منو
 صفحه های تصادفی
اطاعت و مخالفت پیامبر و امام مهدی علیه السلام
تیره آپوستازیاسه
عهد و فرمان رسول خدا
ریواس2
فاطمه دختر امام حسین علیه السلام در مجلس یزید
Dysprosium
وضعیت صفحات لیتوسفردر گذشته،حال و آینده
بردیرش بو
بیعت کوفیان و نامه مسلم بن عقیل به امام حسین علیه السلام
bran or epidural abscess
 کاربر Online
667 کاربر online

استاد علامه کرباسچیان

تازه کردن چاپ
دانشنامه > متفرقه
(cached)

شراره ای از بهشت :

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار بگذ ا ر ند و سر طره یاری گیرند

( حافظ )


img/daneshnameh_up/8/8d/Asatid01.jpg


او عشق بود ، آتش بود ، شراره ای بود که به هرجا می رسید گرمی و حیات ، ایمان و مستی ، بی تابی و تلاش ایجاد می کرد. قضا را در هم می ریخت خفتگان را تا اوج قله های بیداری ، یک نفس می دوانید ، در راه رسیدن به هدف از اینکه چشمان آسمانی او چنگ نوازد و زبانش نوای محبت سر دهد واهمه ای به خود راه نمی داد ، دستان پر تحرک و با برکتش ، اندام هم سخنانش را مانند دف می نواخت تا بحرکت و آوا در آیند . کنار هرکس می نشست زندگانی او معنی زندگی می گرفت ، آرام می نشست ولی چون دریای طوفانی از درون می خروشید و می جوشید ، امواج سرکش تفکرش بهر کجا و بهرچه می رسید می شست و پاک می کرد و می رفت ، بشدت معتقد بود که :

" کار کنید ، کار کنید ، که حیات در حرکت و ممات در سکون است ."

پدیده عجیبی بود که دست توانا و سحر آفرین خلقت در سال 1293در تهران آ نزمان ، بوجود آورده بود ، و نشو و نمای او را بدست پدر و مادر معتقد و مومن او واگذار کرده و فارغ از نگرانی ، اطمینان یافته بود که هر دو در کار خویش توانمندند . اندامش ظریف و پوستش سفید و در مجموع آ ئینه یا آب زلالی بود که تصاویر اندیشه فعال و ذهن وقادش را با جمال و جلوه ای تمام منعکس می کرد و توازن و هم آ هنگی حرکات فیزیکی بدن و اندیشه های معنوی اش را به خوبی نشان می داد ، وقتی ناگهان در میان سخن گفتن انگشت خود را در میان لبها نهاده با دندان می گزید ، از آسمان و زمین و از در و دیوار و از هر تار مویش باران کلمات افسوس و شگفتی باریدن می گرفت ، با حرکات سر و گردن و دست بیشترین مفاهیم را به مخاطب یا مخاطبان خود منتقل می کرد ، کلمات مانند گندمی که در میان دو سنگ چرخنده آسیاب آ رد و از سخنی بنرمی و لطافت تبدیل شده باشد از میان لبان نازکش بیرون می ریخت . زبان فصیح و کلام بلیغ او هر شنونده ای را مجذوب می کرد ، دسترسی موفقیت آمیز او به اهداف خود به وسیله تسلط کامل او بر فن بیان و رعایت روابط منطقی در بیان کلمات بود ، ما هنوز از دوران کودکی او دقیقا اطلاعات موثقی در دست نداریم جز آنکه گاه در تقریرات درس اخلاق خود که برای شاگردانش بیان می داشت اشارات کوتاهی به نکاتی می نمود که در کار پرورش می توانست مورد توجه قرار گیرد . و طبعا باید به نوار های سخنان او که بسیار هم شور انگیز و بی پروا بود مراجعه نمود ، چنانچه از سالشمار عمر او که همزمان با روز های غمبار وفاتش انتشار یافته بر می آید آغاز پرداختن به تحصیلات جدی او و پو شیدن لباس روحانی روحانیت در سال 1311 یعنی در سن 18 سالگی است که بنا به همان نوشته آقا شیخ علی اصغر کرباسچیان به امور دینی پرداخته وعظ و تبلیغ را آغاز می کند و از آن پس تا سال 1315 مدارج علوم دینی را در مدرسه صدر و مروی تهران می گذراند ، و تا سال 1319 که به قم مهاجرت می نماید از محضر اساتید مشهور و مربیا ن بزرگی مانند مرحوم سید رضا دربندی و شیخ آقا بزرگ ساوجی کسب فیض می نماید . دوران تحصیلی این مرد علم و عمل در قم به دو بخش کاملا جدا از هم تقسیم می شود ، این روحانی ناآرام که دائم در حال تفکر و جستجو و اندیشیدن برای پیدا کردن راهی است که انسانها را به سعادت برساند . پس از سه سال از قم به تهران باز می گردد (1322) و پس از تشکیل عایله و کانون خانواده بار دیگر راهی قم می شود ( سال 1323 ) و در محضر مرجع بزرگ شیعیان جهان مرحوم آیت الله بروجردی و متفکر عظیم الشان اسلام آیت الله علامه طباطبائی زانو زده به آموختن می پردازد .

این دوران ده ساله در زندگی علامه نقش عظیمی دارد و در واقع از این زمان او علم را به میدان عمل می کشاند در سال 1332 توضیح المسائل را که خود داستا نی مفصل دارد تدوین می کند و به این نقطه می رسد که برای نجات انسانها هیچ راهی جز تعلیم و تربیت اسلامی در مسیر دقیق و صحیح خود نیست ، شاید روزی فرا رسد که جای و زمان بزرگ مردی را که برای اولین بار لقب علامه را به نام آقا شیخ علی اصغر کرباسچیان افزود باز گوئیم که فعلا جای آن در این مقال نمی گنجد .

در همین سالها یعنی 1334 نویسنده ،علامه را زیارت نمودم و سخت راهی ، راهی شدیم که او گشوده و رهروان دیگری به آن پیوسته بودند ، در این زمان دبیرستان علوی گشایش یافت .( در همین زمان است که علامه از محضر شمس العرفا عارف بزرگ معاصر حضرت شیخ رجبعلی نکو گویان ( خیاط ) بهره می گرفت ) و علامه و یاران با وفایش طرح نوینی در تعلیم و تربیت در افکندند و بحق نیروی محرکه این پرواز گران شگفت انگیز که سر بر آستان عظمت و پویایی علم و دین سائیدند علامه بود . تاریخ باین بزرگ مرد بسیار مدیون است علامه انسانی بمعنی واقعی سعادتمند بود چه سالهای متمادی میوه های شیرین و حیات بخش درختی را که کاشته بود چشید و دید ودر سایه آن ، شکر گزاری این نعمت را نمود ، باهمه وجود شیرینی قدر شناسی را احساس کرد و حتی یک نفس را بدون بهره گیری از عمر هدر نداد ، کتاب زندگیش سراسر عشق و شور است . نعمتی در وجود علامه بود یعت نهاده شده بود که به این سادگی قابل بیان و درک نیست امید می رود که روزی فرارسد که پرده از این راز برداشته آید و چهره علامه آنچنا نکه بود و هست بدرخشد . انتظار می رود فرزندان صالح و فاضلش لحظه ای در این راه غفلت نکنند که علامه یکی از نمونه های اعجاب انگیز هنر آفرینش بود .

( برای اطلاعات بیشتر به کتاب فیض گل مراجعه فرمائید . بسیاری از ناگفتنی ها را در این کتاب آورده ایم .)


تعداد بازدید ها: 13053


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..