یکی از سرگرمیهای مردم اسپانیا مسابقات شعری بود که میان شاعران برقرار میگشت و بنا بگفته لوپ دووگا سیصد تن شاعر در حال رقابت برای بدست آوردن مقام ملکالشعرائی بودند و مردم همانطور که از قساوتها و سوازنیدن متهمان به تخلف از امر کلیسا بدست دژخیمان دستگاه تفتیش عقاید لذت میبردند! از مسابقات شعری نیز خوششان میآمد.
اشعار در زمینههای تربیتی، نثرهای نصحیت آمیز، داستانهای عاشقانه مسجع و اشعار چوپانی و قهرمانی مضحک و قصائد و غزلیات و حماسی بود.
لاآرائوکانا La Araucana که از بهترین اشعار حماسی درباره شورش یک قبیله سرخپوست ضد اسپانیا میباشد بوسیله ارسیلاای زونیگا Ercilla Y Zuinga سروده شد.
یکی از بهترین غزلسرایان اسپانیائی مردی راهب به نام لوویس پونس دولئون Poncede Leon بود این مرد دارای زندگی پرهیز کارانه و استاد دانشگاه سالامانکا بود. قسمتی از اشعار سلیمان نبی را بصورت سرودهای چوپانی در آورد و در نتیجه 5 سال به زندان افتاد. غزلیات شورانگیز این شاعر چهل سال پس از مرگش انتشار یافت.
لویس دو گونگورا از شاعران بزرگ اسپانیائی بود که به ظاهر کلمات و به آراستن عبارات به استعاره و سایر صنایع لفظی و معنوی علاقه داشت و در انتخاب کلمات و ساختن اشعار خویش از لحاظ آرایشی لفظی دقت خاص میکرد. سروانتس او را نابغهای بزرگ میدانست. گونگورا با عنوان کشیشی در خدمت
فیلیپ دوم اشعار درباری میسرود.
درین عصر (1560-166) شاعران اسپانیائی از سه شیوه پیروی میکردند.
1- طرافداران گونگورا 2- پیروان کوئه و دو 3- مخالفان ایندو که لوپ دووگا سردسته آنان بود.
کوئه و دو شاعری ماجراجو بود که زندگی پرتلاطمی داشت به ایتالیا سفر و با عنوان وزارت دارائی در ایتالیا خدمت کرد چون به اسپانیا بازگشت بعنوان منشی فیلیپ چهارم مشغول کار شد کتابی بنام سگ و تب نوشت و در آن بهمه چیز حمله کرد با شیوه ادبی گونگورا به مخالفت برخاست سرانجام به اتهام نوشتن نامههائی درباره اسراف کاری شاه و بیلیاقتی وزیران به 5 سال زندان در محلی مرطوب محکوم شد و در سال 1645 درگذشت.
لوپ دووگا (1562-1653)
درام نیوسی در اسپانیا ترقی و رونق فراوان یافت بطوریکه از نیمه دوم قرن شانزدهم تا سال 1800 بیش از سیهزار نمایشنامه پدید آمد که از این میان لوپ دووگا همچون سیلی خروشانی به تصنیف نمایشنامه میپرداخت و تعداد نمایشنامههای وی را بالغ 2200 دانسته که چهارصد نمایش آن مذهبی و بقیه جالب توجه برای عموم مردم اسپانیا بود.
لوپ دووگا پس از خدمت در ارتش و مجروح شدن و تبعید به عالم درام نویسی و داستان نیوسی رو نهاد و چندان شهرت بهم رسانید که در ایتالیا و فرانسه نمایشنامههائی بنام وی نمایش میدادند نمایشنامههای لوپ دووگارا علاوه بر مادرید در شهرهای دیگر اسپانیا و در ناپل ورم و میلان بزبان اسپانیائی عرضه میکردند.
ناشران برای اینکه پولی به لوپ دووگا برای انتشار نمایشنامههایش ندهند اشخاص با حافظه را برای دیدن نمایش میفرستادند و بعد از سه بار شنیدن آنچه بیاد داشتند برای ناشران بازگو میکردند و آنگاه بصورت مخلوطی آنها را منتشر میکردند.
داستانهای عاشقانه لوپ دووگا که انتشار یافت مورد توجه فراوان قرار گرفت از جمله آرکادیا، سان ایسیدرو، لادوروتئا La Dorrotrea میباشد.
برخی از نمایشنامههای این نویسنده معروف عبارتست از ستاره سویل، سانجوی دلیر، پادشاه کاستیل.
استلا چون دل در گرو کسی دیگری داشت پیام شاه را رد میکند آریاس با دادن رشوه به خدمتکار استلا شاه را میخواهد بدون اطاق استلا ببرد که اورتیز معشوق استلا سرمیرسد و شاه را با خفت از آنجا دور میسازد سرانجام استلا به نجات اورتیز میشتابد و او را از چنگ مرگ میگریزاند. داستان پایان خوشی ندارد زیر قتل عشق آنها را زهرآلود کرده بود.
لوپ دووگا پس از انتشار هزار نمایشنامه چندان مورد قبول خاص و عام قرار گرفت که هر جا میرفت به دورش حلقه میزدند و دستش را زنان و کودکان میبوسیدند آخرین شعرش بنام عصر طلائی بود.
