سبک قرآن
سبك قرآن نه شعر است و نه نثر. اما شعر نيست براي اينكه وزن و قافيه ندارد. بعلاوه شعر معمولا با نوعي تخيل كه تخيل شاعرانه ناميده مي شود همراه است قوام شعر به مبالغه و اغراق است كه نوعي كذب است در قرآن تخيلات شعري و تشبيههاي خيالي وجود ندارد. در عين حال نثر معمولي هم نيست زيرا نوعي انسجام و آهنگ و موسيقي برخوردار است كه در هيچ سخن نثري تاكنون ديده نشده است مسلمين همواره قرآن را با آهنگهاي مخصوصي تلاوت كرده و ميكنند كه مخصوص قرآن است.
در دستورهاي ديني رسيده است كه قرآن را با آهنگ خوش بخوانيد.
ائمه اطهار گاهي قرآن را در خانههاي خود با آهنگي چنان دلربا مي خواندند كه مردم كوچه را متوقف ميكرد هيچ سخن نثري مانند قرآن آهنگ پذير نيست آن هم آهنگهايي مخصوص كه متناسب با عوالم روحاني است نه آهنگي مناسب مجلس لهو. علاوه بر كشورهاي اسلامي كشورهاي غير اسلامي نيز از نظر زيبايي و آهنگ قرآن را در برنامههاي راديويي خويش گنجانيدند. زيبايي قرآن مربوط به يك عصر و دوره نميشود و بسياري از سخنان زيبا مخصوص يك عصر است و با ذائقه يك عصر ديگر جور در نميآيد و يا حداقل مخصوص ذوق و ذائقه يك ملت است كه از فرهنگي مخصوص برخوردار ميباشند، ولي زيبايي قرآن زمان نمي شناسد و نه نژاد و نه فرهنگ مخصوص.
همه مردمي كه با زبان قرآن آشنا شدند آنرا با ذائقه خود مناسب يافتند. هر چه زمان ميگذرد و به هر اندازه ملتهاي مختلف با قرآن آشنا مي شوند بيش از پيش مجذوب زيبايي قرآن مي شوند.
يهوديان و مسيحيان متعصب و پيروان برخي از مذاهب ديگر در طول چهارده قرن اسلامي انواع معارضهها براي تضعيف مقام قرآن كردهاند ولي هيچگاه به خود نديدهاند كه از سخنوران ورزيدة خود كمك بگيرند و فرياد مبارزه طلبي قرآن پاسخ گويند و لااقل يك سوره كوچك مانند قرآن بياورند و به جهانيان عرضه دارند.
همچنين در تاريخ اسلام افرادي كه به عناويني مختلف قرآن را كاري بشري جلوه دهند يا افرادي كه به ادعاي پيغمبري برخاستند و سخناني آوردند كه شبيه قرآن باشد اما همه اينها كار بيهوده بوده و فقط عظمت قرآن بالاتر رفته است.
تفاوت کلام پیامبر با قرآن
عجيب اين است كه كلام خود پيغمبر كه قرآن بر زبان او جاري شده است، با قرآن متفاوت است. از
پیامبر اكرم سخنان زيادي به صورت خطبه، دعا كلمات قصار و حديث باقي مانده است و در اوج فصاحت است اما به هيچ وجه رنگ و بوي قرآن ندارد. اين خود مي رساند كه قرآن و سخنان فكري پيغمبر از دو منبع جداگانه است.
قرآن پیامی آمیخته
موضوعاتي كه قرآن مطرح كرده است مختلف است مانند
توحيد،
معاد،
نبوت،
اخلاق،
احكام، مواعظه، قصص، و در عين حال در حد اعلاي زيبايي است اما افراد بشر هنر سخنوري خويش را در يك زمينه انتخاب ميكنند. یکی از زیباترین نشانه های قرآن این است که با یک لحن ثابت درباره این موضوعات مختلف صحبت کرده است و هیچگاه از خط اصلی یعنی خط هدایت خارج نشده است. لحنی که خداوند با آن به تعریف داستان
یوسف ع می پردازد همان لحنی است که با آن مشرکین را از عذاب دوزخ می ترساند. یک دست بودن کلمات قرآن، که کتابی است که در طول 23 سال نازل شده است بسیار شگفت آور است.
تحدی قرآن
هندسه کلمات در قرآن بینظیر است، نه کس توانسته یک کلمه قرآن را پس و پیش کند بدون آنکه زیباییهای آن لطمه وارد سازد و نه کسی توانسته مانند آن بسازد. قرآن از این جهت مانند یک ساختمان زیباست که نه کسی بتواند با جابجا کردن و تغییر دادن آنرا زیباتر کند و نه بتواند بهتر از آن و یا مانند آنرا بسازد. سبک و اسلوب قرآن نه سابقه دارد که قبلا کسی با این سبک سخن گفته است و نه لاحقه یعنی کسی که با همه دعوتها و مبارزه طلبیهای قرآن توانسته است با آن رقابت کند و یا از آن تقلید نماید.
