آخَر، دیگر، دیگری
مانند: وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللهِ اِلها آخَرَ
«اسراء/39) (و با خدای یگانه معبودی دیگر قرار مده.)
اُخری : مؤنث آخَر و به همان معنا است.
مانند: وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ اُخْری (انعام/164) (و هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را برنمیدارد.)
آخرون و آخَرین: دیگران، عدهای دیگر (ج آخَر)
مانند: وَ آخَرونَ اعْتَرَفوا بِذُنوبِهِمْ خَلَطوا عَمَلاُ صالِحاً و آخَرَ سَیّئاً عَسَی اللهُ اَنَّ یَتوبَ عَلَیْهِمْ (توبه/102) (و دیگرانی هستند که به گناهان خود اعتراف کرده و کار شایسته را با ]کاری
دیگر که بد است، درآمیختهاند. امید است خدا توبة آنها را بپذیرد.
اُخَر: جمع اُخری وبا آخَرون هم معنا است.
مانند: فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً اَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ اَیّامٍ اُخَرَ (بقره/184) (پس هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، تعدادی از روزهای دیگر را روزه بدارد.[)
- این واژه و مشتقاتش 70 بار در قرآن به کار رفته است.