کالدرون (1600-1681)
از شاعران و درام نویسان بزرگ اسپانیائی بود که نخست به تحصیل حقوق پرداخت اما به زودی از این کار دست کشید و به نوشتن نمایشنامه مشغول شد و چندی نیز نظامی جنگاوری بود چندین سال در لباس روحانیت خدمت کرد. نمایشنامهها و غزلیات این نویسنده شاعر رنگ مذهبی دارد ولی از نوشتن نمایشنامههای غیر مذهبی نیز غافل نبود. آثار کالدرون در اروپا تأثیر فراوان گذاشت از جمله شلی درام جادوگر شگفت انگیز کالدرون را بطور آزاد ترجمه کرد رئیس شهرداری زالامیه نیز بوسیله فیتزجرالد از کالدرون به انگلیسی ترجمه شد.
از مشهورترین شعرای این عصر فریی لویس دیلیون وسان خوان دیلاکرودس و فریدیناندودی هریرا، و لویس دو گونگورا و از نویسندگان این عصر خانم تیریزا افیلا که به تصوف معروف و از قدیسان بود و کتب متعددی تألیف کرد این زن در توصیفات روحی و ترجمان حیات انسانی قدرت فروانی داشت و آثار وی بزبانهای بیگانه ترجمه شد. اما تحول اواخر قرن هفدهم ادبیات و آثار وی به زبانهای بیگانه ترجمه شد. اما تحول اواخر قرن فهدهم ادبیات اسپانیا از اباطیل و افسانهها مایه گرفت. همچنانکه در شعر گونگورا و نثر بالتاسار و جرائیان و فرانچسکو دی کیفیدو. در قرن هجدهم ادبیات فرانسه در
ادبیات اسپانیا تأثیر فراوان گذاشت. از جمله کتاب «فن شعر» لاگنائیودی لوئان است از نمایشنامه نویسان معروف و مهم این عصر لیاندوفرناندیث دی موراتین متأثر از
ادبیات کلاسیک فرانسه بودند. و رامون دی لاکروس بود که ادبیات نمایشنامهای اسپانیا را از راه تقلید تا حدی دور نگا میداشت و در نمایشنامههایش از مادرید تصاویر اجتماعی چندی منعکس است.
در
قرن نوزدهم دو جنبش ادبی مهم در
اسپانیا ظهور و بروز کرد و آن نهضتها یکی نهضت رمانتیکی در نیمه اول قرن نوزدهم دیگری نهضت ادبی رئالیستی در نیمه دوم این قرن بود. مهمترین مؤلفان سبک رمانتیک شاعر و نویسنده و نمایشنامه پرداز دوک دیدیفاس مصنف نمایشنامه «دون الفارو» که اولین نمایشنامه رمانیتیکی و نشانهای بر توفیق و ترقی نمایشنامه نویس است و شاعر نمایشنامه پرداز خوس ثوریلیا مصنف
نمایشنامه «دو ژوان سیفوریو» و گوستاوا دلفوبیگیر و روسالیادی کاسترو، و ماریا ناجوس دیلارا بودند.
از پیشوایان مهم نهضت ادبیات رئالیسی اسپانیا بنیتوبیریث گالدوس بود که یک سلسله داستانهای تاریخی تصنیف کرد. مهمترین داستان نویسان ربع اول قرن بیستم خوانوالیرا و خوس ماریادیبیریدا و ارماندو بالاثیو والدیس و آنتونیودی ارکول و کنتس امیلیا باردوباثان و فیسنتی بلاسکوابانیث ورامون بیریث دیایالا و بیوباروخا میباشند نمونه جالب نمایشنامههای اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، نمایشنامه خوس اتیشیجارای در سال 1905 بدریافت جایزه نوبل موفق شد.
از پیشگامان و پیشوایان
ادبیات قرن بیستم اسپانیا خاسنتومینافینتی است که در سال 1922 به دریافت جایزه ادبی نوبل نائل گشت از پایان قرن نوزدهم تا نیمه اول قرن بیستم یک نوع بازگشت به شیوههای اصلی
ادبیات اسپانیا ظاهر گشت. نویسندگان و طرفداران این سبک غالباً مقالهنویسی میکردند نظیر مایکل دیاونامونو، و اثورین، درین احوال نهضت تجدد خواهی و جنبشهای نوپردازی ظهور کرد و در رأس همه آنها شاعر معروف روی داریو قرار دارد.
بزرگترین نمونه
ادبیات اسپانیائی در قرن بیستم در زمینة مقاله نویسی و شعر بود و از مهمترین شعرای این شیوة ادبی سالیناس، خورجی گویلین و فدریکو گارسیالورکا، و رفائل و معاصران آنان خوان رامون خیمنز برندة جایزة ادبی نوبل برای تصنیف کتاب من و خرک من و آنتونیو متشاد و وپدروبیرتی و از مشهورتین مقاله نویسان: اونامونو و اورتیگا ای گاسیت و اثورین و رامون گومیس دیلاسیرنا بودهاند.