منو
 کاربر Online
681 کاربر online

آزادى عقیده

چاپ

عقیده در اصل از لغت اعتقاد است اعتقاد از ماده عقد و انعقاد است ، بستن است ، منعقد شدن است بعضى گفته اند حکم گرهى را دارد. دل بستن انسان به یک چیز دو گونه است :
    • ممکن است مبناى اعتقاد انسان ، مبناى دل بستن انسان ، مبناى انعقاد روح انسان همان تفکر باشد در این صورت عقیده اش بر مبناى تفکر است.
    • ولى گاهى انسان به چیزى اعتقاد پیدا می کند و این اعتقاد بیشتر کار دل است ، کار احساسات است نه کار عقل به یک چیز دلبستگى بسیار شدید پیدا می کند ، روحش به او منعقد و بسته می شود .

  • اکثر عقائدى که مردم روى زمین پیدا می کنند ، عقائدى است که دلبستگى است نه تفکر .این دلبستگیهاست که در انسان تعصب و جمود و خمود و سکون به وجود می آورد ، و اساسا اغلب، عقیده دست و پاى فکر را می بندد. عقیده که پیدا شد ، اولین اثرش اینست که جلوى فعالیت فکر و آزادى تفکر انسان را می گیرد چون دل بسته است به آن. « حب الشیىء یعمی و یصم » چیزى که انسان به آن دل بست ، چشم بصیرت را کور می کند ، گوش بصیرت را کر می کند ، دیگر انسان نمی تواند حقیقت را ببیند و نمی تواند حقیقت را بشنود اینها ریشه هایى غیر از نقل و فکر دارد و توسط افراد سود جو و استثمارگر با وارد کردن بتهایی مثل گاو یا اژدها مردم را اغفال می کنندو مردم به آنها دلبسته می شوند و نسل به نسل که می گذرد و سابقه تاریخى پیدا می کند ، جزء سنن و مأثر ملى می شود ، جزء غرور و افتخارات ملى می شود ، دیگر نمی شود آنرا از افراد بشر گرفت .

  • مغالطه دنیاى امروز در همین جاست از یکطرف می گویند فکر و عقل بشر باید آزاد باشد ، و از طرف دیگر می گویند عقیده هم باید آزاد باشد ، بت پرست هم باید در عقیده خودش آزاد باشد ، گاو پرست هم باید در عقیده خودش آزاد باشد ، اژدها پرست هم باید در عقیده خودش آزاد باشد هر کسى هر چه را که می پرستد ، هر چیزى را به عنوان عقیده براى خودش انتخاب کرده باید آزاد باشد و حال آنکه اینگونه عقائد ضد آزادى فکر است ، همین عقائد است که دست و پاى فکر را می بندد. خود اعلامیه حقوق بشر همین اشتباه را کرده است اساس فکر را این قرار داده است که حیثیت انسانى محترم است بشر از آن جهت که بشر است محترم است ، چون بشر محترم است ، پس هر چه را خودش براى خودش انتخاب کرده ، هر عقیده اى که خودش براى خودش انتخاب کرده محترم است .

  • عده اى می گویند ما در دو هزار و پانصد سال پیش اعلامیه حقوق بشر را امضا کردیم کورش وقتى که وارد بابل شد با اینکه خودش بت پرست نبود و تابع مثلا دین زردشت بود ، با وجود این گفت تمام معابد بت پرستى اى که در اینجا هست ، محترم است پس ما ملتى هستیم طرفدار آزادى عقیده این بزرگترین اشتباه است از نظر سیاسى هر چه می خواهید ، تمجید بکنید زیرا اگر کسى بخواهد ملتی را به زنجیر بکشد باید تکیه گاه اعتقادى او را هم محترم بشمارد اما از نظر انسانى این کار صددرصد خلاف است .

  • کار صحیح کار حضرت ابراهیم علیه السلام است که خودش تنها کسى است که یک فکر آزاد دارد و تمام مردم را در زنجیر عقائد سخیف و تقلیدى که کوچکترین مایه اى از فکر ندارد ، گرفتار می بیند وارد بتخانه بزرگ می شود و تمام بتها را خرد می کند ، عمدا این کار را کرد براى اینکه به نص قرآن کریم بتواند فکر مردم را آزادکند تا با این عمل « رجعوا الى انفسهم » یعنى فکرشان را از زنجیر عقیده آزاد کند این را می گویند عمل انسانى . موسى بن عمران عملش انسانى است که وقتى می بیند قومش گوساله سامرى را به عنوان یک بت انتخاب کرده اند و دارند پرستش می کنند گفت: « لنحرقنه ثم لننسفنه فى الیم نسفا » به خدا آتشش می زنم ، به خدا خاکسترش را هم بر باد می دهم براى اینکه اگر می ماند مردم را در زنجیر یک خرافه گرفتار می کرد.

عمل صحیح عمل خاتم الانبیاست. سالهاى متمادى با عقیده بت پرستى مبارزه کرد تا فکر مردم راآزاد کند اگر عرب جاهلیت هزار سال دیگر هم می ماند همان بت را پرستش می کرد ،همانطورى که حتى در ملتهاى متمدن مثل ژاپن هنوز بت پرستى وجود دارد ، و یک قدم به سوى ترقى و تکامل برنمی داشت، اما پیغمبر آمد این زنجیر اعتقادى را از دست و پاى آنها باز کرد و فکرشان را آزاد نمود و « یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم » قرآن اسم آن چیزى را که اروپایى می گوید بشر را باید در آن آزاد گذاشت ، زنجیر می گذارد می گوید شکر این را بکنید که خدا به وسیله این پیغمبر این بارهاى گران یعنى خرافه ها را از دوش شما برداشت این زنجیرهایى را که خودتان به دست و پاى خودتان بسته بودید ، برداشت .

  • بنابراین بسیار تفاوت است میان آزادى تفکر و آزادى عقیده اگر اعتقادى بر مبناى تفکر باشد ، عقیده اى داشته باشیم که ریشه آن تفکر است ، اسلام چنین عقیده اى را می پذیرد ، غیر از این عقیده را اساسا قبول ندارد. آزادى این عقیده آزادى فکر است اما عقائدى که بر مبناهاى وراثتى و تقلیدى و از روى جهالت به خاطر فکر نکردن و تسلیم شدن در مقابل عوامل ضد فکر در انسان پیدا شده است ، اینها را هرگز اسلام به نام آزادى عقیده نمی پذیرد .

منبع

  • استاد مطهری ، پیرامون جمهوری اسلامی

برای مطالعه بیشتر بخوانید

علت برداشت افراطی از آزادى دین و آزادى عقیده در دنیاى غرب
حد و حدود آزادى عقیده
فرق علم و عقیده


تعداد بازدید ها: 10157


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..