تحدی قرآن و مبارزه طلبی او هنوز هم همچنان مانند کوه پا برجاست و برای همیشه باقی خواهد بود. امروز هم همة مسلمانان با ایمان مردم جهان را دعوت میکنند که در این مسابقة شرکت کنند و اگر مثل و مانند برای قرآن پیدا شد، آنها از دعوی و ایمان خود صرفنظر می کنند و اطمینان دارند که چنین چیزی میسر نیست.
یک داستان
شاید درک اعجاز لفظی قرآن برای غیر عرب کاری سخت باشد اما داستانهایی مانند آنچه در پی می آید نشان می دهد اعراب حجاز همگی در برابر این عظمت به زانو در آمده بودند.
ولید بن مغیره مردی توانگر بود و در بین کفار قریش به دانایی و تجربه شهرت داشت و اعراب عموماً برای حل مشکلات خود به وی مراجعه میکردند. یکی از مشکلاتی که - به زعم اعراب
مشرک و صاحب قدرت - در مکه رخ نموده بود، نفوذ و گسترش اسلام بود. روزی قریش و کفار از ولید درباره حضرت محمد (ص) داوری خواستند. ولید از آنان مهلت خواست. سپس از جای خود برخاست و به سوی حضرت رسول (ص) که در
حجر اسماعیل نشسته بود رفت و گفت : پارهای از اشعارت را برای من بخوان. پیامبر (ص) فرمود: آنچه من میگویم و میخوانم شعر نیست بلکه کلام خداست که برای هدایت شما نازل شده است. سپس ولید تقاضا کرد مقداری از آیات را تلاوت کند. پیامبر (ص) سیزده آیه از آغاز سوره فصلت را خواند. هنگامی که به این آیه رسید: «فان اعرضوا فقل انذرتکم صاعقة مثل صاعقة عاد و ثمود. » «هرگاه روی برگردانند، پس بگو شما را از صاعقهای مانند صاعقه عاد و ثمود؛ بر حذر میدارم.» ولید سخت به خود لرزید و موهایش بر بدنش راست شد. همچون بهت زدهای راه خانه در پیش گرفت و چند روزی بیرون نیامد؛ تا بدان جا که قریش پنداشتند از دین نیاکان دست برداشته و راه «محمد(ص)» را پیش گرفته است.
و نیز نوشتهاند: روزی که سوره غافر بر پیامبر مکرم (ص) نازل شد، پیامبر با صدایی جذاب به منظور ابلاغ آیات الهی آن را میخواند. از اتفاق، ولید نزدیک پیامبر (ص) نشسته بود آیات را استماع کرد:
«حم، تنزیل الکتاب من الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب...»
«این کتاب از سوی خداوند قادر دانا فرو فرستاده شده است، خدایی که بخشاینده گناهان و پذیرنده توبههاست . خدایی که کیفرش سنگین و نعمتش فراوان است . جز او خدایی نیست . سرانجام هر چیزی به سوی اوست. درباره آیات الهی جز کافران مجادله نمیکنند. ای پیامبر (ص) فعالیت و رفت و آمد آنان در شهرها تو را نفریبد.»
این آیات ولید را سخت تحت تأثیر قرار داد. وقتی افراد قبیله
بنی مخزوم دور او را گرفتند و از وی خواستند که درباره قرآن محمد (ص) داوری کند، او قرآن را چنین ستود: «و ان له لحلاوة و ان علیه لطلاوة و ان اعلاه المثمر و ان اسفله لمغدق و انه یعلو و ما یعلی علیه.» «یعنی کلامی که محمد آورده است، شیرینی خاصی دارد و زیبایی ویژهای، شاخسار آن پر میوه است و ریشههای آن پربرکت . سخنی است برجسته و هیچ سخنی از آن برجستهتر نیست.»
ولید این جملهها را گفت و راه خود را در پیش گرفت . کفار قریش چنان پنداشتند که تحت تأثیر آیات قرآنی قرار گرفته و به آیین محمد گرویده است.
برخی از دانشمندان سخنان ولید را نخستین تقریظی میدانند که بر زبان فردی رفته است.
در یکی از متون نثر فارسی به نام مجمع النوادر معروف به چهار مقاله نظامی عروضی داستان ولید بن مغیره بدین صورت نقل شده است: (...آوردهاند که یکی از اهل
اسلام، پیش ولید بن مغیره این آیت همی خواند:
«قیل یا ارض ابلعی مائک و یا سماء اقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی...
و گفته شد ای زمین! فرو بر. آب خود را وای آسمان! باز گیر آب خویش را و کم کرده شد آب، و کار گزارده شد و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت» (سوره هود/46) فقال الولید بن المغیره: و الله ان علیه لطلاوة و ان له لحلاوة و ان اعلاه لمثمر و ان اسفله لمغدق و ما هو قول البشر. » چون دشمنان در فصاحت قرآن و اعجاز او در میادین انصاف بدین مقام رسیدند، دوستان بنگر تا خود به کجا برسند والسلام».
همچنین ببینید:
مقالات قرآنی
معجزه و اعجاز
جلوه های اعجاز قرآن