نبرد سپاهيان ايران و عثمانى نزديك تبريز
«1027 ق / 1618 م»
خليل پاشاسردار به خوبى آگاه بود كه عقب نشينى
قرچقاى بيگ از
تبريز بنا به دستور اكيد شاه عباس و احتراز از جنگ با سپاه عثمانى است. از اين رو، به پيروزى خود بسيار اميدوار و مطمئن بود. سردار ترك درنظر داشت با شبيخون زدن به لشكر قرچقاى خان و با در هم شكستن او راه
قزوين و اردبيل را بر لشكريان عثمانى باز كند؛ اما اين نقشه بدانگونه كه مورد نظر وى بود، تحقق پيدا نكرد.
على بيگ از سربازان ترك، از كودكى اسير عثمانى شده بود و به كار سربازى پرداخته و دراين لشكركشى در اردوى عثمانى به سر مىبرد. وى چون از شبيخون عثمانى آگاه شد، به جانب اردوى ايران آمد و پيشاپيش قرچقاى خان را از ماوقع جريان آگاه ساخت. خليل پاشا براى اين نبرد نابهنگام و يكباره، سى و پنج هزار مرد جنگى ترك و پانزده هزار سپاه تاتار را برگزيد. سپهسالار ايران كه در محل
سقنسراى در چهار فرسنگى لشكر تركان اردو زده بود، چون از قصد سپاهيان ترك آگاه شد، بى درنگ سرداران و سربازان
قزلباش را كه نزديك سى هزار تن بودند، از خواب بيدار و با آنكه از شاه عباس اجازه جنگ نداشت، آماده پيكار گرديد. سپاهيان ايران براى نبرد يك فرسنگ پيش رفتند و در محل پل شكسته موضع گرفتند.
قرچقاى خان هنوز در ترديد بود كه به نبرد بپردازد، اما
امام قلى خان او را از ترديد بيرون آورد و بر لشكريان تاتار كه پيشقراول سپاه دشمن بودند، حمله برد. جنگ سخت و خونينى از هر سو در گرفت. سپاهيان تاتار با شجاعت و مردانگى مىجنگيدند، اما به سبب حمله هاى دليرانه سربازان ايران و فرار تركان عثمانى، تلفات بسيار داد كه مورخان تعداد آن را از هفت هزار تا چهل هزار نوشته اند، و نزديك هشتاد تن از سران تاتار و ترك به اسارت درآمدند.
آگاه شدن شاه عباس از پيروزي سپاه ايران
قرچقاى خان چون بدون اجازه شاه عباس به جنگ پرداخته بود، نامهاى به پادشاه صفوى نوشت و ماوقع جريان را از ابتدا تا انتها و در جزئيات شرح داد و عنوان ساخت كه چون بدون اجازه پادشاه به جنگ پرداخته خود را مقصر و مستحق مجازات مىداند و منتظر فرمان پادشاه مىماند.
اين نامه در روز 21 رمضان 1027 ق / 12 سپتامبر 1618 م به اردبيل رسيد و مايه كمال خرسندى شاه و مردم پريشان حال آن شهر گرديد. شاه عباس بى درنگ دستور داد كه اين خبر سرور انگيز را در تمام شهر جار زنند و فرمان داد كه مردم ا
ردبيل از ترك خانههايشان باز ايستند. سپس نامهاى به قرچقاى خان نوشت و اقدام او را به جنگ، با توجه به اوضاع و احوال ناگزير و بسيار شايسته و به صلاح كشور دانست. شاه پس از رسيدن اسيران به اردبيل، اسراى ترك را به دست مردم داد تا به قتل آورند و مردم نيز آن بخت برگشتگان را در كوچه و بازار سر بريده و مىكشتند، اما اسراى
تاتار را بخشيد. بدين ترتيب دولت عثمانى يك بار ديگر در تحقق سياستهاى تجاوزكارانه خود با ناكامى روبهرو شد.