلی الله علیه واله فرمود:« بدان که
جبرئیل داستان تو را برایم گفت و خداوند این آیه را برایت نازل کرده است:«
ویوثرون عَلی اَنْفُصِهِمْ وَ لَوکانَ بهمْ خصاصة وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْیه فاولئک هُمُ الْمفَلْحِوُنَ »؛ _سوره حشر، آیه 9_ (کسانی که دیگران را بر خود مقدم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند؛ کسانی که نفس خود را از بخل و حرص باز داشتهاند، رستگارند.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 36، ص 59، حدیث 2 ------ کنز جامع الفوائد